اسلاید جلسه سوم

advertisement
‫قسمت اول ‪:‬‬
‫بازخوردهای کالس‬
‫همه چیز در استدالل خالصه نمیشود‪،‬شاید‬
‫فرد کمی خشک به قضایا نگاه کند‬
‫‪‬اگرچه این بازخورد ابهام دارد ولی با اصل‬
‫صعه صدر‪:‬‬
‫ما منابع معرفتی متفاوت داریم (تجربه‪،‬عقل‪،‬‬
‫وحی‪ ،‬شهود)‬
‫‪‬عقل هم منبع وهم ابزار است ‪.‬در تفکر نقاد‬
‫وجه ابزاری برجسته است‬
‫ایا همیشه باید نقاد باشم؟‬
:‫کابرد زبان‬
 Descriptive
 Evaluative
 Emotive
 Persuasive
 Interrogative (questioning)
 Recreational (fun)
 …
‫ایا همیشه باید نقاد باشم؟‬
‫‪ ‬بستگی به کابرد زبان توسط فرد مقابل و پیامدهای قبول‬
‫ادعا دارد‬
‫‪ .1‬اگر گزاره‪/‬ادعا با هدف قانع کردن شما باشد نقادی‬
‫مطرح میشود‬
‫‪ .2‬پیامد مهم نباشد نقادی هم کمتر وارد میشود‬
‫‪ ‬کم کم این کار از یک فعالیت انرژی بر‪ ،‬تبدیل به مهارتی‬
‫معمولی میشود‬
‫ایا هر ادعایی الزم است شواهد داشته باشد‬
‫‪ ‬خیر‬
‫‪ ‬پیش فرض‪ :‬در پزشکی (علم پزشکی و نه اخالق و ‪)...‬منظور‬
‫از شواهد اطالعات علمی است‬
‫‪ ‬بعضی ادعاها بدیهیست‬
‫‪ ‬اگر ادعای تنها(بدون دلیل) گفته شد ‪،‬پذیرش ان عموما وابسته به‬
‫پذیرش فرد مدعی است‪ .‬مثال ادعای نماینده شرکت دارویی در‬
‫مورد داروی خود ‪ ،‬ادعای پزشک در مقایسه فرد کم سواد‬
‫‪........‬‬
‫‪ ‬دالیل ونقادی هر دو رتبه بندی دارد‬
‫ایا هر ادعایی الزم است شواهد‪/‬دلیل داشته باشد‬
‫رویکرد به نظر‪/‬ادعای‬
‫غیر بدیهی‬
‫ذکر دلیل‬
‫عدم ذکر دلیل‬
‫رویکرد نقادانه‬
‫یا یافتن مغالطه‬
‫ارزیابی منبع‪/‬فرد‪..‬‬
‫اسالیدهای شما ادعا بود‬
‫‪ ‬پس از اضافه کردن صور بعضی موافق میشوم!‬
‫‪ ‬دالیل در یک سخنرانی یا با جزییات در اسالید هست یا‬
‫پایین اسالید حک شده است (منبع)‬
‫‪ ‬در بعضی از انواع ادعاها (بخصوص فلسفه) از تحلیل‬
‫و معنی کردن کلمات‪/‬جمالت‪/‬ادعاها به نتیجه میرسم‪.‬در‬
‫بعضی مانند روانشناسی و بعضی حیطه های علوم‬
‫انسانی استدالل مبتنی بر نظریه هاست که باید اشاره‬
‫میکردم‬
‫‪Moor and Parker 2007, Paul 2008‬‬
‫اسالیدهای شما ادعا بود‬
‫استدالل‪/‬توجیه‬
‫علوم تجربی‬
‫علوم انسانی‬
‫پسینی‪/‬تجربی‬
‫پیشینی‪/‬تحلیلی‬
‫‪Analythic philosophy; Haspers 2001‬‬
‫مضرات تفکر نقاد‬
‫‪ ‬کند و پر زحمت (حد اقل در ابتدا تا به سیستم اول‬
‫برسیم)‬
‫‪ ‬تعطیل کردن دیگر انواع تفکر مانند تفکر‬
‫شهودی‪ ،‬تفکر خالق ‪....‬‬
‫‪ ‬استفاده غیراخالقی در اقناع و ‪...‬‬
‫‪Moor and Parker 2007‬‬
‫پاسخ تمرینهای قبلی داده شود‬
‫یکی از جوابها‪:‬‬
‫حداقل ‪8‬ادعای بدون دلیل!‬
‫تبیین بجای استدالل! پاسخ چگونگی‬
‫حداقل ‪ 15‬ادعای بدون دلیل!(نتایج بدون مقدمه)!‬
‫‪ .1‬اگر بدیهیست میپذیرم‬
‫‪ .2‬اگرنه به اعتبار منبع متوسل میشوم‬
‫‪ .3‬اگر سوال‪/‬موضوع مهمیست (در تصمیم‬
‫گیری روزمره من اثر دارد) تحقیق میکنم‬
‫‪...... .4‬‬
Persuasion
Claim ?opinion?
belief?
Fallacy approach
Using reasons/
argument
Using other
techniques
Analytic approach
Counter example,
Absurd example,
counter argument
Conclusion, premises
Valid ,relevant ,
sufficient
‫قسمت دوم‪:‬‬
‫مولفه های تفکر‬
‫مولفه ها و استانداردهای تفکر‬
‫باید در موارد زیر‬
‫بكار رود‬
‫استانداردها‬
‫صحت‬
‫وضوح‬
‫اهمیت‬
‫دقت‬
‫کفایت‬
‫ارتباط‬
‫منطقي بودن انصاف‬
‫وسعت نظر عمق‬
‫مولفه ها‬
‫زمینه‬
‫استنتاج‪/‬ادعا‬
‫هدف‬
‫پرسش‪/‬مسئله‬
‫مفاهیم‬
‫دیدگاه‬
‫سرانجام‬
‫اطالعات‬
‫پیش فرضها‬
‫ویژگی های ذهنی‬
‫تواضع عقلی‬
‫استقالل عقلی‬
‫درستی عقلی‬
‫شهامت عقلی‬
‫پشتکار عقلی‬
‫اطمینان به استدالل‬
‫همدلی عقلی‬
‫منصف بودن‬
‫چنان كه‬
‫ميآموزیم این‬
‫خصا یص را‬
‫پرورش ميدهیم‬
‫‪Paul 2008‬‬
‫مولفه ها و استانداردهای تفکر‬
‫متفکر انتقادی برای پرورش ویژگی های ذهنی عادتا‬
‫استتتانداردهای ذهنتتی را در متتورد مولفتته های استتتدالل بتته کتتار‬
‫می برد‪:‬‬
‫مولفه هاي استدالل‬
‫استانداردهاي تفکر‬
‫وضوح‬
‫صحت‬
‫ارتباط‬
‫منطقیت‬
‫وسعت نظر‬
‫دقت‬
‫اهمیت‬
‫کفایت‬
‫منصفانه بودن‬
‫عمق‬
‫زمینه‬
‫هدف‬
‫پرسش‬
‫دیدگاه‬
‫اطالعات‬
‫ادعا‪ /‬استنتاج‬
‫مفاهیم‬
‫مفاهیم ضمنی‬
‫پیش فرض‬
‫‪Paul 2008‬‬
‫مولفه ها و استانداردهای تفکر‬
‫مولفه هاي استدالل‪/‬تفکر=کلید تحلیل تفکر‬
‫استانداردهای تفکر=کلید ارزیابی تفکر‬
‫‪Paul 2008‬‬
‫پیش فرض‬
Humans routinely draw conclusions in situations. Those conclusions are based on assumptions that usually operate
at an unconscious level.
‫خطای استدالل‬
‫خطای شناختی‬
Paul 2008
‫مثال پیش فرضهای منطقی‬
 you cannot claim a statement to be
true without assuming something which
underlies that claim e.g. I cannot claim the
proposition: 'the sky is blue' without assuming
(or presupposing) the reliability of my senses,
my use of language, grammar, logic, etc.
‫ اسمان ابی است‬:‫ مثال‬
‫ پیش فرضها؟‬
‫ مثال دیگر؟‬
Moor and Parker 2007
‫پیش فرض‬
‫پیش فرض‬
A statement accepted or supposed
as true without proof or
demonstration; an unstated
premise or belief. All human
thought and experience are based
on assumptions.
‫پیش فرض گزاره ایست که صادق فرض شده‬
‫است‬
Moor and Parker 2007
‫پیش فرض‬
 We are typically unaware of what we
assume and therefore rarely question
our assumptions.
 We often experience the world in such a
way as to assume that we are observing
things just as they are.
Moor and Parker 2007
‫پیش فرض منطقی ‪ ،‬روانشناسی یا‪....‬‬
‫‪‬پیش فرض منطقی شرط الزم برای‬
‫پذیرش استدالل است‬
‫‪‬پیش فرض روانشناسی کلیشه های‬
‫ذهنی ما است که در طول زندگی شکل‬
‫گرفته است‬
‫پیش فرض روانشناسی‬
‫یاتفکر کلیشه ای‬
A Classic Study by Sherif & Sherif (1954)
A Classic Study by Sherif & Sherif (1954)
A Classic Study by Sherif & Sherif (1954)
‫مکانیسم کلیشه‬
 A stereotype is a schema that we use to
categorize people.
 Such categorization emphasizes the
similarities of all members of the category
and also emphasizes the differences between
these members and those people who do not
belong to the category.
Critical thinking and psychology 2002
‫اهمیت کلیشه ها‬
 One of the defining characteristics of a
stereotype is that it is an oversimplification,
and therein lies its value as well as its
hazard.
 Stereotypes have been described as
"cognitively economical in that they help us
to manage large amounts of information
about people and to predict the behavior of
others when information is limited.
(Mischel, 1986)
‫کلیشه حاوی چیست؟‬
 In addition, when we have very limited,
information about a person but we do know
that he or she is a member of given
category, we are likely to assume that the
individual possesses characteristics
common to the category.
 We've suggested that a stereotype can
contain valid information as well as
misinformation.
Critical thinking and psychology 2002
‫پیش فرض‬
 Much of what is wrong with human thought
can be found in the uncritical or unexamined
assumptions that underlie it.
 All of our



prejudices, ‫پیش قضاوتها‬
biases, ‫سوگراییها‬
preconceived (defined predetermined) generalizations lie in
the form of assumptions. ‫تعمیمهای از قبل تعریف شده‬
Critical thinking and psychology 2002
‫ایا برداشت ما با تغییر نژاد فرق میکند؟‬
‫مدلهای حل مسئله (در پزشکی)‬
‫سیستم ‪2‬‬
‫تحلیلی‪/‬نقادی‬
‫کند‬
‫نظام مند‬
‫هوشیارانه‬
‫کم خطا‬
‫سندیت بیشتر‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫•‬
‫سیستم ‪ 1‬‬
‫شهودی ‪‬‬
‫سریع ‪‬‬
‫قاعده مند‪/‬کلیشه ای ‪‬‬
‫اتوماتیک ‪‬‬
‫خطا زیاد ‪‬‬
‫سندیت کمتر ‪‬‬
‫‪Clinical reasoning in health and medicine 2007‬‬
‫مثال‬:‫پیش فرض‬
 For example, if two people see a man lying
in a gutter, one might infer, "There's a
drunken bum." The other might infer,
"There's a man in need of help."
 These inferences are based on different
assumptions about the conditions under
which people end up in gutters.
Paul 2008
‫مثال‬:‫پیش فرض‬
 The first person assumes, "Only drunks
are to be found in gutters.“
 The second person assumes, "People
lying in the gutter are in need of help."
 The reasoning of these two people, in
terms of their inferences and
assumptions, could be characterized in
the following way:
 ANSWER?
Paul 2008
Practical
‫منشا باورهای کلیشه ای‬
Parents/Peers
Social Learning
The media
School and Community
Critical thinking and Psychology
:‫عالوه بر یافتن پیش فرض میتوان‬
 You can evaluate people's assumptions in the
light of evidence.
 You can compare your assumptions to other
people's.
 You can put people's assumptions (including
your own) in a larger context, asking how
they are rooted in their cultural background.
Critical thinking thinks through; Nosich 2007
‫‪ Tversky‬و ‪Kahneman‬سه نوع‬
‫عمده از عادت هاي ذهني را شرح دادهاند‬
‫‪ ‬شباهت‪ :‬هرچه ‪x‬شباهت بیشتري به خانواده ‪ y‬داشته باشد با‬
‫احتمال بیشتري فكر ميكنیم كه ‪ x‬به خانواده ‪ y‬تعلق دارد‪.‬‬
‫‪ ‬در دسترس بودن‪ :‬هر چقدر افراد خانواده ‪ y‬را راحتتر به یاد‬
‫بیاوریم‪ ،‬فكر ميكنیم از فراواني بیشتري برخوردار است‪.‬‬
‫‪ ‬گیر دادن‪ :‬تخمین اولیه بر تخمین نهایي تأثیر ميگذارد‪ ،‬حتي بعد از‬
‫تعدیل قابل توجه تخمین اولیه‪.‬‬
‫‪Representativeness ‬‬
‫‪Availability ‬‬
‫‪Anchoring ‬‬
‫در دسترس بودن‬
‫‪ ‬در دسترس بودن‪ :‬هر چقدر افراد خانواده ‪ y‬را‬
‫راحتتر به یاد بیاوریم‪ ،‬فكر ميكنیم از فراواني‬
‫بیشتري برخوردار است‪.‬‬
‫‪ .1‬یاداوری خصوصیات برجسته برای ذهن راحتتر‬
‫است‬
‫‪ .2‬اطالعات اولیه روی پردازش اطالعات بعدی‬
‫اثر میگذارد‬
‫قضاوت اول‬
‫قضاوت اخر‬
‫است!‬
‫خطرات پیش‬
‫فرضها(کلیشه ها)در‬
‫زندگی روزمره و‬
‫پزشکی‬
)‫خطرات پیش فرضها (کلیشه ها‬
 Gueguen (2003) Shoppers were
less likely to report a welldressed shoplifter (thief) than a
casually (carelessly) dressed or
poorly dressed shoplifter.
 Neatly dressed: suit & tie
(90% did not report)
 Neutral: Clean jeans, teeshirt and jacket, moccasins
(63% did not report)
 Slovenly (careless): Dirty jeans,
torn jacket, sneakers (60%
did not report)
)‫خطرات پیش فرضها (کلیشه ها‬
‫درپزشکی‬
The halo effect occurs
when a person's
positive or negative
traits seem to "spill
over" from one area
of their personality to
another in others'
perceptions of them.
)‫خطرات پیش فرضها (کلیشه ها‬
‫درپزشکی‬
Some examples:
 Recency
 Rarity
 “burned”
by missing a case
…
(Tversky& Kahneman, 1974)
‫وظیفه یک متفکر نقاد‬
 identify the assumptions an author is
making
 ask, "What is the background theory to
keep in mind while formulating this
political science questionnaire?"
 Critical thinkers
 make their assumptions explicit, ‫شفاف‬
 assess them, ‫ارزیابی‬
 correct them.‫اصالح‬
Critical thinking thinks through; Nosich 2007
‫وظیفه یک متفکر نقاد‬
‫‪ ‬آگاهي از وجود این خطاها به كاهش بروز اشتباه در‬
‫تصمیمگیري كمك خواهد كرد‪.‬‬
‫‪ ‬با این كه هیچ روش مطمئني براي پیشگیري از این‬
‫خطاها در تصمیمگیري پزشكي در دسترس نیست‪،‬‬
‫شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد رویكرد نقادانه‬
‫پزشكي ميتواند در افزایش كیفیت تصمیمگیري دخیل‬
‫باشد‪.‬‬
‫کتاب پزشکی مبتنی بر شواهد ‪2007‬‬
‫جابجایی سیستمها توسط متفکر نقاد‬
‫سیستم ‪• 2‬‬
‫تحلیلی‪/‬نقادی ‪1.‬‬
‫کند ‪2.‬‬
‫نظام مند ‪3.‬‬
‫هوشیارانه ‪4.‬‬
‫کم خطا ‪5.‬‬
‫سندیت بیشتر ‪6.‬‬
‫سیستم ‪ 1‬‬
‫شهودی ‪1.‬‬
‫سریع ‪2.‬‬
‫قاعده مند‪/‬کلیشه ای ‪3.‬‬
‫اتوماتیک ‪4.‬‬
‫خطا زیاد ‪5.‬‬
‫سندیت کمتر ‪6.‬‬
‫‪Clinical reasoning in health and medicine 2007‬‬
‫تمایز میان استنتاج و پیش فرض‬
‫یکی از مهارتهای مهم در تفکر انتقادی یادگیری تمایز قائل‬
‫شدن میان استنتاج و پیش فرض است‪ ،‬که بسیاری این دو‬
‫را با هم اشتباه می گیرند‪:‬‬
‫‪ )1‬استنتاج‪ :‬استنتاج یک گام ذهنی است‪ ،‬یک کنش ذهنی که‬
‫فرد از طریق آن و با توجه به درستی مسئله ای دیگر‪،‬‬
‫نتیجه می گیرد چیزی درست است‪.‬‬
‫استنتاجها ممکن است درست یا غلط‪ ،‬منطقی یا غیر‬
‫منطقی‪ ،‬موجه یا بی مورد باشند‪.‬‬
‫تمایز میان استنتاج و پیش فرض‬
‫‪ )2‬پیش فرض‪ :‬چیزی است که ما آن را درست دانسته یا‬
‫درست فرض می کنیم‪ .‬ان را پیشتر آموخته و در مورد‬
‫آن تحقیق نکرده ایم‪.‬‬
‫بخشی از نظام باوری ما محسوب می شود و البته ما‬
‫باورهای خود را درست فرض کرده و از آنها برای‬
‫تفسیر جهان استفاده می کنیم‪.‬‬
‫‪‬باورها و در نتیجه پیش فرض ـ بسته به دالیل آنها ـ‬
‫ممکن است قانع کننده یا بی مورد باشند‪.‬‬
‫تمایز میان استنتاج و پیش فرض‬
‫انسانها بطور معمول در موقعیت های مختلف به استنتاجهایی می رسند‪.‬‬
‫این نتایج متکی بر پیش فرضهایی هستند که در سطحی ناخودآگاه عمل‬
‫می کنند‪.‬‬
‫استنتاج ها‬
‫(نتیجه گیری)‬
‫اطالعات‬
‫(موقعیت ها)‬
‫پیش فرضها‬
‫‪ ‬بر اساس باورهایی که شکل داده ایم قضاوت و تفسیر کرده و به‬
‫نتایجی می رسیم‪.‬‬
‫تمایز میان استنتاج و پیش فرض‬
‫‪ ‬هنر ارتقای بخش ناخودآگاه اندیشه تا سطح ادراک خوداگاه بخش‬
‫مهمی از تفکر انتقادی محسوب می شود‪.‬‬
‫‪ ‬اغلب افراد مختلف استنتاجهای متفاوتی دارند‪ :‬زیرا یک‬
‫موقعیت را با دیدگاههای متفاوتی بررسی کرده‪ ،‬داده ها را به‬
‫گونه ای متفاوت می بینند‪ .‬آنها پیش فرضهای متفاوتی‬
‫درباره آنچه می بینند دارند‪.‬‬
‫‪ .‬پیش فرض همان تعمیم کلی است که فرد را به استنتاج می رساند‬
‫‪.‬‬
‫تمایز میان استنتاج و پیش فرض‬
‫‪ ‬هدف ما از آگاه شدن از استنتاج ها و پیش فرضهایی که‬
‫در پس تفکرمان قرار دارد‪ ،‬مسلط شدن بر تفکر است‪.‬‬
‫‪ ‬تفکر ماهیتی استنتاجی دارد‪ ،‬تسلط روی تفکر به تسلط‬
‫روی استنتاج های موجود در تفکر و در نتیجه تسلط‬
‫روی فرضیات مي انجامد‪.‬‬
‫‪‬همه تفکرات‪ ،‬نیازمند آموختن پیش فرضهای صحیح‬
‫درباره محتوای موضوع مورد مطالعه و تجربه یافتن‬
‫استنتاج های قانع کننده است‪.‬‬
‫خالصه‬
‫باید در موارد زیر‬
‫بكار رود‬
‫استانداردها‬
‫صحت‬
‫وضوح‬
‫اهمیت‬
‫دقت‬
‫کفایت‬
‫ارتباط‬
‫منطقي بودن انصاف‬
‫وسعت نظر عمق‬
‫مولفه ها‬
‫زمینه‬
‫استنتاج‪/‬ادعا‬
‫هدف‬
‫پرسش‪/‬مسئله‬
‫مفاهیم‬
‫دیدگاه‬
‫سرانجام‬
‫اطالعات‬
‫پیش فرضها‬
‫ویژگی های ذهنی‬
‫تواضع عقلی‬
‫استقالل عقلی‬
‫درستی عقلی‬
‫شهامت عقلی‬
‫پشتکار عقلی‬
‫اطمینان به استدالل‬
‫همدلی عقلی‬
‫منصف بودن‬
‫چنان كه‬
‫ميآموزیم این‬
‫خصا یص را‬
‫پرورش ميدهیم‬
‫با تشکر‬
Download