Uploaded by Mehran irani

اساتید ماتریکس

advertisement
‫ترجمه‌ای‌برای‌خاتون ‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫این سفری است که شما در آن هستی د‪ .‬اگر در این سفر نبودید‪ ،‬این کتاب را نمی خواندید‬
‫ماتریکس‌چیست؟‌اساتید‌چه‌کسانی‌هستند؟‬
‫آگاهی جمعی نُه سفید بال‪ ،‬از طر یق مَجِنتا پیکسی‪ ،‬این انتقال{کتاب}را‬
‫در عصر تغییرات بزرگ سیاره زمین به شما ارائه می دهند‪.‬‬
‫داستان واقعی سرآغاز ما به عنوان یک سیستم انرژی؛ چگونگی "فراموش‬
‫کردن" الگوی اصلی سرنوشت خود و نحوه " یادآوری مجدد" آن رموز‬
‫گمشده را کشف کنید‪ .‬بیاموزید که چگونه بشر یت میتواند حاکمیتی را که‬
‫به حق از آن ماست‪ ،‬پس بگیرد و ما را به تمامیت و یکپارچگی برساند‪.‬‬
‫همچنین درک کاملی از کیستی و چیستی خودمان‪ ،‬از اینکه چرا اینجا هستیم و برای انجام چهکاری آمدهایم‬
‫را نیز فراگیرید‪.‬‬
‫معنویت‪ ،‬متافیزیک و علم باهم ادغام می شوند و هندسه مقدس معروف به "زبان نور" دانلود و رمزگشایی‬
‫میشود‪ .‬درک و فعال سازی این "رموز باستانی برای طلیعه نوین انسان" یک فرآیند کیمیاگری است که در‬
‫دسترس همه ما قرار دارد‪ .‬اکنون زمان آن است که بهطور جمعی به سمت یک عروج کامالً آگاهانه پیش‬
‫برویم و کهنالگوی جدید " استاد ماتری کس" را به خود بگیری م‪.‬‬
‫درباره‌نویسنده ‌‬
‫مَجِنتا پیکسی ( ‪ )Magenta Pixie‬واسطی برای هوش مقدسِ چندبُعدی برتری است که بهعنوان‬
‫"آگاهی جمعی نُه سفید بال" شناخته میشوند‪ .‬پیامها یی که او از " نُه" دریافت میکند‪ ،‬از طر یق ویدیوهایی‬
‫در کانال یوتیوبش به هزاران نفر در سراسر جهان رسی ده است‪ .‬او بهعنوان یک مشاور شهودی و مربی زندگی‬
‫(الیف کوچ) با افرادی از سراسر جهان کار کرده است‪ .‬مَجِنتا با شریک زندگی اش‪ ،‬پسرش‪ ،‬یک سگ و دو گربه‬
‫در نیوفارست بریتانیا زندگی میکند‪.‬‬
‫مجنتا را بهصورت آنالین در سایت ‪ www.magentapixie.com‬مالقات کنید‪.‬‬
‫زندگینامه کامل مجنتا را به زبان فارسی در این لینک بخوانید‪.‬‬
Copyright © 2016 by Magenta Pixie
All rights reserved. No part of this publication may be
reproduced, stored in a retrieval system, or transmitted,
in any form or by any means without the prior written
permission of the publisher, nor be otherwise circulated
in any form of binding or cover other than that in which
it is published and without a similar condition being
imposed on the subsequent purchaser.
Cover design by Daniel Saunders
Kindle Edition 1.1, 2016
ISBN-13: 978-1539080015
ISBN-10: 1539080013
White Spirit Publishing
www.magentapixie.com
enquiries: catzmagick@yahoo.co.uk
‌ ‫ترجمهشده‌است‬
‌
‌‫این‌کتاب‌توسط‌علی‌شعبانی‌به‌زبان‌فارسی‬
‌ ‫بهصورت‌کامالً‌رایگان‌در‌فضای‌مجازی‌به‌اشتراک‌گذاشته‌شده‌است‬
‌ ‌‫نسخه‌فارسی‌کتاب‌غیرقابل‌فروش‌است‌و‬
This book was translated into Farsi by Ali Shabani
‌ The Farsi version of the book is unmarketable and has been shared completely free of charge
www.alishabani.com
‫اساتید‌ماتریکس‬
‫تبدیلشدن به معمارِ واقعیتِ خود و فعال کردن الگوی اصلی انسانی‬
‫__________‬
‫مَجِنتا‌پیکسی ‌‬
‫مترجم‪:‬‬
‫علی‌شعبانی ‌‬
‫این کتاب را تقدیم به فرزندان و نوههایم میکنم‪.‬‬
‫شماها نور زندگی من و عشق در ون قلب من هستید‪.‬‬
‫شماها چرخه را کامل میکنید و در تمام بینهایت در کنار من میایستید‪.‬‬
‫عشق من به شما حدومرزی نمیشناسد‪.‬‬
‫الکس‪ ،‬ابی‪ ،‬رزی‪ ،‬اولی‪ ،‬کریستین‪ ،‬گریسی‪ ،‬ایموجن‪ ،‬رایلی‪ ،‬رودی‪ ،‬الورا‪...‬‬
‫و تمام روحهای دیگر که هنوز در شجرهنامه ما تجسم نشدهاند‪.‬‬
‫و به شما خواننده عزیز‪ ،‬این کتاب را به فرزندان شما تقدیم میکنم‪.‬‬
‫نوهها‪ ،‬خواهرزادهها و برادرزادهها؛ زیرا آن ها آینده ما هستند‪ .‬آنها نورآ وران و رؤیابافان شبکه هستند‪ .‬آنها‬
‫کدهای کریستالی را برای طلیعه نوین با خود به همراه دارند‪ .‬آنها اساتید ماتری کس هستند‪.‬‬
‫فهرست ‌‬
‫‌‬
‫سپاسگزاری ‪1 ............................................................‬‬
‫استاد ماتریکس ‪69 ...........................................................‬‬
‫گفتار مترجم ‪2 ...........................................................‬‬
‫سؤاالتی از آگاهی جمعی نُه سفید بال ‪74 ....................‬‬
‫مقدمه ‪5 .......................................................................‬‬
‫سؤال سی زدهم ‪87 ..............................................................‬‬
‫قرارداد زندگی گذشته و طرح اولیه واقعی ت ‪14 ....‬‬
‫کتابخانه سوابق (فرد ی) ‪91 .............................................‬‬
‫قرارداد شعله دوقلو ‪21 .......................................... .......‬‬
‫کتابخانه سوابق (گروهی) ‪96 ..........................................‬‬
‫دیدگاه خطی در واقعیت غیرخطی ‪24 ....................‬‬
‫قرارداد خویشتنِ خدایی و نقطه صفر ‪26 .................‬‬
‫نقا ط گره ‪03 ..................................................................‬‬
‫هک شدن ماتریکس ‪05 .............................................‬‬
‫یکپارچه سازی احساسی ‪43 ......................................‬‬
‫تائید‪ .‬قدردانی‪ .‬تحلیل‪ .‬یکپارچهسازی ‪40 ...............‬‬
‫عشق مملو از سعادت ‪46 ............................................‬‬
‫عروج ‪53 ............................................................. ............‬‬
‫اراده آزاد و سرنوشت ‪52 .............................................‬‬
‫قطبی شدن ‪56 .............................................................‬‬
‫ماتریکس سالم ‪58 ......................................................‬‬
‫خالصه ‪63 ......................................................................‬‬
‫اتصال چاکرا‪/‬ماتریک س ‪64 ..........................................‬‬
‫سپاس گزاری ‌‬
‫‌‬
‫تشکر ویژه ای از دی تیلور میسون و هایک جنکینز برای گوش دادن به صحبتهای بی پایانم در مورد‬
‫"انتقاالت هندسی" دارم که به ا ین اثر تبد یل شد‪ .‬باور و اشتیاق شما نسبت به نوشتن این مطالب بسیار‬
‫ارزشمند بوده است و من از دوستی با شما بسیار سپاسگزارم‪.‬‬
‫برای پدرم‪ ،‬برایان مک گوایر‪ ،‬بزرگترین مربی من‪ .‬تو بهتر ین بابایی هستی که یک دختر میتونه آرزو شو‬
‫داشته باشه‪.‬‬
‫برای گوردون بلیک که از خیلی قبل میدانست کتابی خواهم نوشت‪ .‬روشنبینی تو را هرگز فراموش‬
‫نکردهام‪.‬‬
‫همچنین به سردبیر و عشق زندگیام‪ ،‬دنیل‪ .‬بدون حما یت و تشویق بی پایان تو‪ ،‬این کتاب ممکن نبود به‬
‫دست مردم برسد‪ .‬تو بیش ازآنچه تصور کنی‪ ،‬مورد قدردانی من هستی!‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‪1‬‬
)‫گفتار‌مترجم‌(علی‌شعبانی‬
Mighty Presence that I AM; Expand and bless this Transition by the Pure Energy of Source
Mighty Presence that I AM; Expand and bless the Readers by the Pure Energy of Source
Mighty Presence that I AM; Expand and bless the Gaia by the Pure Energy of Source
‫شما پُر سعادت هستید‬
2
‫من که هستم؟ از کجا آمدهام و به کجا میروم؟ وظیفهام در این زندگی چیست؟ چرا ساعتی خوشحال هستم‬
‫و ساعتی غمگین؟ چرا حس گمگشتگی دارم و هیچ چیز مرا راضی نمیکند؟ چرا این جهان به وجود آمده‬
‫است و من در کجای آن ایستادهام؟ آیا زندگیام از پیش تعیین شده یا من صاحب اختیار محض هستم؟‬
‫آیا افرادی من را کنترل میکنند؟ ماتریکس چیست؟ کیمیاگر کیست؟ خدا کیست‪ ،‬چیست و کجاست؟‬
‫سؤاالت شما بهزودی پاسخ داده خواهند شد‬
‫***‬
‫درود‌بر‌شما‌اساتید‌ماتریکس ‌‬
‫علی شعبانی هستم‪ .‬مهمان این قسمت از صحنه زندگی شما‪ .‬مهمانی که از مدتها قبل توسط شما فراخوانده‬
‫شدهام و همیناالن که در حال خواندن این کلمات هستید‪ ،‬به دعوت شما پاسخ مثبت دادم‪ .‬ممنونم از شما‪.‬‬
‫متشکرم‬
‫کادو مهمانی من به شما‪ ،‬ترجمه ای است که در حال مطالعه آن هستید‪ .‬نقلقول این کادو پرزرقوبرق را در‬
‫یک چشمانداز میان بُعدی از یک فرد مصری شنیدم و یک هفته بعدازاین سفر‪ ،‬نسخه انگلیسی کتاب از طریق‬
‫جواهر پرارزشی به دست من رسید‪ .‬در همان زمان بود که وارد نقطه گره شدم و در مدت کوتاهی کتاب را‬
‫ترجمه کردم‪ .‬برای انتشار کتاب نیاز به زمان داشتم تا بتوانم مطالب آن را برای خودم فعال کنم‪.‬‬
‫بهراستی درک کردهام تا زمانی که مطلبی برای فرد فعال نشود‪ ،‬وی قادر نخواهد بود تا آن را به دیگران‬
‫انتقال دهد‪.‬‬
‫این کتاب یا بهتر است به قول نویسنده بگویم " انتقال"‪ ،‬از معدود کتابهایی با خلوص صد در صد است که‬
‫بدون هیچ انگیزه نفسانی و توهمات بُعد چهارم نوشته شده است‪ .‬مجِنتا پیکسی نویسنده دوست داشتنی این‬
‫انتقال‪ ،‬برای اولین بار در عصر جدید‪ ،‬حقیقت ماتریکس را برای بشریت شرح می دهد‪ .‬حقیقتی از جنس نور‪.‬‬
‫حقیقتی از جنس عشق‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫حقیقت ارائه شده در این کتاب از جنس اتحاد دو فرکانس عشق نور و نور عشق میباشد که انسان و بشریت را‬
‫هر چه بیشتر به میدان نقطه صفر و اقتدار وی سوق میدهد‪ .‬نه بازتاب توهمات بیاساس از ماتریکس و‬
‫ترساندن بشریت برای فرار از ماتریکس!‬
‫بارها شنیدهاید که میگویند باید از ماتریکس رها شویم؛ ماتریکس بد است؛ ماتریکس توسط افراد منفی‬
‫طراحیشده است؛ ماتریکس برای بردهداری است و بی شمار گفتارهایی که جز ترساندن شما و برانگیختن‬
‫احساسات مبتنی بر ترس کاری نمیکنند‪ .‬با نهایت احترام به اراده آزاد تمامی افراد و تمامی افکار‪ ،‬ماتریکس‬
‫صرفاً چیزی نیست که در فیلمهای هالیوودی دیدهاید یا توسط معدود افراد نیمه آگاه و ناآگاه شنیدهاید‪.‬‬
‫بهراستی‌ماتریکس‌چیست؟ ‌‬
‫‌‬
‫پاسخ در دستان شماست ‪...‬‬
‫***‬
‫شما پر سعادت هستید‬
‫شما هستید‬
‫هستید‬
‫***‬
‫‪ ‬ترجمه ارائه شده ‪ 99‬درصد خلوص دارد‪.‬‬
‫‪ ‬جمالت و عبارات در {آکوالد} توسط بنده و برای روشنسازی بیشتر مفاهیم آورده شدهاند‪.‬‬
‫‪ ‬لطفاً هر کلمه ادبی یا تخصصی که معنای آن را نمیدانید‪ ،‬در اینترنت جستجو کنید‪ .‬این کتاب شامل‬
‫کلمات جدید و ناآشنایی میباشد‪.‬‬
‫‪ ‬برای مطالعه نسخه تصویری و فصلبندی شده این کتاب و سایر کتابهای ترجمهشده از بنده‬
‫میتوانید به سایت و کانال تلگرامی من مراجعه کنید‪:‬‬
‫‪www.alishabani.com‬‬
‫‪https://t.me/globalfederationoflight‬‬
‫‌‬
‫‪4‬‬
‫علی‌شعبانی‌بهار‌ ‪2041‬‬
‫مقدمه ‌‬
‫اینک در واقعیت کنونی ما زمان آن فرارسیده است که حقیقت وجود خود را دریابیم و کشف کنیم که واقعاً‬
‫چه کسی هستیم‪.‬‬
‫این کشف تنها میتواند از سفر به درون‪ ،‬به مکانی که ما آن را " درون" یا "فضای درونی" مینامیم‪ ،‬رخ دهد‪.‬‬
‫این سفری است در پَهنِه وسیع تخیل ما‪ .‬کلید گذشته‪ ،‬حال و آینده ما و پاسخ به هر سؤالی که تابهحال از‬
‫خود پرسیدهایم‪ ،‬در آن است‪.‬‬
‫هیچ کتاب‪ ،‬فیلم‪ ،‬شخص یا معلمی وجود ندارد که بتواند ا ین رازها را برای ما آشکار کند‪ .‬ما هرکدام مرشد‪،‬‬
‫راهنما و استاد خود هستی م‪ .‬ما هرکدام کتابخانه و سیستمهای کامپی وتری خودمان هستیم‪ .‬کتابها‪ ،‬فیلمها‪،‬‬
‫افراد و معلمان تنها کلید هستند‪ .‬آنها اینجا هستند تا به ما کمک کنند قفل درب های این بُعد وسیع را که‬
‫آن را تخیل خود مینامیم‪ ،‬بازکنیم‪.‬‬
‫این کتاب ی کی از این کلیدها است‪ .‬اگر بخواهید میتوانید آن را یک " محرک" یا یک "کد" بنامید‪ .‬بااین حال‬
‫شما فردی هستید که کشف اسرار درون‪ ،‬رمزگشا یی استعاره هایتان‪ ،‬ترجمه نمادها به زبان خودتان‪ ،‬بازنوی سی‬
‫گذشته و حال و آینده در صورت تمایل و ساختن سرنوشت خودتان را انجام خواهید داد‪.‬‬
‫گفته میشود "همیشه بهتر ین جا برای شروع در آغاز است‪ ".‬اما وقتی صحبت از تاروپود حقیقیِ واقعیت‬
‫میشود‪ ،‬هیچ آغاز‪ ،‬میانه یا پایانی وجود ندارد‪ .‬زمان و مکان یک دای رهِ بیپایان یا به عبارت دقیقتر‪" ،‬مارپیچ"‬
‫است‪ .‬پس بیایید از جا یی بر روی آن مارپیچ شروع کنیم و مستقیم به داخل آن بپریم‪.‬‬
‫من با چی زی که اکنون میدانم جنبه عمیقتری از خودم است ارتباط برقرار میکنم‪ .‬جنبه ای از "همه"‪.‬‬
‫درواقع "همه"‪ ،‬چی زی است که من با آن ارتباط برقرار میکنم و وقتی به سراغ من میآید‪ ،‬فقط بهصورت‬
‫جنبه ای نشان داده میشود و درک من از خودم جنبه ای در درون "همه" است‪ .‬تکه کوچکی از کل عالم کبیر‬
‫زندگانی‪.‬‬
‫"آنها" میگویند من "همه و همه چیز" هستم‪ .‬من آن عالم کبیر هستم و البته شما هم همینطور!‬
‫‪5‬‬
‫این "جنبه از خودم" در ابتدا بهعنوان یک موجودی روح مانند برای من نمایان شد‪ .‬موجودی که میتوانستم‬
‫آن را در "فضای درونیِ" داخل ذهنم ببینم‪ ،‬احساس کنم و بشنوم‪.‬‬
‫انگار ذهن من یک اتاق کوچک بود و آن اتاق تنها قسمت کوچکی از ا ین فضای وسی عی بود که من آن را‬
‫ذهن خودم مینامیدم و آن را نمی فهمیدم‪.‬‬
‫این موجود روح مانند در این اتاقی که از سیزده سالگی می شناختم‪ ،‬به من سر میزد و با من صحبت میکرد‪.‬‬
‫او تقریباً به هر سؤالی که داشتم پاسخ می داد‪.‬‬
‫او به من گفت که نامش "روحِ سفید" است و شکل خود را بهعنوان یک جنگجوی زولو به من نشان داد‪ .‬او‬
‫گفت که "نسخه زندگی گذشته من" و از "بُعد پنجم" است‪.‬‬
‫ابتدا بهواسطه مدیتی شن با روح سفید در ارتباط بودم اما پس از مدتی شروع به دیدن‪ ،‬احساس و شنیدن او‬
‫در زندگی روزمره خود کردم‪ .‬در ابتدا ارتباط با این موجود بیگانه و غیر فیزی کی عجی ب بود؛ اما من این ارتباط‬
‫را دوست داشتم‪.‬‬
‫میزان عشق و شادی که هنگام ارتباط با روح سفید در تمام وجودم جاری میشد‪ ،‬شگفتانگیز بود‪ .‬تا حاال‬
‫چنین چی زی را حس نکرده بودم‪ .‬نزدیکترین تجربه ای که تابهحال نسبت به این حس داشتم‪ ،‬اجرای روی‬
‫صحنه بود‪ .‬از بچگی در کار نما یش و بازیگری بودم‪ .‬هرکسی که در این کار باشد می داند که این چه حس‬
‫"با حالی" دارد‪ ،‬اما برقراری ارتباط با روح سفید حتی عمیقتر و سرخوشانهتر بود‪.‬‬
‫سؤاالت من از روح سفید بیشتر و بیشتر پیچیدهتر شد‪ .‬میخواستم همه چیز را بدانم‪ .‬او که بود؟ وقتی گفت‬
‫که نسخه زندگی گذشته من است‪ ،‬منظورش چه بود؟ بُ عد پنجم کجا بود؟ چرا با من ارتباط برقرار میکرد؟‬
‫به تمام این سؤاالت و سایر سؤالهایم که منجر به سؤاالت بیشتر میشد‪ ،‬پاسخ میداد‪.‬‬
‫یک روز‪ ،‬پس ازاینکه من یک سؤال انتزاعی خاصی از روح سفید پرسیدم‪ ،‬بهراحتی پاسخ داد‪" :‬نمی دانم"‪.‬‬
‫سپس به من گفت که اگر بخواهم میتواند برود و جواب را پیدا کند‪.‬‬
‫من موافقت کردم و واقعاً برایم جالب بود که چرا او جواب را نمی داند‪ .‬فکر میکردم همهچیز را میداند!‬
‫‪6‬‬
‫من شاهد ناپدید شدن روح سفید از یک نردبان رنگین کمانی از دریچه ای در سقف اتاق کوچک در ون ذهنم‬
‫بودم‪ .‬او برای چند دقیقه یا بی شتر رفته بود‪ .‬وقتی برگشت‪ ،‬جواب سؤال من را داشت اما دیگر برایم اهمیتی‬
‫نداشت‪ .‬تنها چیزی که می خواستم بدانم این بود که او کجا رفته بود؟ از چه کسی برای دریافت جواب سؤال‬
‫کرد و چرا خودش جواب را نمیدانست؟‬
‫روح سفید توضیح داد که درحالی که او برای من یک راهنما است‪ ،‬برای خودش یک راهنما در بُعد باالتر دارد‪.‬‬
‫او برای جواب آن سؤال خاص نیاز به "باالتر رفتن" داشت‪.‬‬
‫من حدود هفت سال با روح سفید در ارتباط بودم‪ .‬در طول آن زمان چی زهای زیادی به من آموخت و سعی‬
‫کرد به همه سؤاالت من پاسخ دهد‪ .‬اگر جواب را نمیدانست‪ ،‬از آن نردبان رنگین کمانی باال میرفت و چند‬
‫دقیقه بعد با جواب برمیگشت‪.‬‬
‫گاهی اوقات ارتباطم را با روح سفید قطع میکردم‪ .‬وقتی در شرایط چالشبرانگیز زندگیام قرار میگرفتم‪،‬‬
‫صحبت کردن با او را " فراموش میکردم"‪ ،‬یا سعی میکردم با او صحبت کنم اما نمی توانستم او یا آن اتاق‬
‫کوچک را در ذهنم ببینم‪.‬‬
‫در مواقع دیگر او برمیگشت و هرروز جلسات ارتباطی فشرده ای داشتی م‪ .‬اغلب وقتی این اتفاق میافتاد‪ ،‬خودم‬
‫را در خانه حبس میکردم تا بتوانم روی ارتباطات مداوم و شدید با روح سفید تمرکز کنم‪.‬‬
‫پس از حدود هفت سال کار با روح سفید‪ ،‬او به من گفت که یک "راهنمای جدید" خواهم گرفت‪.‬‬
‫او گفت که دوران باهم بودن من با او بهعنوان جنگجو زولو به پایان رسیده است‪ .‬من از این موضوع ناراحت‬
‫بودم‪ ،‬زیرابه او عالقه و اعتماد داشتم‪ ،‬اما او توضیح داد که هم خودش و هم راهنمای جدید هر دو جنبه ای از‬
‫من هستند‪ .‬او گفت که راهنمای جدید به جای نسخه گذشته‪ ،‬نسخه آینده من است‪.‬‬
‫این "لحظه ارتقا" یک تغییر بزرگ برای من در "فضای درون ذهنم" بود‪.‬‬
‫از سیزدهسالگی از این اتاق کوچک آگاهی داشتم و برای هفت سال‪ ،‬اتاق مملو از حضور روح سفید بود‪.‬‬
‫گاهی اوقات‪ ،‬بسیاری از موجودات دیگر (معموالً از بستگانِ انسانیِ افرادی که مالقات کرده بودم) درب اتاق‬
‫کوچک را میزدند‪ .‬آنها میخواستند وارد شوند و با خوی شاوندان خود که هنوز در قلمرو فیزیکی زندگی‬
‫‪7‬‬
‫میکردند صحبت کنند‪ .‬آن خویشاوند ممکن بود خانمی باشد که آنطرف کافی شاپ نشسته است‪ ،‬یا کسی‬
‫که چرخ خرید را در سوپرمارکتی که در آن مشغول به خرید بودم هل میداد‪.‬‬
‫روح سفید در آن اتاق بهعنوان " دربان" عمل میکرد و بهندرت به افراد اجازه ورود می داد‪ .‬او به آنها توضیح‬
‫میداد که من "در حال یادگیری" هستم و معموالً آن افراد میرفتند‪.‬‬
‫روح سفید توضیح داد که آنها میتوانند "نور من را ببینند"‪ .‬به این معنی که می دانستند که من میتوانم با‬
‫آنها ارتباط برقرار کنم و میتوانم به عنوان واسطه ای بین این افراد روحی و انسانهای زنده فیزی کی عمل‬
‫کنم‪ .‬در موارد نادر‪ ،‬او به ی کی از افراد روحی اجازه عبور میداد‪ .‬سپس با بستگان انسانی آن فرد صحبت‬
‫میکردم و در اتاق کوچک بهعنوان واسطه یا میانجی بین فرد روحی و شخص فیزی کی قرار میگرفتم‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬بی شتر اوقات اجازه نمی داد که آن ها وارد شوند‪ .‬او می گفت که من در حال "یادگیری" هستم و به‬
‫نظر میرسید که افراد روحی این موضوع را درک میکردند‪.‬‬
‫از روح سفید خواستم برایم توضیح دهد که برای چه در حال یادگیری هستم‪ .‬او به من گفت که "واسطهای‬
‫برای واسطههای دیگر" خواهم بود‪.‬‬
‫او گفت که من روزی با افراد زیادی در سراسر جهان صحبت خو اهم کرد و بیشتر این افراد در آمریکا زندگی‬
‫میکنند‪ .‬به من تصاویری از خودم نشان داده شد که هدفونی بر سر داشتم و با میکروفون صحبت میکردم و‬
‫میدانستم که افراد زیادی در حال گوش دادن هستند‪ .‬کامپیوترها در اوایل دهه ‪ 1993‬هیچ شباهتی به آن‬
‫چیزهایی که دیدم نداشتند و من مفهوم آن تصاویر را در آن زمان درک نمیکردم‪.‬‬
‫زمانی که نهتنها روح سفید بلکه اتاق کوچک ذهنیم که از سیزدهسالگی دیده بودم "تغییر کرد و دگرگون‬
‫شد"‪ ،‬لحظه عمیقی برای من رقم خورد‪.‬‬
‫آن "فضای" در ون ذهنم با یک چمنزار وسیع همراه با درختان‪ ،‬نهرها و رودخانهها جا یگزین شد‪ .‬ماهیهای‬
‫رنگی در رودخانهها شنا میکردند و خرگوش های پشمالو بارنگهای مختلف روی چمنها می دویدند‪ .‬گاهی‬
‫اوقات گِنوم ها‪ ،‬اِلفها و پیکسی ها را در درختان میدیدم و پریهایی را میدیدم که در اطراف پرواز میکردند‪.‬‬
‫چمنزارهای دیگری فراتر از ا ین چمنزار وجود داشتند که می دانستم اسبهای تک شاخ در آن هستند‪ ،‬اما در‬
‫آن زمان نمیتوانستم آن دوردستها را ببینم یا به آن چمنزارها دسترسی داشته باشم‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫راهنما یی که روح سفید به آن تبدیل شد موجودی سفید بال بود که او را مثل یک فرشته میدیدم‪ .‬او‬
‫بهعنوان یک "دربان" در این چمنزار حضور داشت‪ ،‬درست مثل روح سفید در اتاق کوچک‪.‬‬
‫گاهی اوقات این فرشته خود را "فقط به حالت یک مرد" نشان میداد‪.‬‬
‫بال های سفی دش را از دست میداد و شلوار جین آبی و تیشرت سفید میپوشید‪ .‬او توضیح داد که هنوز‬
‫"روح سفی د" است‪ ،‬اما بهصورت یک "نسخه ارتقا یافته"‪.‬‬
‫او همچنین به من گفت که از نقطهنظری دیگر‪ ،‬او موجودی کامالً جدا از روح سفید است‪.‬‬
‫پس از چند هفته ارتباط با این موجود فرشته ای‪/‬روح انسانی‪ ،‬یک روز خودش را به چندین جنبه یکسان‬
‫تقسیم کرد‪ .‬او توضیح داد که شکل واقعی اش‪ ،‬شکل " جمعی" است‪.‬‬
‫ازآن پس او را بهجای "او"‪ " ،‬آنها" خطاب کردم‪.‬‬
‫من این جنبهها را شمردم و " نُه" تا بودند‪.‬‬
‫گاهی اوقات آنها بهصورت نُه فرشته سفید بال ظاهر میشدند‪ .‬گاهی چهرههایشان انسانی نبود و شبیه‬
‫پرندگان بزرگ به نظر میرسیدند‪ .‬در موارد دیگر‪ ،‬چهرههای انسانی ظریف با موهای بلند داشتند و همگی‬
‫مرد بودن د‪.‬‬
‫گاهی اوقات آنها کامالً شبیه هم بودند و گاهی اوقات همه آنها متفاوت بودند‪.‬‬
‫گاهی آن ها بهظاهر نُه مرد جوان با شلوار جین و تی شرت سفید نمایان شدند‪ .‬در برخی موارد‪ ،‬یکی از آنها‬
‫تی شرت مشکی میپوشید یا همه آن ها تیشرتهای رنگی مختلف میپوشیدند‪.‬‬
‫تنها باری که دیدم ی کی از آن ها به یک زن تبدیلشده بود زمانی بود که واقعاً از چی زی در زندگیام ناراحت‬
‫بودم‪ .‬در این مواقع‪ ،‬یک الهه سفید پاک جلو میآمد و همه مردها یکقدم عقب میرفتند تا او رد شود‪ .‬به من‬
‫گفته شد که او "جنبه زنانه الهی" است و او برای آرامش و شفای من آمده است‪ .‬او خیلی آرام با من صحبت‬
‫میکرد و من کامالً او را دوست داشتم‪ .‬بااینحال‪ ،‬بیشتر اوقات همه آنها مرد بودند‪.‬‬
‫‪9‬‬
‫از آنها پرسیدم که چرا اینقدر تغییر شکل می دهند و آنها پاسخ دادند که " سیال"‪" ،‬همی شه در حال‬
‫تغییر" و "غیر ساکن" هستند‪ .‬آنها توضیح دادند که تغییر شکل آنها با درک‪ ،‬هوشیاری و گسترشِ من‬
‫همسو است‪.‬‬
‫از آنها پرسیدم که شکل واقعی آنها کدام است‪ .‬آنها به من گفتند که من نمیتوانم شکل واقعی شان را‬
‫ببینم‪ ،‬اما میتوانند شکلهایی را به من نشان دهند که به حالت واقعی آن ها نزد یک است‪ .‬گفتم که میخواهم‬
‫این اشکالِ نزدیکتر را ببینم و در این نقطه بود که منظره " چمنزار" یکبار دیگر تغییر کرد و در "فضای‬
‫درون ذهنم" چیزی را دیدم که فقط میتوانم آن را " فضا" توصیف کنم‪.‬‬
‫من کهکشانها‪ ،‬ستارهها‪ ،‬جهانها‪ ،‬سیارهها را در " سیاهی" دیدم که انفجارهای رنگی را نیز در خود جای داده‬
‫بود‪ .‬شکلهای " نُه" به اَشکال هندسی پیچیده‪ ،‬ساختارهای کریستالی رنگارنگ‪ ،‬جرقههای نورهای‬
‫رنگین کمانی‪ ،‬خطوط و میله های نقره ای الکتری کی تغییر یافت‪ .‬من یک ماتری کس غول پیکر یا شبکه را دیدم‪.‬‬
‫من همچنین هیروگلیفهایی را دیدم که در اطراف حرکت میکردند و به چیزی که میدانستم نوعی زبان‬
‫است‪ ،‬تبدیل میشدند‪.‬‬
‫من حتی صداهای این منظره جدید را شنیدم‪ .‬من میتوانستم نتهای موسیقی را بشنوم و چیزی را که فقط‬
‫میتوانم بهعنوان "فرکانس" توصیف کنم‪.‬‬
‫" نُه" توضیح دادند که آنها به همان اندازه که یک شکل یا ساختار هستند‪" ،‬صدا" نیز هستند‪.‬‬
‫من عاشق تماشای این اَشکال همیشه در حال تغییر‪ ،‬سیال و جالب بودم؛ اما در آن زمان‪ ،‬من با شکل آنها‬
‫در حالت موجودات سفید بالدار در چمنزار پریان‪ ،‬راحتتر بودم‪.‬‬
‫یک روز از آن ها پرسیدم "بچهها‪ ،‬شما اسمی هم دارید؟"‬
‫گفتند نزدیکترین چیزی که به اسم دارند‪ ،‬نتها و فرکانسهایی است که شنیدهام‪ .‬آنها به من پی شنهاد‬
‫کردند که من اسمی روی آنها بگذارم‪ ،‬بنابرا ین تصمیم گرفتم آنها را "آگاهی جمعی نُه سفید بال" صدا‬
‫کنم‪...‬‬
‫‪11‬‬
‫به نظر میرسید ا ین اسم یا عنوان به بهتر ین وجه ممکن آن ها را توضیح میدهد و من به دالیلی میدانستم‬
‫که این اسم بسیار مهم است چون آنها سفید‪ ،‬بالدار و آگاهی جمعی بودند‪ .‬همچنین بسیار مهم بود که آنها‬
‫بهعنوان " نُه" معرفی شوند‪.‬‬
‫" نُه" با اسم "آگاهی جمعی نُه سفید بال" کامالً احساس رضایت کردند‪.‬‬
‫هرچند وقتی این اسم را انتخاب کردم‪ ،‬آن ها خندیدند‪ .‬درواقع‪ ،‬اغلب به چیزها یی که به آنها میگفتم‬
‫میخندیدند‪ .‬آنها به بسیاری از سؤاالت من میخندیدند و اغلب اوقات شوخی کردن آنها را متوجه‬
‫نمی شدم‪ ،‬زیرا فکر میکردم سؤاالت من واقعاً جدی هستند!‬
‫آنها برای من توضیح دادند که فضا و زمانِ جهانی که آنها در آن وجود دارن د‪ ،‬یکی از "بامزهترین‬
‫مکانهایی" است که وجود دارد‪ .‬آنها به من گفتند که طنز و شوخی یک انرژی غالب در ابعاد باالتر است‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬ارتباطات من در قلمروهای روح‪/‬تخیل "ارتقا" یافت و "روح سفی د"‪ ،‬جنگجوی زولو در اتاق کوچک‪،‬‬
‫به " نُه" در چمنزار پریان تبدیل شد‪.‬‬
‫آنها این "فضای در ون ذهنم" را "فرا فضا" نامیدند‪.‬‬
‫در سال ‪ ،2338‬من شروع به انتشار "پیامها" از " نُه" بهصورت ویدئویی در ‪ YouTube‬کردم‪.‬‬
‫از آن زمان تاکنون بارها با این موجودات در گفتگو و ارتباط بودهام‪.‬‬
‫من می دانم که "آگاهی جمعی نُه سفید بال" طوالنیترین نام برای یک روح راهنما است! شاید به همین‬
‫دلیل بود که می خندیدند؟‬
‫من اکنون با احترام آنها را " نُه" صدا میزنم‪.‬‬
‫به نظر میرسد که راههای بینهایتی برای ابراز چی زی وجود دارد که اساساً یک پیام اصلی و مشترک میان‬
‫همه تعلیمات است‪ :‬اقتدار ما بهعنوان انسان‪.‬‬
‫" نُه" اینجا هستند تا به ما کمک کنند تا بدانیم چه کسی هستیم و ما را در بازپس گیری آن اقتدار یاری و‬
‫راهنما یی کنند‪ .‬به من گفتهشده است که ما انسانها موجودات شگفت انگیزی هستی م‪ .‬هرکدام از ما و همه ما‪.‬‬
‫‪11‬‬
‫همه ما تمثالی منحصربه فرد از " یک منبع حقیقی"‪" ،‬خالق الهی" یا "خدا" هستی م; از هر عبارتی که‬
‫میخواهید استفاده کنی د‪ .‬بسیاری از ما فراموش کردهایم چه کسی هستی م‪ .‬برخی از ما میدانیم که چه کسی‬
‫هستیم‪ ،‬اما اهمیت آن را درک نمیکنیم‪.‬‬
‫سیاره ما در حال تغییر است‪ .‬سیاره ما در مسیر تغییر مداوم قرار دارد‪ .‬ما هم در حال تغییر هستی م‪ .‬از دیدگاه‬
‫" نُه" وقتی صحبت از رشد و تکامل در یک وجود فیزی کی به میان میآید‪ ،‬ما به سرعت در حال تغییر هستیم‪.‬‬
‫در حال حاضر‪ ،‬ما در یک " جهش ناگهانی" هستی م‪ .‬اینجا نقطه ای است که همهچیز در مقای سه با الگوهای‬
‫رشد تکاملی معمولی‪ ،‬بهصورت تصاعدی تکامل می یابد‪ .‬این "رشد" بهطور منظم هر ‪ 26333‬سال اتفاق‬
‫میافتد و سال ‪ ،2312‬باالتر ین نقطه آن رشد تکاملی بود‪ .‬مخصوصاً انقالب زمستانی ‪ 21‬دسامبر ‪.2312‬‬
‫ما اکنون در "سوی دیگر" آن جهش در مرحله "سراشیبی نزولی" هستیم که درواقع مرحله ای از آفرینش‬
‫جدید است‪ .‬ما روی یک صفحه خالی ایستادهایم و تار یخ جدیدی برای خود مینویسیم‪ " .‬نُه" ا ین را "به فراتر‬
‫از رنگین کمان رفتن" تشبیه می کنند که به گفته آنها استعارهای "همراستا با حقیقت" است‪.‬‬
‫این سخنان در اینجا منحصراً برای تحریک تفکر واالتر و فرآیندهای خالقانه نوشته شدهاند‪ .‬جنبه‬
‫گسترشیافته خویش که من از آن بهعنوان " نُه" یاد میکنم‪ ،‬تصوراتی را درون خواننده برمیانگیزد تا‬
‫گسترش و خالقیتِ واقعیت شخص صورت گیرد‪.‬‬
‫" نُه" از طریق کدهای خاص موجود در "بستههای انرژی" که آنها را به شکل"دانلود اطالعات" میبینم‪ ،‬با‬
‫من ارتباط برقرار میکنند‪ .‬سپس آنها را به مناسبترین کلمات یا اص طالحات برای هر معادل انرژی یا‬
‫ارتعاش خاص ترجمه میکنم‪.‬‬
‫چیزی که " نُه" به من میگویند‪" ،‬زبان نور" است‪ .‬اگر به درون "بسته انرژی" دقیقتر نگاه کنم‪ ،‬میتوانم‬
‫دود یا غباری شبیه ابر را با رنگهای مختلفی ببینم و میتوانم نمادها و اشکال هندسی را تشخیص دهم‪ .‬من‬
‫صرفاً این بسته های انرژی را "نمیبینم"‪ ،‬بلکه میتوانم آنها را بشنوم و ازنظر احساسی و عاطفی نیز حسشان‬
‫کنم‪ .‬وقتی بسته انرژی را ترجمه میکنم‪ ،‬از تصاویر‪ ،‬شنی دن و احساسات که همه به طور همزمان به سمت من‬
‫میآیند‪ ،‬استفاده میکنم‪.‬‬
‫‪12‬‬
‫افرادی که ا ین سخنان را میخوانند نیازی به درک یا لزوماً پردازش آنها ندارن د‪ .‬درک و پردازش در صورتی‬
‫مهم خواهد بود که شما از آن دسته افرادی باشید که می خواهند بدانند چرا کارها به روشی معین انجام‬
‫میشوند‪ ،‬اما برای دریافت پیام یا "کدهای" موجود در این سخنان‪ ،‬نیازی به درک و پردازش آنها نیست‪.‬‬
‫پردازش زبان نور فعالیت "نیمکره چپ مغز" است‪ .‬این فعالیت به مرتبسازی‪ ،‬ارزیابی‪ ،‬پردازش و درک کردن‬
‫کمک می کند‪ .‬بااین حال‪ ،‬برای اینکه با زبان نور ارتباط برقرار شود و گیرنده کدهای زبان نور شروع به‬
‫فعال سازی یا خالقیت کند‪ ،‬الزم به پردازش نیست‪ .‬دریافت پیام‪ ،‬فعالیت "نیمکره راست مغز" است‪.‬‬
‫" نُه" پیامی دارند‪ .‬آنها با یک "بسته انرژی هندسی" بسیار بزرگ پیشآمدهاند‪ ،‬بسیار بزرگتر از آن چیزی‬
‫که هنگام آماده سازی ویدیوها در کانال یوتیوبم میبینم‪.‬‬
‫متوجه شدم که ا ین فعالیت‪ ،‬انتقالِ طوالنیتری خواهد بود و این بار بهعنوان یک کتاب ارائه میشود‪ .‬آنها‬
‫حتی قبل از اینکه شروع به ترجمهِ دانلود کنم‪ ،‬عنوان کتاب را به من دادند‪ .‬عنوانی که به من دادند "اساتید‬
‫ماتری کس" بود‪.‬‬
‫بنابراین من هماکنون قلم استعاری را به " نُه" میسپارم‪.‬‬
‫من گیرنده‪ ،‬فرستنده و مترجم آنها هستم؛ و برای تو ای خواننده‪ ،‬من تا ابد کاتب تو هستم‪.‬‬
‫مجِنتا پیکسی‬
‫‪13‬‬
‫‪‌.2‬قرارداد‌زندگی‌ گذشته‌و‌طرح‌اولی ه‌واقع یت ‌‬
‫"قراردادهای زندگی گذشته" چه هستند؟ چرا آن قراردادها را میبندیم؟ چگونه یک قرارداد ببندیم؟ آیا ما از‬
‫بستن آنها آگاه هستی م؟ آیا آنها میتوانند برخالف میل ما یا بدون اطالع ما بسته شوند؟ آیا میتوانیم آن ها‬
‫را فسخ کنیم؟ آیا قراردادهای زندگی گذشته منفی است یا مثبت؟ چگونه میتوانیم بگوییم که قراردادی‬
‫داریم؟‬
‫ابتدا به شما میگوییم که آن ها چه هستند و برای درک آنها و درواقع پردازش مفهوم آنها‪ ،‬باید با چشم‬
‫چندبُعدی به آنها نگاه کنید‪ .‬یا درواقع نیاز به "تفکر" چندبُعدی دارید‪.‬‬
‫در مفهوم خطی‪ ،‬قراردادها (توافقات) در تجسم فیزی کی واقعی یا ازنقطهنظر خویشِ غیر فیزیکی ‪-‬غیر زمانی‪،‬‬
‫یا درواقع هر دو‪ ،‬منعقد خواهند شد‪{.‬ازاین پس توجه داشته باشید که منظور از تجسم؛ گرفتن جسم و ظاهر‪،‬‬
‫تجسد و یا حلول است ‪-‬به معنای مرسوم تناسخ هم میباشد‪ * .‬با تجسم کردن اشتباه گرفته نشود }‬
‫وقتی کسی وارد یک تجسم میشود‪ ،‬این قراردادها یا توافقات در جای خود قرار می گیرند‪.‬‬
‫میپرسید این قراردادها چگونه ایجاد می شوند؟‬
‫از منظر غیر فیزی کی‪ ،‬اگر بخواهید‪ ،‬اینها بخشی از یک "نقشه ان رژتیک" هستند‪ .‬طرح اولیه پیش از تجسم‪.‬‬
‫"نقشه" زندگی شما‪ .‬در این نقشه؛ فرد مالقات‪ ،‬موقعیتها‪ ،‬افراد و احساساتی را ترسیم میکند که همگی‬
‫موجب رشد و گسترش حداکثری برای فرد در هر دو سطح فیزیکی و روحی میشوند‪ .‬بااین حال‪ ،‬ا ین فعالیت‬
‫اغلب از منظر فیزی کی آشکار نیست‪.‬‬
‫این قراردادها یا توافقات در سطح انرژی صورت میگیرند‪ .‬ا ین انرژی است که باانرژی ارتباط برقرار می کند‪،‬‬
‫آگاهی با آگاهی ارتباط برقرار میکند‪.‬‬
‫کسانی که به شکل هندسی فکر میکنند و میبینند‪ ،‬میتوانند این قراردادها را بهصورت اشکال هندسی که‬
‫در جای هندسی قرار می گیرند تجسم کنند‪ ،‬مانند یک جورچین یا مکعب روبی ک‪.‬‬
‫‪14‬‬
‫شکلی که فرد تجسم میکند میتواند ششضلعی باشد‪ ،‬بااین حال اشکال هندسی دیگری نیز در آن دخیل‬
‫هستند‪ .‬تجسم متصل شدن اجرام هندسی به هم شمارا به باالترین حقیقت این مفهوم همراه با کمترین‬
‫اعوجاج میرساند‪ {.‬اعوجاج )‪ (Distortion‬یک تغییر‪ ،‬پیچش‪ ،‬انحنا یا خمیدگی است که چی زی را متفاوت‬
‫از شکل واقعی خود جلوه میدهد }‬
‫کسانی که در چشمانداز بُعد پنجم فکر میکنند و میبینند (به نظرتان مهم نیست که بگوییم اعوجاج "تغییر‬
‫کرده است؟")‪ ،‬میتوانند " پل رنگین کمان" را تجسم کنند‪.‬‬
‫رنگین کما ن ‌‬
‫‌‬
‫پل‌‬
‫فرد به کمک این پل رنگینکمان از یک چمنزار باشکوه به چمنزار بعدی میرود‪ .‬این یک تصویر استعاری‬
‫همسو با ا ین فرآیند خواهد بود‪ ،‬زیرا این فرایند مرتبط با متصل بودن است‪ " .‬پل" چی زی است که یک مکان‬
‫را به مکان دیگر متصل میکند‪.‬‬
‫برای کسانی که کهنالگویی فکر میکنند و میبینند‪ ،‬میتوانند موجودی واال از نور را در خرقه سفید و‬
‫موجودی سفلی از تاری کی را در خرقه سیاه تجسم کنند‪ .‬هر دو تصور در تصمیمگیری درباره نقشه (طرح‬
‫اولیه) فرد اهمیت دارند‪.‬‬
‫موجود نور و موجود تاری کی بین خود قرارداد ایجاد میکنند‪ .‬آنها پس از توافقی که کردند به هم دست‬
‫می دهند‪.‬‬
‫همه این؛ اتصاالت هندسی‪ ،‬پل رنگین کمان و موجوداتی که توافق را ایجاد می کنند؛ همسوتر ین استعارهها‬
‫برای ا یجاد فرآیند قرارداد هستند‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬انرژی و اجرام هندسی جفت شده باهم‪ ،‬باالترین استعاره میباشد‪.‬‬
‫هر تصویر بهعنوان کلید‪ ،‬کد و محرک برای باز کردن حافظههای سلولی در ‪ DNA‬شما عمل می کند تا بتوانید‬
‫به سمت فرکتال حرکت کنید که همان "قراردادهای زندگی گذشته" شماست‪.‬‬
‫‪15‬‬
‫{فرکتال ساختاری هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش از این ساختار به نسبت معین‪ ،‬همان ساختار‬
‫نخستین به دست آید‪ .‬به گفتاری دیگر فرکتال ساخت اری است که هر بخش از آن با کل آن همانند است‪.‬‬
‫فرکتال از دور و نزدیک یکسان دیده می شود‪} .‬‬
‫وقتی وارد این فرکتال میشوید‪ ،‬خود را در شبکه ای مییابید که شمارا احاطه کرده است‪ .‬شبکه ای که در‬
‫دسترس شماست‪ .‬همسوترین اصطالحات برای این شبکه از دیدگاه ما "ماتری کس" یا "توری" است‪.‬‬
‫با بررسی زبان شما و تفاسیر جهانی آنها متوجه می شویم که "ماتریکس" یا "توری" بیشتر ین قرابت‬
‫مفهومی را دارند‪ .‬بااینحال‪ ،‬اصطالحات علمیتر دیگری نیز وجود دارند که مناسب هستند‪ ،‬اما آنها خارج از‬
‫آگاهی واسط ما { مجنتا پیکسی} هستند‪.‬‬
‫ممکن است به دانشمندان علمی و فناوری که در میان شما هستند بگوییم که این مفاهیم{ ماتریکس یا‬
‫توری} همان توالی اعداد مرتبط به کدگذاری باینری شما هستند‪.‬‬
‫توالی اعداد باالترین همسویی برای توضیح و ارائه آنچه از آن صحبت می کنیم خواهد بود‪ .‬چی زی که ما از آن‬
‫صحبت میکنیم "طرح اولیه پیش از تجسم"‪" ،‬شبکه" یا "نقشه" است‪.‬‬
‫وقتی بهتوالی اعداد و کدگذاری باینری نقشه نگاه میکنید‪ ،‬میبینید که اصالً در میدان گذشته قرار‬
‫نمی گیرند‪ ،‬بلکه همی شه از طریق موقعیت نقطه مرکزی بهعنوان حال (اکنون) نشان داده می شوند‪ .‬میدان‬
‫نقطه صفر‪.‬‬
‫زمانی که فرد بتواند این توالیها را مفهومسازی کند‪ ،‬میتواند قراردادهای گذشته‪ ،‬حال و آینده را خارج از‬
‫ردیف خطی بهخوبی پردازش کند‪ .‬شما از ما میپرسید که چگونه میتوان ا ین قراردادها را فسخ و یا‬
‫قراردادهای بیشتری را در صورت تما یل ایجاد کرد؟‬
‫زمانی که بهتوالی اعدادی که از آنها صحبت کردیم نگاه می کنیم‪ ،‬پاسخ به این سؤال در نقطه مرکزی میدان‪،‬‬
‫نقطه صفر است‪.‬‬
‫بااین حال هنوز باید به اولین سؤال شما که قراردادهای زندگی گذشته چه هستند‪ ،‬پاسخ دهیم‪.‬‬
‫‪16‬‬
‫اگر طرح اولیه پیش از تجسم یا نقشه واقعیت شمارا"ماتریکس" یا "توری" در نظر بگیریم‪ ،‬اگر بخواهید‬
‫میتوانید ببینید که این ماتریکس مانند یک "کامپیوتر بزرگ" عمل میکند‪.‬‬
‫اطالعات به ا ین رایانه وارد می شوند و همینطور از آن دریافت می شوند‪.‬‬
‫این کامپی وتر بزرگ‪ ،‬ا ین ماتریکس در اطراف شما شروع به ابداع مختصات‪ ،‬جهتها و نقشههایی برای زندگی‬
‫و واقعیت شما می کند‪ .‬هر فکر و هر احساس شما به ا ین کامپی وتر غولپیکر وارد می شود‪ .‬هر فکر‪ ،‬هر احساس‬
‫رمزی است تا به وسیله آنها ا ین کامپی وتر غولپیکر فناوری خود را به شما ارائه دهد‪ .‬فناوری ای که شمارا به‬
‫سمتی معین در زندگی و واقعیتتان‪ ،‬هم بهعنوان یک موجود فیزی کی تجسمیافته و هم بهعنوان یک روح‪،‬‬
‫هدایت میکند‪.‬‬
‫این کامپی وتر در پسزمینه کار میکند‪ .‬زندگیتان و همه آنچه هستید را مرتب‪ ،‬بایگانی‪ ،‬طبقهبندی و‬
‫سازمان دهی میکند‪ .‬مختصات و نقشههایی را برای جا یی که بودهاید‪ ،‬جا یی که اکنون هستید و جا یی که باید‬
‫بروید یا میتوانید بروید‪ ،‬تولید میکند‪.‬‬
‫البته که این کامپیوتر خود شما است‪ .‬بخشی از شما است‪ .‬این "جسم ذهن ‪ "{Bodymind} -‬شما است‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬زمانی که نسبت به آن هوشیاری نداشته باشید‪ ،‬خودش شروع به تصمیمگیری در مورد اینکه کدام‬
‫مختصات و نقشهها برای شما بهتر است‪ ،‬می کند‪.‬‬
‫همه شما این کامپی وترهای بزرگ را داری د‪ .‬هر یک از شما این ماتریکسهای نور و دانش‪ ،‬اطالعات و قدرت را‬
‫در اطراف و درون دارید‪.‬‬
‫هوشیاری ‌‬
‫اما با هوشیاری‪ ،‬چی زی تغییر میکند‪ .‬کامپیوتر دیگر بهطور مستقل عمل نمیکند و درباره آن که چه چیزی به‬
‫نفع شما ا ست سرخود تصمیمی نمی گیرد‪ .‬کامپی وتر منتظر سیگنال شما‪ ،‬ورودی شما میشود‪.‬‬
‫ازاین پس کامپی وتر را خودتان برنامهریزی میکنید! شما نقشهها را طراحی میکنید‪ ،‬مختصات را ایجاد‬
‫میکنید و تصمیم میگیرید که کجا بروید و چهکاری انجام دهید‪.‬‬
‫‪17‬‬
‫کامپیوتر‪" ،‬ماتریکس"‪ ،‬پس ازآن به دستور شما کار میکند‪ .‬کامپیوتر میداند که شما "باالتر ین خیر و منفعت‬
‫خود" را میدانید‪.‬‬
‫از دیدگاه خطی‪ ،‬بسیاری از قراردادها در گذشته منعقدشده اند‪ .‬توسط کامپیوتر‪ ،‬توسط ماتریک س‪ .‬نهتنها‬
‫برخالف میل شما‪ ،‬بلکه برای عالیترین خیر و منفعت شما منعقدشدهاند‪.‬‬
‫بااین حال چی زهای بیشتری در ا ین قضیه وجود دارد‪ .‬افرادی در سیاره شما هستند که فناوری برنامهریزیِ‬
‫کامپیوترهای دیگران را کشف کردهاند (این توانایی به آن ها داده شده است)‪.‬‬
‫درحالیکه افراد تجسمیافته فیزی کی "در خواب بودند"‪ ،‬آنهایی که ا ین فناوری را داشتند شروع به‬
‫برنامهریزی کامپیوترها کردند‪ .‬افرادی که ازنظر جسمی در خواب بودند‪ ،‬نمیدانستند که کسانی که این‬
‫فناوری را در اختیار داشتند‪ ،‬کامپیوترها; ماتریکسها را برنامهری زی کردهاند تا {ماتریکس ‪-‬کامپیوترها}‬
‫مختصات‪ ،‬برنامهها و نقشهها را به انتخاب خودشان {برنامهنویس ها} دنبال کنند‪.‬‬
‫آن انتخاب ها در جهت نفع و خیر بشر یت نبود‪ .‬آن ها به نفع برنامه نویسان بودند‪ ،‬بنابراین برنامهنویس ها در‬
‫همه سطوح‪ ،‬با به ضرر رساندن به افراد تجسمیافته فیزیکی‪ ،‬امرارمعاش میکنند‪.‬‬
‫استاد‌ماتریکس‌خود ‌‬
‫این وضعیت صرفاً در گذشته شما اتفاق نیفتاده است‪ ،‬بلکه در حال و بهطور بالقوه در آینده شما هم اجرا‬
‫میشود‪ .‬فقط با "بیدار شدن از خواب" و "آگاه شدن" میتوانید کامپی وتر خود را برنامهریزی کنید و استاد‬
‫ماتریکس خود شوید‪ .‬قراردادهای زندگی گذشته یک جنبه مهم در این امر است‪ .‬درک و پردازش معنای‬
‫"قرارداد زندگی گذشته" در اینجا بسیار مهم است‪.‬‬
‫بله! شما قراردادها و توافقاتی را برای بهتر ین خیر و منفعت خود و همه ایجاد کردهاید‪ .‬همچنین قراردادهایی‬
‫ایجاد کردهاید که در آن زمان به نفع شما بودند اما حاال دیگر به شما سودی نمیرسانند‪ .‬همچنین‬
‫قراردادها یی برای شما توسط خود کامپی وتر‪ " ،‬ماتریکس" و قراردادهایی توسط افرادی که یاد گرفتهاند‬
‫پروتکلها را دور بزنند و به کامپیوتر شما دسترسی داشته باشند و آن را کنترل کنند‪ ،‬ایجادشدهاند‪.‬‬
‫‪18‬‬
‫اکنون فرد باید تصمیم بگیرد کدام قرارداد کدام یک از این موارد است؟ کدام را نگه دارد؟ خود را از دست‬
‫کدامیک رها کن د؟ کدام قرارداد جدید را ا یجاد کن د؟ آیا اصالً میتوان ا ین کار را انجام داد؟‬
‫درواقع بله‪ .‬با انجام این کار‪ ،‬فرد "بر ماتریکس خود سلطه مییابد" و "استاد ماتریک س" میشود‪.‬‬
‫فرد چگونه این کار را انجام میدهد؟ راههای زیادی وجود دارد‪ .‬همه در دسترس شما هستند‪.‬‬
‫به این نقطه خواهیم رسی د‪.‬‬
‫پس بگذارید خالصه کنی م‪ .‬قرارداد زندگی گذشته "برخورد انرژی باانرژی" است‪ ،‬اجرام هندسی در جای خود‬
‫قرار می گیرند تا "نقشه" یا "توری" را ا یجاد کنند‪ .‬اَبَرکامپیوتر ذهنی‪ .‬ماتری کس‪.‬‬
‫هر یک از شما این ماتری کس رادارید‪ .‬شما ا ین کامپی وتر هستید‪ .‬ا ین {ماتریکس ‪-‬کامپیوتر} خود شما هستی د‪.‬‬
‫شما ‌‬
‫شبکهبندی‪ ،‬الگوها‪ ،‬کدها‪ ،‬معادالت ریاضی و توالی اعداد در جای خود قرار میگیرند و وقتی این فرآیند‬
‫تکمیل شد‪ " ،‬شما" خلق میشوید‪.‬‬
‫نقطه آغاز ین شما بهعنوان یک روح شروع میشود و شما در کالبد جسمانی متولد می شوید‪.‬‬
‫در پایان هر تجسم‪ ،‬ماتریکس خود را تجدید میکنید‪ .‬بخش هایی را که الزم نی ست حذف میکنید‪ ،‬در صورت‬
‫تما یل "قسمتهای جدید" را اضافه می کنید و با مختصات جدید برنامهریزی میکنید‪ .‬شما دوباره از نو شروع‬
‫میکنید‪ .‬با مجموعه ای جدید از کدهای برنامهریزیشده درون ماتریکس خود‪ ،‬از نو متولد میشوید و وارد‬
‫زندگی جدی دی می شوید‪ .‬هدف و ایده اصلی‪ ،‬رشد ماتریکس شما و جمعآوری اطالعات است‪.‬‬
‫حرکت بی شتر و بیشتر در امتداد توالی اعداد‪ ،‬به سمت فرکتال‪ .‬کاوش‪ ،‬گسترش و ارتقاء بیشتر و بیشترِ خود‪.‬‬
‫درست شبیهِ تکنولوژی عصر شما‪.‬‬
‫هر فردی همیشه میخواهد که باالتر برود‪ ،‬سریعتر باشد‪ ،‬کارآمدتر باشد تا تکنولوژی بیشتری در دستان خود‬
‫داشته باشد‪ .‬این سفر روح‪ ،‬ماتر یکس است‪ .‬برخالف تکنولوژی عصر شما‪ ،‬ماتریکس همیشه خود را برای خیر‬
‫و منفعت شما در همه سطوح برنامهریزی میکند‪.‬‬
‫‪19‬‬
‫بااین حال‪ ،‬همانطور که گفتیم‪ ،‬ماتر یکس میتواند هک شود‪ ،‬البته بهطور موقت‪ .‬بااین حال‪ ،‬اگر "نرمافزار ضد‬
‫هک" خود را فعال کنید‪ ،‬این اتفاق نمیافتد و هرگز نخواهد افتاد‪.‬‬
‫چگونه از فعال بودن نرمافزار ضد هک مطمئن میشوید؟ با اطمینان از اینکه بر ماتریکس خود تسلط دارید‪.‬‬
‫با تبدیل شدنتان به " استاد ماتریکس"‪.‬‬
‫ما‪ ،‬آگاهی جمعی نُه سفید بال‪ ،‬از طریق واسطِ خود مجِنتا پیکسی‪ ،‬اینجا با شما هستیم تا به شما نشان دهیم‬
‫چگونه استاد ماتریکس خود شوید‪.‬‬
‫‪21‬‬
‫‪‌.1‬قرارداد‌شعله‌دوقلو ‌‬
‫‌‬
‫شما دال یل بستن قراردادها را در زندگی گذشته خود پرسیدید‪.‬‬
‫همانطور که گفتیم‪ ،‬انتخاب همی شه از جنبه ای از خویش که دارای آگاهی خطی است صورت نمی گیرد‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬قراردادها یی از دیدگاه خطی منعقد میشوند که اغلب اوقات خودِ افراد نمی دانند که در حال بستن‬
‫آنها هستند!‬
‫برای مثال ‪ ...‬ازدواج از دیدگاه خطی بین یک نفر و دیگری درواقع یک قرارداد است‪ .‬اینیک قرارداد در بُعد‬
‫سوم است‪ .‬ا ین قرارداد ممکن است در ابعاد دیگر منعکس شود یا نشود‪.‬‬
‫اگر زوجی جفت روحی و یا درواقع "روحهای دوقلو" ‪" /‬شعلههای دوقلو" باشند‪ ،‬آنگاه قرارداد در تمام ابعاد‬
‫باالتر منعقد میشود‪.‬‬
‫برای زوجی که جفت روحی نیستند‪ ،‬قرارداد از لحظه ازدواج منعقد میشود‪ .‬ما در اینجا از دیدگاه خطی‬
‫صحبت میکنیم‪.‬‬
‫برای جفت های روحی یا "شعلههای دوقلو"‪ ،‬قرارداد واقعاً چه زمانی بستهشده است؟ از دیدگاه خطی‪ ،‬قرارداد‬
‫تقریباً بهطورقطع در "زندگی گذشته" بستهشده است‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬از دیدگاه چندبُعدی‪ ،‬در هر دو زوجین که هوشیاری چندبُعدی باالتری دارند‪ ،‬قرارداد در "لحظه‬
‫حال" (نقطه صفر) منعقد می شود‪.‬‬
‫آیا "لحظه حال" همان لحظه ازدواج واقعی است {برای جفت روحی ‪-‬شعله دوقلو}‪ ،‬همانطور که ازدواج واقعی‬
‫در مورد زوجی که جفت روحی نیستند در لحظه ازدواجشان است؟ پاسخ به این بله و خیر است؛ زیرا زمان‬
‫حال (بدون هوشیاری چندبُعدی باالتر در هر یک از زوجین) همچنان در زمان خطی قرار دارد‪ ،‬چون بهعنوان‬
‫"لحظه ای بین گذشته و حال" تلقی میشود‪ .‬اگر هوشیاری چندبُعدی باالتر تجربه نشود‪ ،‬هنوز یک جر یان‬
‫خطی وجود خواهد داشت‪.‬‬
‫‪21‬‬
‫نقطه صفر لحظه ای خارج از زمان خطی است‪ .‬کدون های درون ماتریکس در یک " خط عمودی" به جای‬
‫"خط افقی" فعالیت میکنند {کدون در اینجا به معنای رمز ‪-‬کُد میباشد}؛ بنابراین اگر بخواهید‪ ،‬ماتریکس از‬
‫طریق یک میدان چندبُعدی (به جای حالت خطی افقی) اجرام هندسی را به سمت باال جایگذاری و انتخاب‬
‫میکند‪.‬‬
‫"قرارداد" منعقدشده در ازدواج جفت روحی‪/‬زوج هوشیارِ شعله دوقلو‪ ،‬به الیفتایم های{دورههای زندگی}‬
‫زیادی "گرهخورده است" تا زمانی که زوجین در سطح آگاهانه توافق کنند که قرارداد را بشکنند‪.‬‬
‫بعید به نظر میرسد زوجهای شعله دوقلو واقعاً چنین انتخابی کنند{شکستن قرارداد}‪ ،‬اما درک پیچیدگی‬
‫ماتری کس از دیدگاه خطی هرگز ساده نی ست‪ .‬تنها باتجربه "سکوت" و "وضوحِ" نقطه صفر میتوان امیدوار‬
‫بود که پیچیدگی ماتریکس را تجربه کرد و اجازه داد تا فرایند پردازش و درک آن برای شخص فراهم آید‪.‬‬
‫زوجین شعله دوقلو پی وندها یی ایجاد میکنند که شکستن آنها بسیار دشوار است‪ .‬ازاینرو شعلههای دوقلو‬
‫که در الیفتایم های دیگر باهم مالقات میکنند و درعینحال از قبل با شرکای دیگری وصلت کرده اند‪،‬‬
‫احساس میکنند که هنوز با شعله دوقلو خود ازدواجکرده اند‪.‬‬
‫در واقعیت اینیک امر حقیقی است‪ .‬ا ین ازدواج بسیار بیشتر از یک تجسم طول می کشد‪ .‬همچنین میتوان‬
‫افراد متأهل خوشبختی را دید که احساس می کنند دلشان برای کسی که هرگز ندیده اند‪ ،‬تنگشده است‪.‬‬
‫آنها واقعاً "عاشق" همسر فعلی خود هستند‪ .‬این امر به خاطر ازدواجهای شعله دوقلو در الیفتایم های‬
‫دیگر‪ ،‬یا ایجاد یک "اتحاد منعقدشده" است که هنوز در الیفتایم فعلی به ثمر ننشسته است‪.‬‬
‫سؤال این است که آیا فرد به قرارداد ادامه می دهد؟ یا برای فسخ قرارداد قدمی برمیدارد؟ آیا میتوان همه‬
‫قراردادها را فسخ کرد؟‬
‫درحالیکه موضوع شعله دوقلو عمیقاً در فرکتال و پیچیدگی ماتریکس گره خورده است (دیدگاههای متفاوتی‬
‫همچون‪ :‬همه یک شعله دوقلو دارند‪ ،‬هیچ کس شعله دوقلو ندارد‪ ،‬همه شعلههای دوقلوی همدیگر هستند و‬
‫حتی دیدگاههای بیشتر)؛ در اینجا ما درباره ماتریکس و هندسهها (قراردادها) صحبت میکنیم‪.‬‬
‫زیرا اگر ازدواج قراردادی است که در ابعاد مختلف در امتداد خط عمودی ماتریکس حرکت میکند‪ ،‬ممکن‬
‫است عامل نفوذ و هک شدنی از سوی برنامه نویسان برای هک کردن میدان ماتریک س شما باشد‪.‬‬
‫‪22‬‬
‫موضوع شعله دوقلو برای هرکسی مهم است؛ زیرا همه افرادی که در این کالبد جسمانی تجسم شدهاند‪ ،‬در‬
‫طلب عشق جسمانی و روحی هستند؛ اما برای تمرکز بر هدف اصلی کتاب‪ ،‬به موضوع قراردادها و استادی بر‬
‫ماتریکس بازمیگردیم‪.‬‬
‫‪23‬‬
‫‪‌.3‬دیدگاه‌خطی‌در‌واقعیت‌غیرخطی ‌‬
‫بنابراین اجازه دهید به قراردادهای منعقدشده از دیدگاه غیرخطی و غیر فیزی کی نگاه کنیم‪.‬‬
‫در سطح "غیرخطی" ("خارج از واقعیت فیزی کی")‪ ،‬وقتی مغزِ سهبُعدی شما سعی می کند مفهومی چندبُعدی‬
‫را درک کند‪ ،‬هنوز یک ادراک خطی وجود دارد‪ .‬مغز شما‪ ،‬رابط پردازش‪ ،‬باید بهطور خطی پردازش کند؛‬
‫بنابراین اجازه دهید به سطح غیرخطی‪ ،‬از (درون دیدگاه خطی) نگاه کنی م‪.‬‬
‫بنابراین از سطح خطی میتوان دریافت که قراردادها از جانب خدا‪ ،‬منبع یا نقطهنظر خودِ برتر منعقدشده اند‪.‬‬
‫یک راه مناسب برای مشاهده این موضوع‪ ،‬تجسم یک شورای عالی یا مجموعه ای از موجودات نورانی است که‬
‫به نیابت از شما مواردی مانند تجربه‪ ،‬موقعیتها‪ ،‬رشد احساسی‪ ،‬تغییرات فیزی کی‪ ،‬تجلیات معنوی و گسترش‬
‫یافتن‪ ،‬مالقات جادو یی‪ ،‬کدها یی برای تجربههای پرمعنی و همزمانی در مکانی خاص‪ ،‬نقاط گره‪ ،‬ایجاد‬
‫محرک ها و تمام معادالت ریاضی متقارن را انتخاب می کنند‪.‬‬
‫این وضعیت ماتریکس در هنگام تولد شما در تجسم فیزی کی است‪ .‬برخی از شما ممکن است با تروما های‬
‫حلنشده {روان زخم}‪ ،‬بالکها و مشکالت انرژتیک به این تجسم فیزیکی آمده باشید تا در زمان معینی آنها‬
‫را حل کنید (این بهخودیخود‪ ،‬یک قرارداد است)‪.‬‬
‫حتی ناهماهنگیها هم در زمان شروع تجسم به صورت محاسباتی در جای خود قرار میگیرند‪ .‬ازاینرو‬
‫میدانیم که همه نوزادان در بدو تولد پاک و بیگناه هستند و بهخودیخود "بوداهای کوچک" هستند‪.‬‬
‫از طرفی هم با توجه به مشکالت حلنشده ای که قرار است از طریق طرح اولیه ماتریکس در زندگی فعلی و با‬
‫فرکانس مشابه منعکس شود‪ ،‬نوزاد بهعنوان "متولد گناهکار" به نظر میرسد‪.‬‬
‫هر دو دیدگاه صحیح هستند‪ ،‬اما از اصطالحاتی استفاده میکنند که میتوانند در میدان زمان ‪-‬فضای فعلی‬
‫شما ارتقاء یابند‪.‬‬
‫درسهای باستانی از طر یق مت ون‪ ،‬نسخهها و کالمها‪ ،‬جایگاه و کاربرد خود را دارند‪ .‬هیچچیزی در هیچ‬
‫واقعیتی و در هیچ زمانی هدر نمیرود‪ .‬همهچیز به نحوی قابل استفاده است‪.‬‬
‫‪24‬‬
‫بنابراین اینگونه استنباط می شود که "شورای نور" (بهترین نامی که میتوانیم استفاده کنیم) اجرام هندسی‬
‫را در جای خودش برنامهری زی‪ ،‬ایجاد و قرار میدهد‪ .‬هر فردیتِ تجسمیافته ای‪ ،‬با چنین دقت و چنین‬
‫فداکاری و چنین خدمت مطلقی به وجود آمده است‪.‬‬
‫از دیدگاه خطی‪ ،‬ساخت چنین آماده سازی پیچیدهای به اندازه هزاران زندگی طول می کشد‪ ،‬بااین حال همه چیز‬
‫در یک "چشم به هم زدن" اتفاق می افتد‪.‬‬
‫این فرایند برای هر روحی که از "گروهِ روحی" خارج میشود و به یک تجسم فیزی کی فردی میرود صورت‬
‫میگیرد‪ .‬صرفنظر از قلمرو‪ ،‬بُعد یا سیاره‪ ،‬ماتری کس همانگونه که هست‪ ،‬میماند‪.‬‬
‫حتی در تجسم های اراده غیرآزاد{موجود ات بی اراده ‪-‬مرتبط با انسان نیست}‪ ،‬ماتریکسی از تجربه وجود دارد‬
‫که موضوع کامالً متفاوتی است و به آن نخواهیم پرداخت زیرا ما را از بحث اصلی منحرف میکند!‬
‫بنابراین ما ا ین "شورای نور" را بهشدت مشغول فعالیت و تعمق‪ ،‬با انرژی باال‪ ،‬خدمت رسان و عشق پراکن‪،‬‬
‫برنامه و مختصات نویس و نقشهکش برای کل الیفتایم ها میبینیم‪.‬‬
‫از دیدگاه خطی ا ین همان چیزی است که قبل از به دنیا آمدنتان در " شما" که اکنون هستید اتفاق افتاده‬
‫است!‬
‫‪25‬‬
‫‪‌.0‬قرارداد‌خویشتنِ‌خدایی‌و‌نقطه‌صفر ‌‬
‫‌‬
‫از دیدگاه غیرخطی و چی زی که ما بهعنوان "نقطه صفر" میشناسیم چه اتفاقی میافتد؟‬
‫از نقطه صفر‪ ،‬هیچ "شورای عالی موجودات نورانی" که الیفتایمی را قبل از تولد همتای بُعد فیز یکی آن فرد‬
‫طراحی کند‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬طراحی از قبل‪ ،‬مربوطه به دیدگاه خطی است‪.‬‬
‫از نقطه صفر فقط حال‪ ،‬فقط منبع‪ ،‬فقط یگانگی‪ ،‬فقط وحدت وجود دارد‪ .‬آیا برای تجربه این وحدت نیاز است‬
‫که تجربه فیزی کی و تجسم فعلی را ترک کرد؟‬
‫پاسخ به این سؤال یک نه قاطعانه است! نقطه مرکزی خودِ طرح اصلی‪ ،‬یعنی خودِ ماتریکس؛ تجربه نقطه‬
‫صفر و ادغام با خویشتنِ خدا یی‪ ،‬چشم انداز منبع است‪.‬‬
‫اگر بخواهید میتوانید بگویید که این مفهوم‪" ،‬قراردادِ زندگیِ گذشتهِ" نهایی و غایی شما است‪ .‬این همان‬
‫قراردادی است که با خدا‪ ،‬منبع بستی د‪ .‬قرارداد این بود که در بُعد فیزی کی تجسم مییابید‪ ،‬توهم جدا یی را‬
‫تجربه میکنید‪ ،‬تجربه و دانش را به منبع بازمیگردانید و در طی آن‪ ،‬به یاد میآورید که شما منبع هستید و‬
‫به وحدت بازمیگردید‪.‬‬
‫برای ادغام ی کپارچه با منبع و تح قق قرارداد خویشتنِ خدایی‪ ،‬نیازی به ترک بدن فیز یکی و تجربه مرگ‬
‫نیست‪.‬‬
‫شخص ا ین حالت را (به معنای غیرخطی در طول یک سفر خطی) درحالیکه هنوز در تجسم است تجربه‬
‫میکند؛ زیرا این تجربه‪ ،‬قرارداد خویشتنِ خدا یی است‪.‬‬
‫این قراردادی است که فرد نمیتواند آن را بشکند و اصالً نمیتوان آن را شکست‪ .‬قرارداد خویشتنِ خدا یی در‬
‫همه واقعیتها‪ ،‬همه اندیشهها و همه ابعاد حاضر است‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬همانطور که ما در مورد سطح غیرخطی بحث میکنیم‪ ،‬متوجه میشویم که داشتن یک قرارداد‪،‬‬
‫بهخودیخود‪ ،‬یک بحث خطی است‪.‬‬
‫‪26‬‬
‫بنابراین وقتی کسی به نقطه صفر حرکت میکند‪ ،‬هیچ قراردادی با خویشتنِ خدا وجود ندارد‪ .‬اصالً قراردادی‬
‫وجود ندارد؛ زیرا فقط آنچه هست وجود دارد‪ .‬فقط "ت و" هستی‪.‬‬
‫وقتی به نقطه صفر میروید‪ ،‬اگر بخواهید میتوانید در میدانهای اعوجاج دستکاری کنید و از هسته مرکزی‬
‫فرکتال خارجشده و به حلقههای بیرونی بروید و ماتریکس را تغییر دهی د‪ .‬اینجا جا یی است که قراردادها را‬
‫فسخ و قراردادهای جدید ایجاد میکنید‪ .‬اینجا جا یی است که اجرام هن دسی کوچک تر را از چرخ بزرگتر‬
‫حذف میکنید و بخشهای جدیدی از هندسه را به شمایل کلی دوازدهوجهی اضافه میکنی د‪.‬‬
‫این فرایند را میتوان هماکنون‪ ،‬همین حاال‪ ،‬در هرکجا که هستید انجام دهید‪.‬‬
‫در این نقطه غیرممکن است که موجود دیگری نرمافزار شمارا هک کند‪ .‬طرح اولیه فقط توسط شما‬
‫قابلتغییر است‪.‬‬
‫یک دیواره آتشین{فایروال }عظیم و غیرقابل نفوذ در میدان تکنولوژی کامپی وتر ماتریکسِ ارگانیک شما‬
‫جایگذاری می شود‪ .‬این رها یی در سطح سلولی است‪ ،‬زیرا در این مرحله یک واکنش فیزیکی اتفاق میافتد‪.‬‬
‫کل ساختار ‪ DNA‬شما در فناوری کامپیوتری ماتریک سی بافتهشده است که بهعنوان "همه آنچه شما‬
‫هستی د" در عمیقترین سطوح‪ ،‬یعنی شمایِ حقیقی‪ ،‬قرار دارد‪.‬‬
‫‪ DNA‬ساختار فیزی کی است اما چیزهای بی شتری پیرامون ماتری کس برای توضیح آن وجود دارد‪ DNA .‬یک‬
‫میدان رزونانسیِ کامل است‪.‬‬
‫چه چی زی شمارا مسلط و استاد بر ماتریکس می کند؟ یا میتوانیم بگوییم مسلط و استاد درون ماتریکس‬
‫میکند؟ هوشیاری‪ .‬گسترش‪ .‬احساس‪.‬‬
‫هوشیاریِ جسم ذهن‪ .‬گسترشِ میدان انرژی شما‪ .‬احساسِ عشق‪.‬‬
‫راههای ز یادی وجود دارند که میتوانیم این مسئله را به کمک آن ها توضیح دهیم‪ .‬خودِ کلمات فرکانسهایی‬
‫رادارند تا شمارا به نقطه صفر ببرند؛ و بالطبع به تسلط در ون ماتری ک س‪.‬‬
‫‪27‬‬
‫وقتی ا ین کلمات را به زبان میآورید طنین آنها را حس کنی د‪.‬‬
‫هوشیاری ‌‬
‫گسترش ‌‬
‫احساس ‌‬
‫به خودتان اجازه دهید تا معنی واقعی این کلمات را حس کنید و به آوازِ ‪ DNA‬خود با بازشناساییِ مطلق‬
‫"همه آنچه هست" درحالی که این کلمات را زمزمه میکنید‪ ،‬گوش دهی د‪.‬‬
‫هوشیاری ‌‬
‫گسترش ‌‬
‫احساس ‌‬
‫هیچ‌قراردادی‌وجود‌ندارد ‌‬
‫دوباره به اولین سؤالتان نگاهی کنید ‪...‬‬
‫قراردادهای زندگی گذشته چه هستند؟‬
‫آنها قراردادها یا توافقاتی هستند که یا در جنبه تجسمیافته شما یا از جنبه غیر فیز یکی منعقد می شوند‪.‬‬
‫قراردادها با خود یا موجودات دیگر اعم از انسانی و غیرانسانی‪/‬فرا بُعدی‪/‬فرازمینی‪/‬فرشتهای‪ /‬عنصری و ‪...‬‬
‫منعقد می شوند‪.‬‬
‫قراردادها با آگاهی هوشیارانه یا بدون آگاهی هوشیارانه منعقد میشوند‪ .‬قراردادها توسط شورای عالی نور‪ ،‬یا با‬
‫هوشیاریِ کاملِ خویشتن در طی تجسم‪ ،‬یا از دیدگاه غیرخطی غیر فیزی کی منعقد می شوند‪.‬‬
‫زمانی که بهطور کامل بفهمیم هیچ قراردادی وجود ندارد‪ ،‬این قراردادها را درک میکنیم‪ .‬این فرآیند فکری‬
‫چندبُعدی‪ ،‬همراه با عشق حقیقی‪ ،‬عمیق و ژرف به "خود و دیگران" ما را به میدان نقطه صفر میبرد‪.‬‬
‫‪28‬‬
‫در این نقطه به "تسلط و استادی بر ماتریکس" دست مییابیم‪ ،‬زیرا میتوانیم قراردادهای جدید را بازآفرینی‬
‫کنیم‪ ،‬قراردادهای قدیمی را فسخ کنیم یا از یک منطقه بدون قرارداد پردازش و فعالیت کنیم‪ .‬از این نقطه‬
‫است که ما به رها یی خودمان میرسیم چون دیگر مورد نفوذ‪ ،‬هک یا کنترل قرار نمی گیریم؛ زیرا زمانی که‬
‫هوشیاری کامل از خویشتن صورت گی رد‪ ،‬تنها " ما" وجود دارد‪.‬‬
‫جادو ‌‬
‫هیچ چیز دیگری نیست‪ ،‬فقط یک میدان یکپارچه از همه چیز‪ ،‬وجود دارد‪ .‬اینجا جایی است که جادو اتفاق‬
‫میافتد‪ .‬اینجا جا یی است که بزرگترین آفرینش در آن رخ می دهد‪ ،‬جایی که باالتر ین جلوهها {تجلیات}در‬
‫آن متولد میشوند‪.‬‬
‫اینجا جایی است که هیچ مقاومتی نیست‪ ،‬فقط جر یانِ خالصِ پذیرش وجود دارد‪.‬‬
‫در نقطه صفر است که ما نه نیازی داریم‪ ،‬نه آرزویی‪ ،‬نه ترسی‪ ،‬نه مشکلی‪ ،‬نه نگرانی و نه قراردادی‪ .‬در نقطه‬
‫صفر است که ما واقعاً خودمان را مییابیم و اینجاست که درمییابیم که دیگر جوینده نیستیم‪ ،‬زیرا چی زی‬
‫برای جستجو نیست‪ ،‬چی زی یافت نمیشود‪ .‬صرفاً آنچه هست وجود دارد‪.‬‬
‫‪29‬‬
‫‪‌.5‬نقاط‌گره‌ ‌‬
‫{نقطه گره‪ :‬به مفهوم نقطه اتصال میباشد}‬
‫حاال میرسیم به سؤال شما ‪...‬‬
‫اصالً چرا باید قرارداد ببندی م؟‬
‫چشم چندبُعدی خود را بیدار کنید زیرا پاسخها چندالیه‪ ،‬چند سطحی و چندبُعدی هستند‪.‬‬
‫واقعاً چرا باید قرارداد ببندیم؟ و اصالً چرا موجود دیگری بخواهد برای ما قراردادی ببندد؟‬
‫به چه دلیل نرمافزار موجود در میدان ماتر یکس ما هک می شود تا قراردادی برای ما بسته شود؟‬
‫ما به این سؤاالت پاسخخواهیم داد‪.‬‬
‫پیرامون "چرا یی" بستن قرارداد میتوان اینگونه گفت که فرایندی است که بهصورت "خودکار" اتفاق‬
‫میافتد‪.‬‬
‫این فرایند‪ ،‬ادغام "انرژی باانرژی" به منظور ا یجاد شبکه‪ ،‬توری یا ماتریکس است‪ .‬طرح اولیه برای تجسم‬
‫یافتن ها در ماتریکس نگهداری می شود‪ .‬ماتریکس "تاریخچه آکاشیک شخصی" است‪.‬‬
‫یک "کپی هولوگرافیک" کامل از تاریخچه آکاشیک کیهانی‪ ،‬جهانی و "کتابخانه منبع" است‪ .‬تمام زمان و‬
‫فضا به صورت ی کجا همگرا می شوند‪ .‬میتوان ا ین را میدان بُعد هفتم نامید‪ ،‬اما در حقیقت‪ ،‬در همه ابعاد نفوذ‬
‫میکند‪.‬‬
‫قراردادها و توافقات بسته شده‪ ،‬رشتهها و سیمکشیهای الکتری کی هستند که یک قسمت از شبکه را به‬
‫دیگری متصل می کنند‪ .‬قراردادها بسته می شوند تا شما آنچه را که باید تجربه کنید را در پرمنفعتترین و پر‬
‫خیرترین حالت ممکن تجربه کنید‪.‬‬
‫"امکانِ نامحدود" جوهرهای است که برای اتصال این رشتهها استفاده میشود و "احتمالِ محدود"‪ ،‬خودش‬
‫یک قرارداد است‪ .‬بااینحال‪ ،‬قرارداد میتواند در یک احتمالِ نامحدود همراه با الگو نقطه صفر "جایی که هیچ‬
‫‪31‬‬
‫قراردادی نیست" هم وجود داشته باشد‪ .‬ما در اینجا از پارادوکس اراده آزاد و سرنوشت صحبت می کنیم زیرا‬
‫هر دو در یک امکانِ نامحدود گنجاندهشده اند‪.‬‬
‫این الگوی پیچی ده اطالعاتی‪ ،‬ماتریکس‪ ،‬مانند شاخه های درخت در اطراف شما و درون شما رشد می کند‪ .‬این‬
‫خود شما هستید‪ ،‬این خود روح شماست‪ ،‬طرح اولیه روح شماست‪ .‬تصویر منعکسشدهای از منبع‪ .‬آگاهی‬
‫فردی‪ .‬شما ماده ارگانیک متجلی شده ای از شبکه ماتری کس هستید‪.‬‬
‫قراردادها رشتهها و اتصاالت هستند‪ .‬آنها "نقاط گره" در طرح اولیه هستند‪ .‬هنگام حرکت کردن در طرح‬
‫اولیه تجسم و زمانی که در هر تجسم‪ ،‬زندگیتان را انتخاب میکنید؛ احتماالت زیاد‪ ،‬زمینههایی که شاید‬
‫بخواهید کاوش کنید و اقدامهای عملی فراوانی وجود دارند که ممکن است آنها را انجام دهید‪.‬‬
‫نقاط گره‪ ،‬نقاط همگرا یی هستند‪ ،‬جایی که قراردادها بستهشدهاند‪ .‬اینها نقاطی هستند که فرد در تمامی‬
‫الیفتایم ها تجربه میکند‪ .‬اگر بخواهید‪ ،‬میتوانید اینها را بهعنوان "نقاط فارغالتحصیلی" ببینید‪ .‬چون هر‬
‫بار که به یک نقطه گره میرسید‪ ،‬تمام اطالعات جمع شده درون تجسم‪ ،‬در آن نقطه "ذخی ره می شوند"‪.‬‬
‫میتوانیم این را به "نقطه ذخی ره" در یک بازی رایانه ای تشبیه کنی م‪.‬‬
‫سیستم هدایتی اطراف شما‪ ،‬کهنالگوهایی از شبکه‪ " ،‬ذهن ماتریکس" ( کهن الگوها شخصیتهای‬
‫منحصربهفرد آن ذهن هستند) شمارا به سمت این نقاط گره هدا یت میکنند‪.‬‬
‫همزمانی‪ ،‬انرژیهای ماتریکس میباشد که شمارا به سمت نقطه گره میکشاند‪ .‬نقطه گره همگرا است‪ .‬تمامی‬
‫تجربیات در این نقطه در طی تجسم بررسی میشوند‪.‬‬
‫آنها دستهبندی‪ ،‬تحلیل و دوباره تجربه میشوند‪ .‬همه آنها در سطح غیر فیزی کی و خارج از زمان خطی‬
‫تجربه میشوند‪.‬‬
‫لحظه تحلیل‪ ،‬دستهبندی و تجربه مجدد‪ ،‬آنی است‪ .‬این امر{تجربه نقاط گره} برای شما مانند یک "تغییر"‬
‫در زندگیتان‪ ،‬یک تولد دوباره یا ظهور است‪ .‬یا ممکن است این امر اصالً شناسا یی نشود‪ .‬بااین حال این یک‬
‫نقطه مهم در تجسم شما است‪ .‬هرچه بیدار میشوید و بیشتر و بیشتر هوشیارتر‪ ،‬فعالتر‪ ،‬روشنتر و مقربتر‬
‫میشوید‪ ،‬نقاط گره بیشتر و بیشتری را تجربه میکنید‪.‬‬
‫‪31‬‬
‫تا زمانی که کل تجسم شما به یک نقطه گره تبد یل شود‪ .‬نقطه گره‪ ،‬نقطه صفر است‪ ،‬قرارداد با منبع است‪،‬‬
‫نهایتِ هوشیاری و حالتِ بودن است‪.‬‬
‫سکوت‪‌ .‬‬
‫سکون‪‌ .‬‬
‫دانستن‪‌ .‬‬
‫یگانگی‪‌ .‬‬
‫این نقطهِ وحدت‌با‌منبع است‪.‬‬
‫اگر بخواهید‪ ،‬نقاط گره ممکن است "کوچک" باشند‪ .‬شاید مالقات با شخص خاصی باشد‪ .‬شاید خواندن یک‬
‫کتاب خاص یا دیدن یک رؤیا‪.‬‬
‫یا مم کن است "بزرگ" باشند‪ .‬مثل بازدید از یک فضای مقدس خاص‪ .‬یا درست کردن چیزی که به دست‬
‫بسیاری از افراد میرسد و یا مالقات گروهی در یک روز مقدس‪.‬‬
‫در حقیقت تمامی نقاط گره "هم اندازه" هستند اما شما آنها را متفاوت درک می کنید‪.‬‬
‫هر نقطه گره یک قرارداد است‪ .‬هر میدانِ انرژیِ فردیت یافتهی خاص (شخص‪ ،‬حیوان‪ ،‬موقعیت‪ ،‬موجود)‪،‬‬
‫طرفِ دیگرِ عقد آن قرارداد خواهد بود‪.‬‬
‫قرارداد‪ ،‬نقطه گره است‪ .‬نقطه صفر در طی تجسم تجربه می شود‪ .‬قرارداد "نقطه ادغام" است‪ ،‬لحظهای که‬
‫خویش با خویش مالقات میکند‪ ،‬جایی که ماتریکسِ منبع و ذهنِ موجودِ فیزی کیِ تجسمیافته باهم ادغام و‬
‫یکی میشوند‪.‬‬
‫میگیرد‪ .‬ا ین فرایند‪ ،‬مشارکت جنبهای‬
‫قراردادها ا یجاد میشوند زیرا با این روش‌است‌که‌آفرینش‌صورت‌ ‌‬
‫از منبع با جنبه دیگری از منبع است‪ .‬یا شاید بتوانیم اینگونه بیان کنیم‪ ...‬این مشارکت یک جنبه از خویش‬
‫با جنبه دیگری از خویش اس ت‪.‬‬
‫‪32‬‬
‫بنابراین میتوان گفت که دال یل بستن قراردادها برای این است که شما در طی تجسم خود به موقعیتها و‬
‫انرژیها یی بروید که به شما در گسترش یافتنِ حداکثری در آن نقطه کمک میکنن د‪.‬‬
‫این گونه‌صورت‌‬
‫این توضیح حقیقتاً درست است‪ ،‬اما دلیل اصلی بستن قراردادها این است که آفرینش‌ ‌‬
‫میگیرد‪ .‬شما نمیتوانید بدون فرایندِ آفرینش در بُعد سوم وجود داشته باشید‪ ،‬زیرا شما آفرینش هستید‪.‬‬
‫‌‬
‫شما نمیتوانید بدون نقاط گره در بُعد سوم وجود داشته باشید زیرا آنها همان ساختار واقعیت هستند‪ .‬بدون‬
‫این قراردادها نمیتوانید وجود داشته باشی د‪ .‬بااین حال دیدگاه یکپارچه در نقطه صفر را به خاطر داری د؟ وقتی‬
‫کسی روی یک نقطه گره قرار می گیرد؟ در ا ین مرحله هیچ‌"قراردادی"‌وجود‌ندارد و در آن مرحله‬
‫" شما" از موجود بودن بازمیایستید‪{ .‬موجود بودن در اینجا به مفهوم تجربهِ زندگی کردن است}‬
‫زیرا " شما" به وحدت میرسید‪ .‬همه آن چی زی که هست‪ .‬منبع‪.‬‬
‫سفر شما در طی این واقعیت‪ ،‬سفری برای ادغام خودِ سهبُعدی با خویشِ فرا بُعدی است‪.‬‬
‫بنابراین شما نمیتوانید بُ عد سوم و تمام رشد و گسترش آن را بدون نقاط گره تجربه کنید‪.‬‬
‫بااین حال شما نمیتوانید به روشن شدگی برسید مگر اینکه نقطه صفر را تجربه کنید و از نقاط گره فراتر‬
‫بروید‪.‬‬
‫یا میتوانیم بگو ییم‪ ،‬وارد نقاط گره شوید‪ .‬در این لحظه نقاط گره دیگر خطی نیستند‪ .‬دیگر تعداد بینهایتی از‬
‫نقاط گره وجود ندارند‪ ،‬بلکه فقط یک نقطه وجود دارد‪ .‬همین نقطه ای که اآلن درون ش هستید و آن را تجربه‬
‫میکنید‪.‬‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‪33‬‬
‫یکپارچه‌سازی ‌‬
‫گفته شده است که شما موجودی به نام انسان با تجربه معنوی نیستید‪ ،‬بلکه شما روحی هستید که یک تجربه‬
‫انسانی دارد‪ .‬در حقیقت‪ ،‬هر دو این اظهارات صحیح هستند‪.‬‬
‫شما انسان هستید‪ ،‬روی سطح خطی قدم میگذارید‪ ،‬در مسیر خطی راه میروید و درحالیکه کهن الگوهای‬
‫ذهن برتر را در آغوش میگیرید‪ ،‬به باال و بیرون نگاه میکنید‪.‬‬
‫شما روحی هستید که در طول زمان به صورت مارپیچی در حال تجربه همه چیز و هر چیزی هستید‪ .‬از ا ین‬
‫نقطه هیچ کهنالگویی وجود ندارد‪ ،‬فقط شما‪ ،‬فقط خویش‪ ،‬فقط "همه آنچه هستید"‪.‬‬
‫شما خود را به "بخشهای منسجم هولوگرافیک" تفکیک می کنید‪ .‬شما خود را تکهتکه و از هم پراکنده‬
‫میکنید‪ .‬برای اینکه به حالت یکپارچه بازگردید‪ ،‬بهتنهایی کل شوید‪ ،‬بهخودیخود در جایگاه "خویشِ‬
‫خدایی" بایستید‪ .‬بااقتدار‪ .‬خویشِ خدایی در میان بسیاری از خویشهایِ خدایی‪ .‬یک موجود آگاه‪ .‬بااینحال‬
‫یکپارچه‪ .‬متصل به همه‪ .‬در وحدت با همه‪ .‬تجربه کنندهِ ذهنِ‌واحد‪.‬‬
‫این توضیحات ما را به این سؤال میرساند که چرا موجود دیگری میخواهد ماتریکس شمارا هک کند و از‬
‫طرف شما قراردادهایی بنویسد که به نفع شما نیست؟‬
‫آنها این کار را برای جلوگی ری از اقتدار شما انجام می دهند‪ .‬برای جلوگی ری از شناختِ کامل خویشتن و‬
‫جلوگی ری از رشد خویشتنِ خداییِ جدید که خود شما هست‪ .‬چرا این کار را انجام می دهند؟‬
‫‪34‬‬
‫‪‌.6‬هک‌شدن‌ماتریکس ‌‬
‫‌‬
‫قطب مخالف خویشتن‪ ،‬خویشتن است‪ .‬به عبارتی دقیقتر قطب مخالف خویشتنِ "خدمت به دیگران"؛‬
‫خویشتنِ "خدمت به خود" است‪.‬‬
‫خدمت به دیگران برای اقتدار همه قدم برمیدارد‪ .‬هندسه دایرهای و مارپیچی که در جهان حرکت میکند و‬
‫جریان دارد‪ .‬بارها و بارها خود را در عمل آفرینش شریک میکند‪.‬‬
‫خدمت به خود صرفاً برای قدرتِ خود قدم برمیدارد‪ .‬در رأس یک ساختار هرمی فردیت مییابد و‬
‫عالقه منداست که تنها خود را به عنوان خویشتنِ خدایی شریک کند و موجودات دیگر در خدمتش باشن د‪.‬‬
‫هندسهِ خدمت به دیگران یک فعالیت آفرینشی است که منبع را منعکس میکند‪ .‬ی ک عمل همسو و همراستا‬
‫است‪ .‬هندسه یکپارچه و متقارن است‪.‬‬
‫هندسهِ خدمت به خود یک فعالیت مخرب اعوجاج است‪ .‬هندسه آن مرتبط با "قوی" و "ضعیف" بودن است‪.‬‬
‫یک هندسه متالشی است‪ .‬یک هندسه نامتقارن‪ .‬این خدمت‪" ،‬تضاد قطبی شده" را برای خدمت به دیگران‬
‫ایجاد میکند‪.‬‬
‫"قوی" بدون "ضعیف" نمیتواند ساختار خود را حفظ کند؛ بنابراین باید "ضعیف" وجود داشته باشد (از‬
‫دیدگاه خدمت به خود)‪.‬‬
‫جنبه ضعیفِ ساختار توسط جنبه قویِ ساختار جذب میشود{تحلیل میرود }‪ .‬موجودات خلقشده در ا ین‬
‫ساختار "خودمحور" هستند‪ ،‬آنها باید افراد را جذب کنند تا بتوانند زندگی کنند‪ { .‬منظور از جذب یعنی به‬
‫تحلیل کشاندن ‪ ،‬هک کردن ماتریکس و کنترل دیگران}‬
‫ساختار خدمت به دیگران‪" ،‬دیگری" را مثل خودش می داند‪ .‬چنان به دیگری می بخشند که گویی خودشان‬
‫هستند‪.‬‬
‫ساختار خدمت به خود‪" ،‬دیگری" را وسیله ای برای افزایش قدرت خود می داند‪ .‬آنها از دیگری "جذب"‬
‫میکنند‪.‬‬
‫‪35‬‬
‫تنها زمانی که "دیگری" دارای طرح هندسی یکسانی با "خود {ساختار خدمت به خود}" باشد‪ ،‬آن‬
‫"دیگری" جذب نخواهد شد‪ .‬به آن "دیگری" خدمتی نمیشود‪ ،‬بلکه برای به دست آوردن جایگاه خود‬
‫{جایگاه خدمت به خود}‪ ،‬بهعنوان باالتر ین نقطه جدید هرم‪ ،‬آماده میشوند و آموزش میبینند‪{.‬به این افراد‬
‫که دارای طرح هندسی یکسانی با ساختارِ خدمت به خود هستند‪ ،‬آموزشی داده می شود تا در رأس هرمِ‬
‫خدمت به خود قرار گیرند}‬
‫در سطح تجسم فیزیکی‪ ،‬منظورمان کسانی هستند که ساختار قدرتِ هرمی و هندسیِ خدمت به خود را در‬
‫ژن و دودمانِ خود حفظ کرده اند‪.‬‬
‫بنابراین "پسر" و "دختر" های ا ین افراد منحصربهفرد جذب نمیشوند{تحلیل نمیروند}‪ ،‬بلکه حراست‬
‫میشوند‪.‬‬
‫تنها درصورتیکه فرایند حراست منجر به انعکاس کاملی از خود اصلی شود‪ ،‬این روند ادامه خواهد یافت‪ .‬اگر‬
‫این فرایند به مسیر دیگری حرکت کند یا به سمت فرکانس خدمت به دیگران گرا ی ش پیدا کند‪ ،‬آنگاه این‬
‫افراد هم جذب خواهند شد {تحلیل میروند} (سعی میکنند تا آن فرد را جذب کنند ‪ -‬همیشه موفقیتآمیز‬
‫نیست)‪.‬‬
‫ما در اینجا به ساختاری تقسیمشده نگاه میکنیم که بر اساس اطاعت و وفاداری به جای آزادی و احترام رشد‬
‫میکند‪ .‬این هندسهها مشابه هستند‪ ،‬اما ساختارشان کامالً در تضاد هست‪.‬‬
‫هر دو هندسه{ساختار خدمت به دیگران و خدمت به خود} توسط آفرینش در واقعیتِ سهبُعدی‪ ،‬سیاره یا‬
‫جهان به وجود میآیند تا تضاد پدید آید‪ .‬تضاد باعث رشد و گسترش میشود‪ .‬هنگامی که واقعیتِ سهبُعدی‪،‬‬
‫سیاره یا جهان به تکامل نزد یک شود‪ ،‬موجوداتِ درونِ آن واقعیت شروع به قطبی شدن می کنند؛ ابعاد جدید‬
‫یا "شکافی" در جهان خود ا یجاد میکنند و شروع به تجربه واقعیتی میکنند که در آن قطبی شدهاند‪.‬‬
‫در واقعیتِ شما‪ ،‬موجوداتِ تجسم یافته خدمت به خود‪ ،‬موجوداتِ تجسمیافته خدمت به دیگران و طیف کاملی‬
‫از فرکانسهای میانی وجود دارن د‪ .‬به این فرکانسهای میانی " خنثی" یا "غیر قطبی" گفته میشود‬
‫("خنثی" و "غیر قطبی" هرکدام فرکانسهای مختلفی هستند چون "خنثی" با "غیر قطبی" یکسان‬
‫نیست)‪ .‬موجودات "نسبتاً قطبی" هم وجود دارند‪.‬‬
‫‪36‬‬
‫جلوگیری از اقتدار شما دلیل هک شدن ماتر یکس و ایجاد قراردادها توسط ساختار خدمت به خود است‪ .‬این‬
‫قراردادها نقاط گرهای هستند که بهجای خلقِ شفافیت‪ ،‬سردرگمی میآورند‪.‬‬
‫اینها "قراردادهای کاذب" هستند که حاوی اطالعات نادرست میباشند‪ .‬فرد با تصور اینکه دارد نوری را‬
‫دنبال میکند‪ ،‬گمراه میشود؛ اما این نور‪" ،‬نور کاذب" است و روح را مانند ماهیِ اقیانوس در تور میاندازد‪.‬‬
‫روح بارها و بارها از طر یق چرخه چهاربعدی به تجسم فیزی کی به زمین بازمیگردد‪ .‬این امر سبب معاش‬
‫ساختارهای هرمی خدمت به خود میشود‪ ،‬موجود ضعیف توسط خودمحورها جذب میشود{تحلیل میرود}و‬
‫انرژی وی به جای اینکه در خدمتش قرار گیرد‪ ،‬باعث قدرت گرفتن ساختار خدمت به خود میشود‪ .‬ماتریکس‬
‫هک می شود‪ ،‬قراردادهای کاذب بسته می شود و کلِ سفرِ تجسمیافته موجودِ ضعیف‪ ،‬کنترل میشود‪.‬‬
‫این چی زی است که هزاران سالِ زمینی‪ ،‬بر سر بشریت ساکنِ زمین آمده است‪.‬‬
‫این وضعیت برای بشریت بیشتر ین تضاد را نسبت به روشنشدگی و یگانگی ایجاد می کند بااینوجود‪ ،‬این‬
‫وضعیت سکوی پرشی به روشن شدگی و احدیت میباشد‪ .‬وقتی برای اولین بار این موضوع را عمیقاً کشف‬
‫میکنید ‪ ،‬طبیعی است که احساس عصبانیت‪ ،‬خرد شدن و کنترل شدن داشته باشید‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬نکته مهم که باید آن را بدانید‪ ،‬بررسی و درک کنید این است که احساسات شما ابزاری است که از‬
‫آن برای هک شدن ماتریکس شما استفاده می شود‪.‬‬
‫دوباره تکرار میکنیم زیرا این نکته بسیار مهم است‪ .‬احساسات‌شما‌ابزاری‌ است‌که‌از‌آن‌برای‌هک‌‬
‫شدن‌ماتریک س‌شما‌استفاده‌می‌شود‪‌ .‬‬
‫همانطور که گفتیم‪ ،‬ماتریکس یک کامپیوتر غول پیکری است که شمارا در برگرفته است‪ .‬شما همی شه‬
‫اطالعات و سیگنالها یی را به این کامپیوتر وارد میکنید و کامپیوتر در پاسخ مستقیم به اطالعات و‬
‫سیگنالها یی که به آن وارد می کنید‪ ،‬سناری وها و موقعیتها یی را برای شما ایجاد می کند!‬
‫اطالعات و سیگنالهایی که به این کامپیوتر غولپیکر می دهید از طر یق میدان احساسی شما ارسال می شود‪.‬‬
‫این خودِ احساس شماست که اطالعات است‪ .‬این خودِ احساس شماست که سیگنال است‪.‬‬
‫‪37‬‬
‫بنابراین اگر کسی احساساتش را کنترل نکند‪ ،‬کنترل سیگنالی را که به کامپیوتر (ماتریکس) ارسال میکند را‬
‫ندارد‪.‬‬
‫بااین حال نکته مهم دیگری نیز در این مورد وجود دارد‪ .‬تمامی احساسات‪ ،‬بخشی از روند یادگی ری و رشد شما‬
‫هستند‪ .‬هرگونه تالش برای " کنترل کردن احساس"‪ ،‬به معنای سرکوب کردن آن است‪ .‬احساس سرکوب شده‬
‫ناسالمترین و ناهم سوترین حالتی است که انسان تجسم یافته میتواند داشته باشد‪.‬‬
‫بنابراین احساس باید حس شود‪ .‬باید تائید شود و از آن درس گرفته شود‪.‬‬
‫سپس احساس باید تبد یل‪ ،‬یکپارچه و جایگذاری شود‪ .‬وقتی این کار را انجام دهید‪ ،‬در حالت جاری و روان‬
‫قرار می گیرید {در روانشناسی به این حالت‪ ،‬تچان میگویند}‪ .‬وقتی کسی در حالت جاری و روان قرار‬
‫میگیرد‪ ،‬این حالت جاری بهعنوان اطالعات و سیگنال به کامپیوتر وارد میشود‪ ،‬نه احساس اصلی‪.‬‬
‫نتیج هِ‌احساسِ‌پردازش‌شده‪‌،‬سیگنال‌است‪‌ .‬‬
‫به محض آنکه احساس‪ ،‬بدون تائید و درک حس شود‪ ،‬به سیگنالی برای کامپیوتر تبد یل میشود‪.‬‬
‫وقتی احساسی در کالبدِ یک فرد بدون فهمِ آنکه چه است یا چرا درونش وجود دارد‪ ،‬جریان پیدا کند؛ این‬
‫احساس سریع تبدیل به سیگنالی برای ماتری کس کامپیوتری میشود‪.‬‬
‫هنگامی که احساسی نادی ده گرفته یا سرکوب می شود‪ ،‬آن احساس در کنار فرکانسهای نادیده گرفتن و‬
‫سرکوب احساسات‪ ،‬به سیگنالی برای کامپی وتر تبدیل میشود‪ .‬آن فرکانسها هم به سیگنال کامپیوتر‬
‫ماتریکسی تبد یل میشوند‪.‬‬
‫هنگامی که احساس "نادیده گرفته میشود" یا دور زده میشود‪ ،‬همراه با فرکانسهای نادیده گرفتن و دور‬
‫زدن‪ ،‬به سیگنالی برای کامپیوتر تبد یل می شود‪.‬‬
‫منظور از "نادیده گرفتن" یا "دور زدن"‪ ،‬سرکوب آگاهانه احساس و پوشاندن احساس بااحساسی دیگر با این‬
‫باور که احساس اصلی نباید حس شود؛ میباشد‪.‬‬
‫‪38‬‬
‫فرایند نادی ده گرفتن یا دور زدن باعث میشود که احساس جایگز ین شده سیگنالی برای ماتر یکس کامپیوتر‬
‫شود و یک "واقعیت ترکیبی" را برای آن فرد ایجاد کند‪ .‬این فرایند طبیعتاً الگوی مطلوبتری برای روح‬
‫انسان است‪ ،‬اما هنوز هم نوعی سرکوب است‪.‬‬
‫یکپارچه سازی چیزی است که فرد به دنبال آن است‪.‬‬
‫دیوار‌آتشینِ‌فعال ‌‬
‫اگر کسی بخواهد به کمک دیوار آتشین فعال در کامپیوتر ماتریکسی خود‪ ،‬بهگونه ای اقتدار بر زندگیاش‬
‫داشته باشد که هیچ سیگنالی از آن هک نشود‪ ،‬باید احساس را یکپارچه کند{فرایند یکپارچه سازی احساس‬
‫را انجام دهد}‪.‬‬
‫هنگامی که یکپارچهسازی احسا سی را فرابگیرید‪ ،‬اصطالحِ دیواره آتشین صرفاً استعاره خواهد بود‪.‬‬
‫زمانی فرا خواهد رسید که دیگر نیازی به دیوار آتشین نخواهد بود‪ ،‬زیرا نرمافزار کامپیوتر شما برای کسانی که‬
‫به دنبال هک کردن آن هستند‪ ،‬بهسادگی قابل خواندن نی ست‪ .‬در این نقطه دیگر نیازی به دیواره آتشین‬
‫نیست؛ زیرا همه استعارهها با ورود به میدان نقطه صفر با انرژی خالص جایگزین می شوند‪.‬‬
‫‪39‬‬
‫یکپارچهسازی‌ احساسی ‌‬
‫‌‬
‫‪‌.7‬‬
‫‌‬
‫چگونه میتوانید احساسات خود را یکپارچه کنید تا اطالعات و سیگنالهای ارسالشده به کامپیوتر‬
‫ماتریک سی‪ ،‬در خدمت تجربه شما باشد؟‬
‫چگونه باید الگوهای الزم برای جلوگی ری از هک شدن ماتریکس خود را ا یجاد کنید؟‬
‫چگونه باید دیوار آتشین را ایجاد کنی د؟‬
‫وقتی احساسی را به جای واکنش سریع به آن‪ ،‬نادیده گرفتن آن و یا مخفی کردن آن‪ ،‬حس میکنید؛ با این‬
‫کار به خود اجازه می دهید که مدتی با این احساس روبرو شوید‪.‬‬
‫وقتی به این نتیجه رسیدید احساسی که دارید‪ ،‬احساسی است که نباید آن را حس کنید (و آن را با یک‬
‫احساس دیگر و قابلقبولتر میپوشانید)‪ ،‬به خود اجازه دهید مدتی با این احساس روبرو شوید‪.‬‬
‫با این کار شما به خود اجازه می دهید که فرآیند یکپارچه سازی احساسی را انجام دهید‪.‬‬
‫اولین قدم این است که فرد‪ ،‬احساسی را که حس میکند‪ ،‬تائید کند‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر احساس "عصبانیت"‬
‫دارد‪ ،‬میتواند به خود بگوید‪ " :‬احساس عصبانیت میکنم"‪ .‬این تائید احساس است‪.‬‬
‫برای کسانی که با کهنالگوها کار می کنند‪ ،‬ایجاد یک کهن الگو برای احساسی که حسش می کنید بسیار مفید‬
‫است‪ .‬آن دسته روحهای بسیار حساس و شهودی که در میان شما هستند‪ ،‬میتوانند اجازه دهند که‬
‫کهنالگوی احساس به سراغشان بیاید‪.‬‬
‫برای مثال‪ ،‬احساسات عصبانیت ممکن است بهعنوان یک موجود تاریک‪ ،‬یک فرد سایه ای یا یک موجود‬
‫"خرس" یا "عنکبوت" مانند باشد‪ .‬ممکن است اصالً به شمایل کهنالگو نباشد و صرفاً یک رنگ یا فرکانس یا‬
‫یکشکل باشد‪ .‬هر حالتی که به نظر شما رسید را بپذیرید‪.‬‬
‫"نامگذاری" این شمایل بسیار کارآمد است‪ .‬میتوانید به آن ها یک اسم واقعی بدهید{هراسمی که میخواهید‬
‫روی آنها بگذارید}یا میتوانید کهنالگوها را با نام احساسی شان مثل "عصبانیت" یا "عصبانی" صدا کنید‪.‬‬
‫‪41‬‬
‫مرحله پس از تائید کردن‪ ،‬تجزیهوتحلیل است‪ .‬فرد باید برای کشف دلیل حس کردنِ این احساس‪ ،‬اقداماتی‬
‫انجام دهد‪.‬‬
‫شخص میفهمد که این احساس به این دلیل وجود دارد تا چی زی را به او بگوید یا نشان دهد‪.‬‬
‫اگر با کهن الگوها کار میکنید باید قدردان کهن الگو به خاطر ورود به واقعیت زندگیتان باشید‪ .‬در اصل‪ ،‬شما‬
‫از این احساس که بخشی از شما میباشد تشکر میکنید‪ .‬تشکر از "پرسونا ‪{-‬نقاب شخصیتیِ}" احساس‪.‬‬
‫این یک گام بزرگ برای یکپارچهسازی است‪ .‬تشکر از کهنالگو یا پرسونا در بسیاری از موارد باعث انحالل‬
‫کلی احساس میشود‪.‬‬
‫تجزیهوتحلیل ممکن است اَ شکال مختلفی داشته باشد‪ .‬نوشتن درمانی‪ ،‬عمل رؤیا‪ ،‬مدیتیشن یا مکاشفه و یا‬
‫هر شکلی از تجزیهوتحلیل که حس می کنید برایتان مفید است‪.‬‬
‫تروما‌سای ه‬
‫ممکن است که در حین فرایند تجزیهوتحلیل‪ ،‬ندانید که چرا احساس خاصی را حس میکنید‪ .‬اگر اینگونه‬
‫است‪ ،‬شما با یک مشکل پنهان یا "تروما سا یه" مواجه هستید‪ .‬هرچه از طر یق تجزیه وتحلیل‪" ،‬آشکارسازی"‬
‫بیشتری انجام دهید‪ ،‬دال یل اصلی وجود آن احساس خاص‪ ،‬خود را بی شتر برای شما روشن میکنند‪.‬‬
‫در فرایند تجزیه وتحلیل ممکن است خیلی چی زها بفهمید و احساسات دیگری برای شما آشکار شوند‪.‬‬
‫قدردانی‪ ،‬بخشش و سایر تفکیکها و تصمیمات راسخ نسبت به احساسِ اصلی‪ ،‬جنبه های سالمی برای تحلیل‬
‫کلی هستند‪ .‬آنها شفابخش هستند و اصالً شبیه به جایگزینی یا دور زدن احساس بااحساس دیگر نیستند‪.‬‬
‫بهمرورزمان در فرایند یکپارچه سازی احساسی ماهر می شوید‪ .‬ممکن است به نظر برسد که شما در حال دور‬
‫زدن یا جایگزینی احساس اصلی هستی د‪ .‬زمانی که مراحل شناسایی‪/‬نامگذاری‪ ،‬قدردانی و تجزیهوتحلیل را‬
‫انجام داده باشید‪ ،‬فرآیند سالمی ایجاد کردهاید که سی گنالی همسو را به ماتریکس کامپیوتری شما ارسال‬
‫میکند‪.‬‬
‫به محض اینکه وارد فرایند آشکارسازی یکپارچهسازی احساسی میشوید‪ ،‬سیگنالهای ی که ارسال می کنید‬
‫شامل یکپارچگی‪ ،‬تعهد معنوی‪ ،‬انضباط‪ ،‬همسو یی‪ ،‬رشد و گسترش‪ ،‬به عالوه احساسات ابرازشده میباشند‪ .‬این‬
‫‪41‬‬
‫احساسات سیگنالهایی هستند که به ماتریکس کامپیوتری ارسال میشون د‪ .‬سپس هندسه ماتر یکس مجدداً‬
‫خود را تنظیم میکند و سیگنالهای رزونانسی مشابه را در واقعیت متجلی شده شما‪ ،‬ایجاد میکند‪.‬‬
‫رویدادهایی که پس ازآن برای شما اتفاق میافتد‪ ،‬با سیگنالهای فرستاده شده توسط ماتریکس شما کامالً‬
‫مشابهت انرژتیکی دارند‪ .‬بسیاری این را بهعنوان "قانون جذب مغناطی سی" می شناسند‪ .‬درواقع ما به همین‬
‫قانون اشاره میکنیم‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬معرفی میدان اطراف شما یا همان ماتریکس‪ ،‬بهعنوان رسانای فرکانسها و سیگنالها‪ ،‬شمارا به‬
‫مفهوم استعاری "باالتر" یا "دقیقتر" میآورد که این مفهوم‪ ،‬میدان ‪ DNA‬است که سیگنال را ارسال‬
‫میکند‪ DNA .‬صرفاً مواد و ترکیبات شیمیا یی که در سلولها و خون بدن شما وجود دارد نیست و فراتر از‬
‫این مفاهیم است‪.‬‬
‫‪ DNA‬بخشی از ذهن است که ما آن را "جسم ذهن" مینامیم‪ .‬ماتریک سی که ما از آن صحبت می کنیم‬
‫"میدان انرژتیک بیرونی" است که هم شمارا احاطه کرده است و هم در تمام بدن فیز یکی شما جاری است‪.‬‬
‫این ماتریکس در ابعاد باالتر‪ ،‬خودِ "شما" میباشد‪ .‬بهویژه بعُد ششم (بسته به مدل واقعیتی دارد که از آن‬
‫استفاده میشود)‪.‬‬
‫بنابراین احساسات و افکار شما شاهکلید طرحهای این میدان و سیگنالهایی که ارسال میکند‪ ،‬میباشند‪.‬‬
‫یکپارچه سازی احساسی مانع از این می شود که ساختارهای خدمت به خود‪ ،‬ماتریکس شمارا هک کنند؛ زیرا‬
‫یکپارچگی برای آنها منبع تغذیه نی ست‪ .‬منبع تغذیه ای که آنها به دنبالش میگردند‪ ،‬فرکانسِ خاصی است‪.‬‬
‫فرکانس موردنظر آن ها ترس است‪.‬‬
‫‪42‬‬
‫تجزیه وتحلیل‪‌.‬یکپارچه‌سازی ‌‬
‫‌‬
‫‪‌.8‬تائید‪‌.‬قدردانی‪‌.‬‬
‫‌‬
‫هنگامی که انسان تجسم یافته فیزیکی‪ ،‬احساسی مبتنی بر ترس (ترس‪ ،‬ذلت نفس‪ ،‬خشم‪ ،‬گناه‪ ،‬حسادت‪،‬‬
‫حالت تدافعی‪ ،‬کینه و غی ره) را بدون هیچگونه شناسا یی یا یکپارچه سازی‪ ،‬حس کند؛ این احساس مستقیماً‬
‫بهصورت یک سیگنال به ماتریکس کامپیوتری ارسال خواهد شد‪.‬‬
‫سپس ماتریکس کامپیوتری پاسخ میدهد و یک هندسه مشابه آن سیگنال را ایجاد میکند تا تجربه و انرژی‬
‫مشابه با هندسه ایجادشده را به واقعیت شما بیاورد‪.‬‬
‫آموزگاران ز یادی در سیاره شما وجود دارند که ا ین "قانون جذب مغناطی سی" را بهعنوان یک فلسفه و‬
‫بهصورت صحیح آموزش داده اند‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬این قانون به گونههای مختلفی تفسیر شده که منجر به احساس گناه در بسیاری از افرادی که‬
‫احساس مبتنی بر ترس داشته اند‪ ،‬شده است‪.‬‬
‫این {احساس گناه پس از احساس مبتنی بر ترس}زمانی اتفاق میافتد که افراد صرفاً تا حدی از قانون جذب‬
‫مغناطیسی اطالع داشته باشند و نه به صورت کامل‪.‬‬
‫آنها پیش خود فکر میکنند‪" :‬من نباید این احساس را داشته باشم" یا " من ازنظر معنوی شکست خوردم‬
‫زیرا احساس عصبانیت می کنم‪( ".‬رنجش‪ ،‬حسادت‪ ،‬ترس و غیره)‬
‫این اتفاق باعث شده است که بسیاری از افراد‪ ،‬اشخاصی که احساسات مبتنی بر ترس را حس میکنند‪ ،‬مقصر‬
‫بدانند و آنها را انتقاد کنند و بگویند‪ " :‬شما پیشرفت نمیکنید زیرا هنوز احساس ترس می کنید" یا‬
‫میگویند‪" :‬بر خشم خود چیره شو‪ ،‬زیرا همه آنچه نیاز داری ع شق است!"‬
‫این اتفاق بهخودی خود احساس مثبت را خنثی میکند و احساس منفی را جایگز ین آن می کند و باعث ا یجاد‬
‫ذلت نفس و احساس "عدم شایستگی" در فردی می شود که احساسات مبتنی بر ترس را تجربه میکند‪.‬‬
‫این اتفاق به افراد احساس شکست خوردن و بازنده بودن می دهد‪.‬‬
‫‪43‬‬
‫این احساس شکست برای افرادی که در مسیر روشنشدگی‪ ،‬گسترش و عروج حرکت میکنند‪ ،‬بسیار مضر‬
‫است؛ زیرا احساس شکست در چی زی که برایشان بسیار مهم است‪ ،‬یعنی همان معنویتشان‪ ،‬هندسه ای را در‬
‫ماتریکس ایجاد میکند که سیگنالهای یأس‪ ،‬شرم‪ ،‬حقارت و ناامیدی پخش می کند‪.‬‬
‫این الگوهای هندسی تنظیمشده در ماتریک س‪ ،‬الگوهای احساسی مبتنی بر ترس هستند که دقیقاً با فرکانسی‬
‫که ساختارهای خدمت به خود بهعنوان منبع تغذیه استفاده میکنند‪ ،‬تناسب دارند‪ ،‬ز یرا در تضاد مستقیم‬
‫بااقتدار هستند‪.‬‬
‫این الگوها دقیقاً فرکانس ضعف را منعکس میکنند‪.‬‬
‫حال ما به شما میگوییم که شکست نخوردهاید و بازنده نیستید‪ .‬وقتی احساس عصبانیت‪ ،‬گناه‪ ،‬ترس یا‬
‫حسادت میکنید؛ شکست نمی خورید‪ .‬ا ین احساسات به همان اندازهِ احساسات مبتنی بر عشق‪ ،‬ابزارهای‬
‫آموزشی برای شما هستند‪.‬‬
‫شمایل کهن الگویی مرتبط با احساسات مبتنی بر ترس مانند گرملین ها‪ ،‬شیاطین و موجودات خون آشام به‬
‫همان اندازه فرشتگان‪ ،‬اساتید مقرب و موجودات نورانی‪ ،‬آموزگار شما هستند‪.‬‬
‫این موضوع دوباره را تکرار میکنیم زیرا بسیار مهم است ‪...‬‬
‫شمایل کهن الگویی مرتبط با احساسات مبتنی بر ترس مانند گرملین ها‪ ،‬شیاطین و موجودات خون آشام به‬
‫همان اندازه فرشتگان‪ ،‬اساتید مقرب و موجودات نورانی‪ ،‬آموزگار شما هستند‪.‬‬
‫نحوه تعامل شما با ا ین احساسات است که بر ماتری کس و درنتیجه واقعیت شما تأثیر میگذارد‪.‬‬
‫نحوه پاسخگو یی و تعامل شما با این موجودات است که بر ماتریکس و درنتیجه واقعیت شما تأثیر میگذارد‪.‬‬
‫تائید ‌‬
‫قدردانی ‌‬
‫تجزیه وتحلیل ‌‬
‫‌‬
‫یکپارچه‌سازی ‌‬
‫‪44‬‬
‫وقتی متوجه میشوید که حس کردن یک احساس منفی مشکلی ندارد‪ ،‬به رها یی میرسید و این رهایی‬
‫بسیار ژرف است‪.‬‬
‫بسیاری از اطالعاتی که بهعنوان آموزههای معنوی در سیاره شما پخش شده اند‪ ،‬سوءبرداشتها و تفسی رهای‬
‫نادرست از آموزگاران معنوی و واسطهای نورِ خوش نیّت هستند‪.‬‬
‫این امر ناشی از اِشکال در تفسیر کردن این اطالعات بوده است‪ .‬بااینحال‪ ،‬تحر یف عامدانه حقیقت و ارائه‬
‫اطالعات نادرست از سوی ساختارهای خدمت به خود هم در این امر دخیل بوده است‪.‬‬
‫که روش دیگری برای هک کردن میدان ماتریکس کامپیوتری شما میباشد‪.‬‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‪45‬‬
‫‪‌.9‬عشق‌مملو‌از‌سعادت ‌‬
‫‌‬
‫اکنون میدانید که چرا قراردادها بسته میشوند‪ ،‬چه هستند‪ ،‬فرکانسهای خدمت به خود چیست و چرا هدف‬
‫آنها هک کردن ماتریکس شما و تغییر سیگنالهای ارسالی و ایجاد قراردادهایی است که شمارا در چرخه ای‬
‫نگه میدارد تا منبع تغذیه آن ها باشید‪.‬‬
‫اکنون به موضوع انتقال به میدان نقطه صفر و استاد شدن در ماتریکس میپ ردازیم‪.‬‬
‫ما به شما نشان دادیم که چگونه یکپارچگی احساسی ابزار قدرتمندی در ایجاد فرکانسهای همسو در میدان‬
‫ماتریکس شما است‪ .‬حال سؤال این است که دقیقاً با چه فرکانسهایی همسو میشوند؟‬
‫ما در اینجا از فرکانسهایی به نام عشق و نور صحبت می کنیم‪ .‬ما این فرکانس ها را "عشق نور" و "نور عشق"‬
‫مینامیم‪.‬‬
‫درزمینهٔ آموزشهای معنوی‪ ،‬عبارت "عشق و نور" بسیار متداول شده است‪ .‬بااین حال بسیاری آن را اشتباه‬
‫فهمیده اند‪ .‬کسانی هستند که عبارت عشق و نور را رد میکنند‪ ،‬زیرا این عبارت را بی محتوا و بیمعنی‬
‫میدانند‪.‬‬
‫آنها این عبارت را نشانه آن میدانند که فردی که از این عبارت استفاده میکند در واقعیت جهان زندگی‬
‫نمی کند‪ .‬ممکن است در حقیقت همینطور هم باشد‪.‬‬
‫بااین حال "عشق نور" و "نور عشق" کدهای هندسی هستند‪ .‬عبارت "عشق و نور" یک کد هندسی ایجاد‬
‫میکند که مستقیماً به ماتریکس وارد و باعث ایجاد یک پاک سازی فوری یا بهروزرسانی میشود‪.‬‬
‫عشق نور و نور عشق فرکانسهای هندسی بسیار باال یی هستند که به فرکانس طال یی متصل میشوند و به نام‬
‫"میانگین طالیی" یا "معادله طال یی" شناخته میشود‪ ،‬همچنین به "دنباله فیبوناچی" نیز معروف است‪.‬‬
‫این‌ب ه‌خودی‌خود‌معادله‌ریاضی‌آفرینش‌ است‪‌ .‬‬
‫‪46‬‬
‫عشق نور و نور عشق کدهای فرکانسیِ رزونانس درونی "میانگین طال یی" هستند‪ .‬احساس برابر با این کدهای‬
‫فرکانسی‪ ،‬احساس سعادت است‪.‬‬
‫عشق نور‪ ،‬احساس سعادت به عالوه هوش نامحدود جهان است‪ .‬نور عشق کدهای فرکانس آگاهی و هوش‬
‫هستند که با احساس سعادت ترکیب میشوند‪ .‬هردوی این معادالت به چی زی منتهی میشود که ما آن را‬
‫"عشق مملو از سعادت" مینامیم‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬برای حرکت به میدان نقطه صفر‪ ،‬به عشق نور و نور عشق نیاز است‪ .‬فرکانس نور عشق و عشق نور‬
‫از طریق ترکی ب‪ ،‬ادغام و متعادل کردن ا ین فرکانسها به میدان ماتری کس وارد میشود‪.‬‬
‫عشق نور و نور عشق فرکانسهای بسیار مشابهی هستند که توسط انسانهای تجسمیافته تجربه میشوند‪ .‬اگر‬
‫بخواهید‪ ،‬آنها "دو روی یک سکه" هستند‪.‬‬
‫هر دو آنها باعث فعال شدن "عشق مملو از سعادت" می شوند‪ ،‬اما عشق نور و نور عشق بهتنهایی برای انتقال‬
‫فرد به میدان ماتریکس و تبدیل کردن فرد به استاد ماتریکس کافی نی ست‪ .‬فرد باید هر دو را‪ ،‬ترکیب‪ ،‬ادغام‬
‫و متعادل کند‪.‬‬
‫دو احساس عشق نور و نور عشق بسیار شبیه به هم هستند بهگونهای که درک تفاوت بین آنها حتی برای‬
‫آنهایی که بسیار دقیق هستند هم بسیار چالشبرانگیز است‪ .‬بااین حال ما در اینجا محرکهای احساسی را از‬
‫طریق تجسم میدانهای تخیل فرا فضا به شما ارائه میکنیم تا به شما در احساس کردن‪ ،‬یکپارچه سازی و‬
‫واردکردن کدهای هندسی عشق نور و نور عشق به میدانهای ماتریکس کمک کنی م‪.‬‬
‫عشق نور‪ ،‬عشق را اصلیترین احساس خود میداند‪ .‬تجسم "رز صورتی" مناسبترین تجسم برای جنبه‬
‫عشق فرکانس عشق نور است‪.‬‬
‫عشقِ درونِ فرکانس عشق نور‪ ،‬به نور قدرت میبخشد؛ بنابراین ما به احساسِ دانش نگاه میکنیم‪ .‬احساسِ‬
‫دانستن که برابر با سعادت مملو از عشق است‪ .‬فرکانس میانگین طال یی‪.‬‬
‫نور عشق‪ ،‬دانستن را اصلیترین اندیشه خود میداند‪ .‬تجسم جام مقدس (به هر شکلی که میخواهید)‬
‫مناسبترین تجسم برای جنبه نور فرکانس نور عشق است‪.‬‬
‫‪47‬‬
‫نورِ درونِ فرکانس نور عشق به قدرت عشق‪ ،‬دانستن و درک میبخشد‪ .‬عشق به جایگاه "دریافت" میرود که‬
‫جایگاهی زنانه است‪ .‬عشق در نور عشق‪ ،‬زنانه است‪.‬‬
‫عشق در عشق نور‪ ،‬مردانه است‪.‬‬
‫تجسم رز‌صورتی و جام‌مقدس‪ ،‬همسوترین تجسم برای فرکانسهای عشق نور و نور عشق میباشد‪.‬‬
‫اگر خواستید میتوانید این دو شیء را روی می زی در مقابل خود تصور کنی د‪ .‬اگر جام مقدس را بهعنوان یک‬
‫فرکانس تجسم کردهاید‪ ،‬آن فرکانس را مقابل خود و در کنار گل رز صورتی روی میز‪ ،‬در نظر بگیرید‪.‬‬
‫در تجسم خود ابتدا رز صورتی را در دست چپ‪ ،‬سپس جام مقدس را در دست راست خود بگیرید‪.‬‬
‫قوی و استوار باشید‪ ،‬در تعادل باشید و بدانید که فرکانس عشق نور را درون خود نگه میدارید‪ .‬تصور کنید‬
‫فرکانسهای ایجادشده توسط گل رز صورتی و جام مقدس در حال حرکت به شبکه ماتریکس اطراف شما‬
‫هستند‪ .‬همچنین میتوانید از تصاوی ری در میدانهای تخیلی کامپیوتر استفاده کنید‪ .‬میتوانید خودتان را در‬
‫حال واردکردن اطالعات به کامپیوتر ببینید و میتوانید با چ شم ذهنی خود یک تصویر دیجیتالی از گل رز‬
‫صورتی را روی صفحهنمایش کامپیوتر مشاهده کنید‪.‬‬
‫حاال همین تمرین را به صورت معکوس انجام دهید‪.‬‬
‫جام مقدس و گل رز صورتی را روی میز تجسم کنید‪ .‬ابتدا جام مقدس را با دست چپ بگیرید و سپس گل‬
‫رز صورتی را در دست راست بگیرید‪ .‬بدانید که فرکانسهای نور عشق به میدان ماتریکس شما وارد میشوند‪.‬‬
‫خودتان را در حال واردکردن اطالعات به کامپیوتر ببینید و سپس جام مقدس را روی صفحه نمایش کامپیوتر‬
‫مشاهده کنید‪.‬‬
‫زبان‌نور ‌‬
‫کاری که در حال انجام آن هستید‪ ،‬برقراری ارتباط با ماتریکس ‪ DNA‬با استفاده از یک زبان بسیار قدیمی‬
‫است‪ .‬یک زبان کیهانی که توسط همه موجودات و تمام ساختارهای آگاهی قابل درک است‪ .‬زبانی که‬
‫فرکانس است‪.‬‬
‫‪48‬‬
‫اگر بخواهید‪ ،‬مانند "ردیف موج رادیویی" یا شاید نتهای موسیقی میباشد‪ .‬هر فرکانس‪ ،‬یک حرف از آن‬
‫"الفبای کیهانی" است که این زبان را می سازد‪ .‬ما ا ین را "زبان نور" مینامیم‪.‬‬
‫نمادها یی که شما آنها را می شناسید‪ ،‬رزونانس مشابهی با فرکانس خاصی دارند‪ .‬هر نماد بهعنوان یک "عدد‬
‫الفبا یی{ارزش عددی حروف ‪-‬همانند حروف ابجد}" در زبان نور میباشد‪.‬‬
‫{نماد}رز صورتی فرکانس عشق را در عشق نور در بردارد‪{ .‬نماد}جام مقدس‪ ،‬به هر شکی که آن را تجسم‬
‫کردید‪ ،‬فرکانس نور را در نور عشق در بردارد‪.‬‬
‫فرکانس توسط ماتریکس ‪" DNA‬شناخته می شود"‪ .‬ضمیر نیمه خودآگاه نماد را زمانی که از نیمکره چپ مغز‬
‫به سمت راست منتقل میشود‪ ،‬تشخیص می دهد و فرکانسِ نمادها را پردازش میکند‪.‬‬
‫این زبان‪ ،‬بااینکه کیهانی و جهانی است ( درواقع چند جهانی) برای شما منحصربهفرد است؛ زیرا این رزونانس‬
‫احساسی شما است که توسط نماد ایجاد می شود و فرکانس را ایجاد میکند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬یک نماد برای یک فرد ممکن است میدان رزونانس متفاوتی نسبت به فرد دیگر ایجاد کند‪.‬‬
‫هر چه آگاهتر‪ ،‬بیدارتر‪ ،‬فعالتر و گسترشیافتهتر بشوید‪ ،‬زبان نور برای شما واضحتر میشود‪ .‬بااین حال که زبان‬
‫نور برای شما منحصربهفرد است (نمادها یکسان ظاهر میشوند و میدانهای رزونانسی مشابهی را ا یجاد‬
‫میکنند)‪ ،‬در بین افرادی که آموزشهای ما را دریافت می کنند‪ ،‬نمادهای رز صورتی و جام مقدس همراستا با‬
‫فرکانسهای مشابه عشق نور و نور عشق پردازش میشوند‪{.‬یعنی دو نماد رز صورتی و جام مقدس مشابه‬
‫فرکانسهای عشق نور و نور عشق هستند }‬
‫عشق مملو از سعادت رزونانسی است که با یکپارچه سازی عشق نور و نور عشق ایجادشده است‪ .‬زبان نور کلید‬
‫شما در شناخت‪ ،‬استفاده و یکپارچهسازی است‪.‬‬
‫بنابراین "عشق مملو از سعادت" و "زبان نور" هر دو از مهمترین جنبههای مسیر روشنشدگی و عروج شما‬
‫برای تبدیلشدن به استاد ماتری کس هستند‪.‬‬
‫‪49‬‬
‫‪‌.24‬عروج‬
‫‌‬
‫وقتی عشق نور و نور عشق را از طر یق زبان نور یکپارچه و متعادل میکنید و فرکانس عشق مملو از سعادت را‬
‫در ماتر یکس ا یجاد میکنید‪ ،‬وارد میدان نقطه صفر می شوید‪.‬‬
‫در میدان نقطه صفر‪ ،‬ماتر یکس را میتوان تغییر داد‪ .‬میتوان قراردادهای جدیدی ایجاد کرد‪ .‬فرایندهای‬
‫پاک سازی‪ ،‬یکپارچه سازی‪ ،‬طبقهبندی‪ ،‬دستهبندی‪ ،‬بایگانی‪ ،‬ارسال و تغییر در این نقطه صورت میگیرد‪.‬‬
‫بههرحال این فرایند برای شما منحصربهفرد است و راههای بسیاری برای رسیدن به این استادی و تسلط‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫کاری که شما در نقطه صفر انجام می دهید‪ ،‬اساساً حرکت‌به‌سمت‌یک‌میدان‌یکپارچه‌آگاهی‌ است‪.‬‬
‫در این میدان یکپارچه شما به "همه چیز" تبد یل می شوید‪ ،‬شما همهچیز هستی د‪ .‬شما به "خانه"‬
‫بازمیگردید‪.‬‬
‫برای رسیدن به نقطه صفر نیازی به ترک بدن فیزی کی خود ندارید (اگرچه تاکنون این {ترک بدن} مسیر‬
‫متداولی برای روشنشدگی در سیاره شما بوده است)‬
‫افرادی بوده اند که در زمان تجسمشان‪ ،‬به مقام خدا ییِ استادی دست یافتهاند‪ .‬آن افراد در مسیر فرآیندی به‬
‫نام "عروج" حرکت کردهاند‪.‬‬
‫در حال حاضر در سیاره شما‪ ،‬زمین‪ ،‬روند‌عروج‌جمعی در حال وقوع است‪ .‬تعداد بسیاری از شما در حال‬
‫طی کردن ا ین روند هستی د‪ .‬این روندِ بازگشت به خانه‪ ،‬در همین تجسم فیزی کی شما اتفاق میافتد‪ .‬شما به‬
‫حالت وحدت و یکپارچه با همهچیز میرسید‪ " ،‬میدان یکپارچه آگاهی" که به عنوان میدان نقطه صفر نیز‬
‫شناخته میشود‪.‬‬
‫وقتی ا ین روند را طی می کنید‪ ،‬میتوانید کدهای درون ماتریکس و درنتیجه کدهای درون ‪ DNA‬را تغییر‬
‫دهی د‪.‬‬
‫‪51‬‬
‫کدهای ‪ DNA‬که در حال حاضر دارای ساختار مارپیچ دوگانه کربنی هستند‪ ،‬به مارپیچ سهگانه کریستالی‬
‫تبدیل می شوند‪ .‬این بدان معنی است که کدهای درون ‪ ،DNA‬ساختار انرژی وسیله فیزیکی را{منظور بدن‬
‫است}از ماده به پادماده تغییر می دهند‪.‬‬
‫ماده ارگانیک فیزی کی‪ ،‬به نور خالص کیمیا میشود‪ .‬این "نهایتِ کیمیاگری" است‪ ،‬زی را وقتی به نقطه صفر‬
‫رسیدید‪ ،‬این فرکانس میانگین طال یی است که در کل سی ستم ارگانیک شما جریان دارد‪.‬‬
‫"کیمیاگر"‌و‌" استاد‌ماتریکس"‌یکی‌و‌مشابه‌ هستند‪‌ .‬‬
‫ساختار مارپیچ سه گانه کریستالی یکی از ساختارهای چندبُعدی میباشد‪ .‬ا ین نقطه ای است که در آن تمام‬
‫جنبه های خویش در اختیار وسیله فیزیکی انسان تجسم یافته قرار میگیرد‪ .‬آنها دیگر در میدان خطی دی ده‬
‫نمی شوند (بهعنوان تجسم پس از تجسم در امتداد گذشته‪ ،‬حال‪ ،‬آینده دیده نمیشوند) و همه جنبههای‬
‫خویش‪ ،‬ی کی می شوند‪ .‬ادغام مجدد بعد از گسستگی است‪.‬‬
‫فردی که ازلحاظ جسمی تجسمیافته است باید (همانطور که همه جنبههای خویش را از هم جدا میکند)‬
‫جنبه به جنبه در یک الگوی هندسی دایره ای‪ ،‬مارپیچی و فرکتال ازهمگسسته شود‪.‬‬
‫وقتی ا ین امر انجام شد و نقطه صفر فرد فعال گردید‪ ،‬ادغام مجدد صورت میگیرد‪ .‬سپس فردی "جدید" در‬
‫ساختار کریستالی ‪ DNA‬متولد می شود و به چی زی که شما بهعنوان "خود برتر" می شناسید‪ ،‬اجازه می دهد تا‬
‫در میدانهای فردی در تجسم انسانی جریان یابد‪.‬‬
‫این فرآیند بهعنوان "فعال سازی کالبد نور" یا "کالبد رنگین کمانی نور" شناخته می شود‪ .‬همچنین میتواند‬
‫"قدم برداشتن به درون"‪" ،‬فعال کردن مرکابا" یا "باال بردن کندالینی" نامیده شود‪ .‬همچنین به "عروج" نیز‬
‫معروف است‪.‬‬
‫این سفری است که شما در آن هستی د‪ .‬اگر در این سفر نبودید‪ ،‬این سخنان و کتاب را نمیخواندید‪ ،‬زیرا‬
‫اطالعات به خودیخود یک میدان رزونانسی است که راه خود را از طریق امواج همزمانی به جفتِ ارتعاشی‬
‫خود مییابد‪ .‬جفتِ ارتعاشی که شما هستید یا بهتر است بگوییم "افکار‌شما"‪{ .‬همزمانی‪ :‬به رخ دادن دو‬
‫اتفاق (و یا بیشتر) گفته میشود که حادثه ای معنیدار را تشکیل دهند اما ازلحاظ علّ ی هیچ ربطی به هم‬
‫نداشته باشند }‪.‬‬
‫‪51‬‬
‫‪‌.22‬اراده‌آزاد‌و‌سرنوشت ‌‬
‫‌‬
‫افکار شما‪ ،‬جفتِ ارتعاشی هستند‪ .‬ما در مورد احساس و این که چگونه احساس یک میدان رزونانسی ایجاد‬
‫میکند که باعث ارسال کدها و اطالعات به کامپیوتر بزرگ اطراف شما (ماتریکس) می شود؛ صحبت کردهایم‪.‬‬
‫میدان رزونانسی احساس و جفتِ ارتعاشی افکار‪ ،‬زمانی که در یک راستا هستند و هنگامی که فرکانس یکسانی‬
‫دارند‪ ،‬الگوهای هندسی موردنیاز برای متجلی کردن{برآورده کردن هرچه که میخواهید}میباشند‪.‬‬
‫اکثر افراد‪ ،‬در سیاره شما و در این زمان‪ ،‬رزونانس هماهنگی و همزمانی بین افکار و احساسات خود ندارند‪.‬‬
‫گاهی ممکن است این اتفاق {رزونانس هماهنگ}برای آنها رخ دهد‪ ،‬اما این رزونانس را در سطح آگاهانه‬
‫درک نمیکنند‪.‬‬
‫هنگامی که این رزونانس آگاهانه درک شود‪ ،‬میتوان با هوشیاری و دانش کامل از آن استفاده کرد‪.‬‬
‫افرادی در بین شما که این فرآیند "عروج" را طی میکنند‪ ،‬بیشتر و بیشتر به سمت رزونانس‬
‫هماهنگی‪/‬همزمانی احساس و فکر حرکت می کنند‪.‬‬
‫این یک فرآیند خطی نیست‪ .‬با گسترش و رشد خود‪ ،‬در تمام زیروبم این میدان نقطه صفر حرکت میکنید‪.‬‬
‫اغلب اوقات ممکن است احساس کنید که پسرفت دارید‪ ،‬آموزههای معنوی خود را فراموش کردید یا فضیلت‬
‫خود را ازدستدادهاید‪ .‬ا ین یک احساس "عادی" برای کسانی است که در مسیر عروج هستند‪ .‬بااینحال این‬
‫حالتی است که در آن بیداری‪ ،‬هوشیاری و گسترش صورت میگیرد‪.‬‬
‫این ما را به نقطه گره ای که قبالً درباره آن صحبت کردیم برمیگرداند‪ .‬نقاط گره نقاط تالقی هستند که در‬
‫آن خطوط زمانی درون طرح اصلی شما به هم میرسند‪.‬‬
‫هر نقطه گره یک نقطه در الگوی مارپیچی و هندسیِ طرح اصلی شما است‪ ،‬نه یک ردیف خطی‪.‬‬
‫هر نقطه گره‪ ،‬اگر بخواهید‪ ،‬یک "نقطه ورودی" به میدان نقطه صفر است‪ .‬هر نقطه گره یک‬
‫دروازه{پورتال }به نقطه صفر است‪.‬‬
‫‪52‬‬
‫نقاط گره‪ ،‬نقاط تالقی در همه خطوط زمانی؛ هنگامی که بهعنوان آگاهی ای تجسم مییابید که خود شما در‬
‫فرم فیزیکی میباشد‪ ،‬هستند‪.‬‬
‫این نقاط گره که همزمانی بزرگ یا "رویداد پرمعنی" هستند‪ ،‬برای شما بهعنوان "سرنوشت"‪" ،‬تقدیر" یا‬
‫"دستاورد شانسی" شناخته میشوند‪.‬‬
‫وقتی به نقطه گره در زندگی خود میرسید‪ ،‬حس میکنید که "همه چیز همانگونه است که باید باشد" یا‬
‫"همهچیز سر جایش است"‪ .‬شما حس خوب و همسو دارید‪.‬‬
‫اگر آگاهانه در مسیر معنوی بهسوی بیداری‪ ،‬روشن شدگی و عروج قدم برمیدارید‪ ،‬احساس "تصمیمگیری‬
‫مستبدانهای" را در مورد این نقطه از زندگی خود حس خواهید کرد‪ .‬وقتی میگوییم "تصمیم مستبدانه"‬
‫منظورمان لحظه ای است که حس میکنید زندگی شما قبالً مقدر شده است‪.‬‬
‫در این مرحله است که ممکن است شروع به پرسی دن سؤاالتی در مورد اراده آزاد خود کنید؛ زیرا اگر همه چیز‬
‫از قبل برای شما تعیین و مقدر شده باشد‪ ،‬چگونه اراده آزاد میتواند وجود داشته باشد؟‬
‫ما به شما میگوییم که "اراده آزاد" و "سرنوشت" ارتباط مستقیمی باهم دارند؛ اما ا ین دقیقاً به چه‬
‫معناست؟‬
‫هنگامی که فرد در واقعیت خود وارد نقطه گره می شود‪ ،‬درواقع آن نقطه از قبل تعیین شده است (قبل از‬
‫تجسم مقدر شده است)‪ ،‬بااین حال این نقطه ای است که شما از آن وارد میدان نقطه صفر میشوید‪ .‬میدان‬
‫نقطه صفر یک میدان آگاهی غیرخطی است‪ .‬لحظه ای که شبکه ماتری کس فردی شما به "میدان منبع" وارد‬
‫میشود‪ .‬اینجا هیچ گذشته‪ ،‬حال و آینده ای وجود ندارد‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬اگرچه "خود برتر" یا "شورای عالی نور" (جنبه ای از شما که چندبُعدی است و در "فرکانس جمعی‬
‫منبع" وجود دارد)‪ ،‬این نقطه گره را قبل از تجسم برای شما تعیین و مقدر کرده است‪ ،‬زمانی که شما به نقطه‬
‫گره واقعیت خود وارد می شوید‪ ،‬درهمان لحظه شروع به تصمیم گیری میکنید‪ .‬شما واقعیت‪ ،‬زندگی و‬
‫سرنوشت خود را از جنبه "اینجا و اکنون" و از همین جایگاه زندگی فیزی کی خود تعیین می کنید‪.‬‬
‫هنگا می که " در نقطه گره" قرار میگیرید‪ ،‬شما‪ ،‬خودِ برتر و شورای عالی نور و فرکانس جمعی منبع هستی د‪.‬‬
‫‪53‬‬
‫ساختارهای خدمت به خود و موجودات متصل به آن ارتعاش می دانند که چگونه ماتر یکس انسانهای خواب‪،‬‬
‫ناآگاه و انسانهای با تفکر سهبُعدی{انسانهایی که بهاصطالح صرفاً دنیوی فکر می کنند}را "هک" کنند‪،‬‬
‫برای آنها قرارداد بنویسند و اگر بخواهید‪" ،‬پارتیشن کاذبی" را بر روی "نقاط گره حقیقی" در میدان‬
‫ماتریکس آنها جایگذاری کنند‪{ .‬پارتیشن = چیزی که برای جداسازی فضا استفاده میشود }‬
‫پارتیشن کاذب برای این طراحیشده است تا افراد را از گسترش و رشد باز نگه دارد و آنها را در یک فرآیند‬
‫تفکر سهبُعدی نگه دارد‪ .‬ساختارهای خدمت به خود‪ ،‬این سیگنال و درنتیجه ماتری ک س فرد را از طر یق‬
‫احساسات هک کرده اند‪ .‬آنها این سی گنال را از طر یق احساسات‌مبتنی‌بر‌ترس هک کرده اند‪.‬‬
‫وقتی احساس مبتنی بر ترس غالب باشد (بد ون تجزیهوتحلیل و یکپارچه سازی)‪ ،‬به ماتریکس وارد میشود و‬
‫احساسات مبتنی بر ترس بیشتری را در واقعیت فرد منعکس میکند که باعث ایجاد سناریوها و موقعیتهای‬
‫منجر به احساسات مبتنی بر ترس میشود‪.‬‬
‫وقتی احساسات مبتنی بر ترس غالب باشد‪ ،‬نقطه گره حقیقی قابل دسترسی نیس ت‪ .‬این به دلیل عدم شناخت‬
‫و حذف نقطه گره حقیقی است‪.‬‬
‫اگر پارادایم فردی مبتنی بر ترس و "واقعیت نفسانی" باشد‪ ،‬آنگاه نقاط گره وجود نخواهند داشت‪ ،‬زیرا برای‬
‫آن شخص قابلمشاهده نیستند‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬تمامی ارتعاشات ساختار خدمت به دیگران بهطور مداوم‪ ،‬انعکاسهای مشابهی با ارتعاش ساختار‬
‫خدمت به دیگران را در میدان ماتریکس فرد ایجاد میکنند‪.‬‬
‫مهم نی ست که چقدر انرژیهای ساختار خدمت به خود‪ ،‬سیگنال ماتریکس را هک کرده و پارتیشنهای کاذب‬
‫در نقاط گره ا یجاد کرده باشند‪ .‬آنها نمیتوانند فرکانسهای خدمت به دیگران را از بین ببرند‪.‬‬
‫آن فرکانسها همی شه آنجا خواهند بود‪ .‬به همین دلیل است که بسیاری از انسانهای متفکر سهبُعدی حس‬
‫میکنند که روی ی کی از شانه هایشان "شیطان" و روی دیگری "فرشته" دارند!‬
‫به نحوی دیگر میتوان آن را سفر "خود برتر" در برابر "نفس" نامید‪.‬‬
‫‪54‬‬
‫همه این تعاریف یکی و مشابه هستن د‪ .‬همه این تعاریف‪ ،‬سیگنالهای ساختار خدمت به دیگران و ساختار‬
‫خدمت به خود را توضیح می دهند که تالش میکنند در میدان ماتریکس هر فرد‪ ،‬قطبیت یابند‪.‬‬
‫موجودات قطبی شده خدمت به خود فقط میتوانند به ماتریکس فردی نفوذ کنند که صرفاً فرکانس های‬
‫خدمت به خود را در ماتری کس خود جایداده باشد‪ .‬آنها فقط میتوانند به ماتریکس یک "فرد غیر قطبی"‬
‫نفوذ کنند‪{ .‬در اینجا فردی که صرفاً میزبان فرکانسهای خدمت به خود است‪ ،‬یک فرد غیر قطبی نامیده‬
‫میشود زیرا هنوز به فرکانس های خدمت به خود اجازه ورود نداده است}‬
‫هنگامی که فرکانس خدمت به دیگران در یک فرد قطبی شد و عشق نور و نور عشق شروع به موازنه در‬
‫میدانهای ماتریکس فرد کردند‪ ،‬آنگاه انرژیها و موجودات خدمت به خود دیگر نمی توانند به ماتریکس آن‬
‫فرد نفوذ کنند‪.‬‬
‫‪55‬‬
‫‪‌.21‬قطبی‌شدن ‌‬
‫‌‬
‫چگونه یک فرد در ارتعاش ساختار خدمت به دیگران قطبیت می یابد؟‬
‫قطبی شدن زمانی اتفاق میافتد که یک فرد غالباً فرکانسهای خدمت به دیگران را در میدانهای ماتریکس‬
‫خود نگه دارد‪ .‬افراد باید این کار را از طر یق فکر و احساس انجام دهند‪ .‬اگر فرآیند فکری فرد غالباً وحدت‬
‫باشد (دیگران را بهمثل خود دیدن) و با انرژی خدمت‪ ،‬تسلیم و اجازه زندگی کند (زندگی در حالت جاری و‬
‫روان )‪ ،‬آنگاه ماتری کس سالم و حاوی کدهای نوری فراوانی خواهد بود‪.‬‬
‫همه چیز باهم و بهصورت منسجم در واقعیت فرد دستبه دست هم میدهند تا فرد را در ارتعاش خدمت به‬
‫دیگران قطبی کنند زیرا همهچیز بر فکر و احساس تأثیر میگذارد‪.‬‬
‫رفتارها‪ ،‬موقعیتها‪ ،‬افراد‪ ،‬کالم‪ ،‬اثرات محی طی‪ ،‬تغذیه‪ ،‬حرکات‪ ،‬رؤیاها‪ ،‬سرگرمیها‪ ،‬موسیقی و سایر ارتعاشات‬
‫صوتی و تصاویر بصری‪ ،‬همگی به قطبی شدن فرد کمک میکنند‪.‬‬
‫اگر انرژیها و موجودات ساختار خدمت به خود در حال هک کردن میدانهای ماتریکس هستند‪ ،‬چگونه‬
‫میتوان از حرکت به سمت یک احساس مبتنی بر ترس جلوگی ری کرد؟‬
‫ساختار خدمت به خود این کار را با ایجاد سناریوهای طراحی شده برای ا یجاد واکنش مبتنی بر ترس در‬
‫واقعیت بُعد سوم انجام می دهند‪ .‬این سناریوها در اکثر نظام‌های‌اجتماعی موجود در واقعیت شما ایجاد‬
‫میشوند؛ بنابرا ین چگونه میتوان از حرکت به سمت احساسات مبتنی بر ترس جلوگی ری کرد؟‬
‫آگاهی و دانستن اینکه "واقعیت درونی"‪ ،‬نسبت به "نظامهای اجتماعی بیرونی" موجود در ساختار سهبُعدی‪،‬‬
‫تأثیر بی شتری بر سی ستمهای انرژتیک جسم ذهنِ }‪ {Bodymind‬شما دارد‪.‬‬
‫سهبُعدی‪‌،‬‬
‫به‌نظام‌های‌ اجتماعی‌بیرونی‌موجود‌در‌ساختار‌ ‌‬
‫تکرار میکنیم‪ .‬واقع یت‌درونی‪‌،‬نسبت‌ ‌‬
‫ستمهای‌انرژتیک‌جسم‌ذهنِ‌شما‌دارد‪‌ .‬‬
‫تأثی ر‌ب یشتری‌بر‌سی ‌‬
‫‪56‬‬
‫فرد میتواند با سالم نگه داشتن "میدانهای تخیلی فضاهای فرا فضا" و آوردن تصاویر و احساسات مملو از‬
‫شادی‪/‬مملو از سعادت در حین رؤیاپردازی‪ ،‬از حرکت به سمت احساسات مبتنی بر ترس جلوگیری کند‪.‬‬
‫به همان اندازه که انرژیها و موجودات ساختار خدمت به خود به نظامهای اجتماعی نفوذ کرده اند تا بر‬
‫میدانهای ماتریک سی انسانها تأثیر بگذارند‪ ،‬انرژیها و موجودات خدمت به دیگران چیزی را فراهم کردهاند‬
‫که ما از آن بهعنوان "مناطق امن" یاد می کنی م‪ .‬این مناطق "نظامهای نور" هستند که فرکانسهای خدمت‬
‫به دیگران را در خود دارند‪.‬‬
‫نظامهای نور در اطراف شما هستند و نفوذ ساختار خدمت به خود را متعادل و موازنه میکنند‪.‬‬
‫نظامهای نور که فرکانسهای خدمت به دیگران را در خود دارند‪ ،‬در همان مکان هایی یافت میشوند که‬
‫فرکانسهای خدمت به خود نیز در آنجا هستند‪.‬‬
‫(اگر بخواهید) فرکانسهای خدمت به دیگران در نظامهای اجتماعی برای فردی که تفکر سهبُعدی دارد‪،‬‬
‫چندان آشکار نی ست‪ ،‬اما بااینحال در موقعیتها‪ ،‬افراد‪ ،‬مکانها‪ ،‬ساختمانها‪ ،‬طبیعت‪ ،‬هنر‪ ،‬موسیقی‪ ،‬ادبیات‪،‬‬
‫واقعیت د یجیتال و سایبری‪ ،‬تغذیه و سایر سرگرمیها وجود دارند‪.‬‬
‫این فرکانسها در حال تبادل انرژی بین افراد همفکر و آگاه هستند‪.‬‬
‫در مقابلِ هر نفوذ ساختار خدمت به خود‪ ،‬نفوذ ساختار خدمت به دیگران برای مقابله و تعادل وجود دارد و‬
‫خواهد داشت‪.‬‬
‫فرد بهمرور عادت میکند که گیرندههای خود را در جهت نظام های نور و فرکانس های خدمت به دیگران‪،‬‬
‫به جای فرکانسهای خدمت به خود تنظیم کند‪.‬‬
‫این فرایند‪" ،‬ماتریکسهای نورِ" سالم و جاری را ا یجاد میکند‪.‬‬
‫میبینیم که "افراد آگاه" (مثل شما که در حال خواندن کلمات ما هستید) در حال ایجاد ماتریکسهای نور‬
‫هستند و این ماتریکسهای نور را در اختیاردارند‪.‬‬
‫داشتن یک ماتریکس "سالم" به چه معناست؟ آیا نشان دهنده آن است که فرکانس مبتنی بر ترس در‬
‫ماتریکس‪ ،‬ناسالم است؟‬
‫‪57‬‬
‫‪‌. 23‬ماتریکس‌سالم‌‬
‫‌‬
‫ما از اصطالح " ماتریکس سالم" برای توصیف ماتریک سی استفاده می کنیم که "همسو با منبع" است‪ ،‬مانند‬
‫ماتریک سی که در تعادل متقارن با فرکانسهای عشق نور و نور عشق است‪.‬‬
‫ماتری کس سالم ماتریکسی است که انسان ارگانیک دارد‪ ،‬کسی که در هماهنگی با کالبد سیاره ای شما یعنی‬
‫زمین زندگی میکند‪.‬‬
‫"ماتریکس ناسالم" پر از الگوی نامتقارن با انسدادها‪ ،‬سوراخها‪ ،‬تکه وصلههای تی ره و فاقد جریان است‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬هر انسانی که ازنظر فیزیکی تجسمیافته است‪ ،‬رمزهایی را در ماتری کس خود نگهداشته تا بتواند از‬
‫یک ماتریکس مضر به یک ماتریکس سالم انتقال یابد‪.‬‬
‫این ما را به جامعه بزرگ تلپاتیک متشکل از کارگران نور { ‪ ،}Light Worker‬جنگجویان نور‪،‬‬
‫رهروها{سالِک}‪ ،‬بذرهای ستارهای‪ ،‬ایندیگوها‪ ،‬افراد کریستالی رنگین کمانی‪ ،‬کارگران شبکه‪ ،‬نقشه کشها و‬
‫اساتید عروج میرساند که هرکدام در آگاهی ای حرکت میکنند که درنهایت انسان ها را به "استادی در میدان‬
‫خود" و تبدیلشدن به اساتید ماتریکس سوق می دهند‪.‬‬
‫به این افرادی که در میان شما هستند‪ ،‬شفادهنده گفته میشود{منظور از شفادهنده و یا درمانگر صرفاً‬
‫درمانِ جسمی نیست و شامل درمانگری‪ ،‬هدایت روحی و روانی انسان و سایر موجودات در تمامی ابعاد هم‬
‫میشود}‪ .‬آنها کسانی هستند که خود را در خدمت نور و درنتیجه به خدمت جمعی که انسانیت است وقف‬
‫میکنند‪ .‬این افراد رسالت خود را بهعنوان شفا دهند گی به دیگران انجام می دهند‪ .‬وظیفه آنها کمک و‬
‫یاریرساندن به دیگران است و این وظیفه از زمان تولدشان در ا ین تجسم‪ ،‬یک کد فعال در ماتریکس آنها‬
‫بوده است‪.‬‬
‫اگر "شما یی که این سخنان را میخوانید" احساس گیرکردن‪ ،‬گمشدن و تنها بودن را دارید‪ ،‬اما بهشدت‬
‫میخواهید که انرژیهایی که در اینجا از آنها صحبت میکنیم را برای خود بازکنید و گسترش دهید و استاد‬
‫‪58‬‬
‫ماتری کس شوید‪ ،‬اما گیج شدهاید و نمیدانید از کجا شروع کنید‪ ،‬ما به شما میگوییم‪ ...‬به دنبال یکی از این‬
‫شفادهندهها بگردید‪ ،‬زیرا صرفاً باید درخواست دهید‪.‬‬
‫به سادگی به شفادهنده‪ ،‬استاد و راهنما یی بر روی زمین که به آن نیاز دارید و حس خوبی دارید‪ ،‬فکر کنی د‪.‬‬
‫پسازآن‪ ،‬به واقعیت آن شفادهنده فراخوانده می شوید‪ ،‬همانطور که شفادهنده به واقعیت شما فراخوانده‬
‫میشود‪ ،‬زیرا قرارداد آن قبالً بسته شده است‪.‬‬
‫مالقات با این شفادهنده یک نقطه گره برای شما خواهد بود که به شما امکان می دهد به میدان نقطه صفر‬
‫دسترسی داشته باشید و استاد ماتریکس خود شوید‪.‬‬
‫شفادهنده ممکن است به معنای واقعی کلمه دستان شفادهنده ای باشد که یک الگو یا شکل شفابخشی مانند‬
‫ری کی یا دیگر الگوهای شفابخش مشابه را انجام می دهد‪.‬‬
‫او ممکن است از روغنها‪ ،‬ماساژ و عطرها برای افزایش اثربخشی فرکانسهای شفابخش که از طریق دستها‬
‫میآیند استفاده کند‪ .‬شفادهنده ممکن است از روشهای دیگری برای میزان کردن بدن فیزی کی مانند‬
‫گیاهان‪ ،‬میوهها‪ ،‬دانهها و سایر مواد غذا یی و خوراکی استفاده کند‪.‬‬
‫شفادهنده ممکن است به جای اینکه شفادهنده جسم باشد‪ ،‬شفادهنده ذهن باشد و از گفتاردرمانی‪ ،‬ارتباطات‪،‬‬
‫کلمات و ترجمههای زبان نور استفاده کند‪.‬‬
‫این "شفادهنده" که بهوسیله تطابق انرژتیکی شما با پیام‪ ،‬الگو یا روش درمان آنها به واقعیت شما فراخوانده‬
‫میشود‪ ،‬ممکن است یک شخص نباشد‪ .‬پیام ممکن است از طر یق موسیقی‪ ،‬آثار هنری یا مطالب نوشتاری که‬
‫توسط شفادهنده خلق شده است‪ ،‬به شما ارائه شود‪.‬‬
‫شفادهنده شما ممکن است یک کتاب‪ ،‬محتوی د یجیتال یا اثر هنری بصری دیجیتال باشد‪.‬‬
‫این شفادهنده ممکن است بهعنوان یک حیوان فیزیکی تجسمیافته ظاهر شود‪ ،‬یا ممکن است شما به‬
‫شفادهندههای غیر فیزی کی‪ ،‬راهنماها‪ ،‬اساتید‪ ،‬موجودات نور و گروههای جمعی دسترسی داشته باشی د‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬زمانی که شفادهنده و شما باهم قرارداد میبندید‪ ،‬بدون اهمیت این که شفادهنده چه شکلی دارد‪،‬‬
‫به هنگام اتصال وارد نقطه گره میشوید‪.‬‬
‫‪59‬‬
‫‪‌. 20‬خالصه ‌‬
‫قراردادهای پیش از تجسم چه هستند؟‬
‫"الگوهای" هندسی درون ماتریکس شما هستند که با انرژی در واقعیت بُعد سوم همسو میشوند و زمانی که‬
‫بهطور فیزی کی در بدن فیزی کی تجسم پیدا می کنید‪ ،‬به شما تجربیات و ارتباطاتی می دهند‪.‬‬
‫چرا این قراردادها را میبندیم؟‬
‫به دال یل بسیاری‪ ،‬بهویژه گسترش و بسط روح باتجربه آنچه ما نیاز به تجربه کردن در سطح روح داری م‪ .‬نهایتاً‬
‫خودِ ما این قراردادها را میبندیم زیرا این راه آفرینش است‪.‬‬
‫چگونه این قراردادها را میبندیم؟‬
‫آنها از طر یق قرارداد لفظی آگاهانه با دیگری در درون یک تجسم‪ ،‬یا با "تطابق انرژی‪/‬جفت انرژی" خارج از‬
‫واقعیت فیزی کی‪ ،‬یا هر دو بسته میشوند‪.‬‬
‫این قراردادها را با چه کسانی میبندیم؟‬
‫با هر فرد دیگری و گروهی از افراد‪ ،‬یا با خود‪ ،‬یا هر دو بهطور همزمان‪ .‬تجسم گذشته با تجسمهای آینده‬
‫قرارداد میبندد (و بالعکس)‪ .‬قراردادِ نهایی‪ ،‬قرارداد با هوشمندیِ منبع‪ ،‬خالق اصلی‪ ،‬خود برتر جمعی است‪.‬‬
‫آیا ما نسبت به بستن این قراردادها آگاه هستیم؟‬
‫وقتی فردی در مسیر تجربه بیداری یا عروج قدم میگذارد‪ ،‬از ا ین قراردادها آگاه می شود‪ .‬اغلب اوقات‪،‬‬
‫قراردادها در سی ستم حافظه نمی مانند‪ ،‬بنابراین از این منظر میتوان گفت که آن ها بدون آگاهی بسته‬
‫میشوند‪.‬‬
‫آیا این قراردادها را برخالف میل ما یا بدون اطالع ما بسته میشوند؟‬
‫پاسخ به این سؤال بله است‪ .‬ما بهطور گسترده به این موضوع پرداختهایم‪ ،‬زیرا این موضوع مهم‪ ،‬موضوع اصلی‬
‫کل این انتقال{کتاب}است‪.‬‬
‫‪61‬‬
‫آیا میتوانیم این قراردادها را فسخ کنیم؟‬
‫درواقع‪ ،‬بله‪ .‬ا ین کار با ورود به آگاهی نقطه صفر انجام میشود که در آن هیچ قراردادی وجود ندارد و فقط‬
‫خویش وجود دارد‪ .‬ا ین نقطه مرکزی ماتریکس است و از این نقطه است که میتوانید آن چرخ را به دور‬
‫خودتان بچرخانید و در صورت تما یل‪ ،‬نقشه ماتریکس را دوباره بکشید‪.‬‬
‫آیا این قراردادها منفی یا مثبت هستند؟‬
‫هر دو‪ .‬در مورد پیوند شعله دوقلو و درواقع ارتباط با منبع‪ ،‬بسیار مثبت هستند زیرا شمارا به سمت سرنوشت‬
‫و مأموریتتان بر روی زمین سوق می دهند‪ .‬اگر این قراردادها خدمتی به شما نمیکنند و "منسوخ" هستند‪ ،‬یا‬
‫اگر شمارا در یک واقعیت خطی سهبُعدی به دام میاندازند و درگیر میکنند و بهجای گسترش‪ ،‬ا یجاد‬
‫محدودیت میکنند؛ آنها قراردادهای منفی هستند‪.‬‬
‫چگونه میتوانیم بفهمیم که این قراردادها را داری م؟‬
‫به محض تجسم یافتن در یک فرم فیزی کی‪ ،‬در یک واقعیت خطی سهبُعدی‪ ،‬قراردادهایی بسته خواهند شد‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬کودکانی در بین شما وجود دارند که تجسم یافتهاند و اگر بخواهید "بدون کارما" هستند‪ .‬ما ا ین‬
‫افراد را "فرزندان موج سوم" مینامیم‪ .‬آنها فقط قراردادهای مثبت در چهارچوب بُعد هفتم‪/‬انرژی شعله دوقلو‬
‫دارند‪.‬‬
‫بسیاری از این "کودکان" اکنون نوجوان و در اوایل دهه بیست سالگی خود هستند‪ .‬هنگامی که یک فرد بتواند‬
‫به حالت های نقطه صفر دسترسی پیدا کند و در نقطه مرکزی "چرخ" ماتریکس قرار گیرد‪ ،‬آن فرد نیز "بدون‬
‫کارما" و استاد ماتریکس میشود‪.‬‬
‫چگونه ا ین قراردادها را فسخ کنیم؟‬
‫با تبدیل شدن به "استاد ماتریکس" از طریق آگاهی نقطه صفر‪ .‬این امر با پیروی از مسیر معنوی در زندگی‪،‬‬
‫حرکت به سمت همسویی با " ستاره شمالی" (سیستم هدایت درونی) و فعالیت در فرکانسهای تائید‪،‬‬
‫قدردانی‪ ،‬تجزیهوتحلیل و یکپارچه سازی به دست میآید‪.‬‬
‫‪61‬‬
‫چگونه قراردادهای جدی دی ایجاد کنیم؟‬
‫از جایگاه هوشیاری آگاهانه و تسلط{استادی}بر ماتری کس خود‪ .‬به همین منظور یک افسون در این‬
‫انتقال{کتاب}به شما ارائه خواهد شد‪.‬‬
‫چگونه میتوانیم تفاوت بین قرارداد منفی و مثبت را تشخیص دهیم و چگونه می فهمیم که کدام قراردادها به‬
‫ما خدمت و کدام به ما خدمت نمی کنند؟‬
‫این بخشی از سفر شما بهسوی روشن شدگی و عروج است‪ .‬هنگامی که به سمت یک میدان انرژی گسترده در‬
‫واقعیت خود حرکت میکنید‪ ،‬این امر آشکار خواهد شد‪ .‬فرکانسها و هندسههای قراردادی در سطح آگاهانه‬
‫به شما نمایان خواهند شد‪.‬‬
‫پیروی از "ستاره شمالی" (سی ستم هدایت درونی) کلید اصلی است‪{ .‬منظور حس درونی است}‬
‫یاد بگیرید که چگونه رزونانس{طنین}و تعادل را در درون خود حس کنی د‪ .‬یاد بگیر ید چگونه چی زی را که‬
‫طنینانداز نی ست و از درون حس تعادل نمی دهد‪ ،‬شناسایی کنید‪ .‬وقتی فردی استاد ماتریکس می شود‪،‬‬
‫تعادل هندسی را در درون خود حس میکند و میتواند قراردادها را حس کند‪.‬‬
‫همچنین هر قرارداد ممکن است بهعنوان یک کهن الگو‪ ،‬یا شاید یک کتاب یا دی سک کامپیوتری در کتابخانه‬
‫آکاشیک از همه چیزی که هست و توسط کتابدار کیهانی نظارت می شود‪ ،‬به دست شما برسد‪ .‬میتوانید‬
‫بخواهید که این اطالعات در تصویرسازیها و مراقبه هایتان خود را به شما نشان ده د‪.‬‬
‫مراقبه ای برای دسترسی به سوابق آکاشیک پیرامون قراردادهای پیش از تجسم شما در ماتریکس در این‬
‫انتقال{کتاب} ارائهشده است‪.‬‬
‫"دیوار آتشین" یا نرمافزار موردنیاز برای جلوگی ری از هک شدن ماتریکس چیست؟‬
‫الگوی اقتدار و هر جریانی که به اقتدار منتهی میشود مانند صداقت‪ ،‬عشق‪/‬نور‪ ،‬نور‪/‬عشق‪ ،‬عشق مملو از‬
‫سعادت‪ ،‬شادی‪ ،‬اعتماد فراوان به قدرت خالقیت خود‪ ،‬بخشش‪ ،‬شفقت و درنهایت قدردانی‪" ،‬دیوار آتشین"‬
‫است‪.‬‬
‫‪62‬‬
‫فرکانس هندسی قدردانی مسی رها یی را برای اقتدار در میدان ماتریکس ایجاد میکند‪ .‬وقتی فردی بر پایه ا ین‬
‫الگوها و هندسهها (احساسات) فعالیت میکند‪ ،‬دیوار آتشین را ایجاد می کند‪.‬‬
‫ماتریکس این افراد توسط هیچ نهادی قابل هک‪ ،‬نفوذ یا تغییر نی ست؛ و خود محافظ است‪ .‬فرد به یک واحد‬
‫تزلزلناپذیر مقتدر تبد یل می شود‪.‬‬
‫‪63‬‬
‫‪‌. 25‬اتصال‌چاکرا‪/‬ماتریک س ‌‬
‫اکنون روشی را برای ایجاد جریان در میدان ماتریکس توضیح می دهیم تا به وسیله آن شبکه ماتریکس را "به‬
‫آتش بکشیم"‪ .‬همچنین میتوانیم بگوییم که ماتریکس را "نورانی"‪" ،‬پاک" یا "تطهیر" کنیم‪{ .‬توضیحات‪:‬‬
‫نویسنده از عبارت ‪ fire up‬که به معنای واردکردن‪ ،‬روشن کردن‪ ،‬به وجد آوردن‪ ،‬برانگیختن‪ ،‬فعال کردن‪ ،‬به‬
‫آتش کشیدن و سایر معانی مشابه است‪ ،‬استفاده کرده است‪ .‬در نسخه اصلی کتاب‪ ،‬نویسنده اشاره میکند که‬
‫بهتر است بهجای ‪ fire up‬از عبارت ‪ phire up‬استفاده شود‪ .‬به دلیل اینکه کلمات دارای انرژیهای‬
‫فعالکننده ای هستند و تلفظ و دیدن حروف ‪( phi‬فای) که دنباله فیبوناچی را یادآوری میکند‪ ،‬باعث فعال‬
‫شدن حافظه ‪ DNA‬میشود }‬
‫راههای مختلفی برای این کار وجود دارد‪ .‬تجسم کردن همراه بااحساس‪ ،‬مبتنی بر تشریفات آیینی و طلسم‬
‫همراه با افسون‪ ،‬راه بسیار مؤثری برای انجام این کار است‪{.‬در اینجا منظور طلسم‪ ،‬تشریفات آیینی و‬
‫افسونهای نورانیِ مثبت و شفادهنده هستند؛ و هیچ ارتباطی با طلسمهای تاریک و منفی رایج ندارند}‬
‫فرد میتواند جریان یا مجرای متصلی به میدان شبکه ماتریکس که بدن را احاطه کرده است‪ ،‬تجسم کند‪.‬‬
‫در حقیقت‪ ،‬مید ان شبکه ماتریکس در درون شماست و خود شما هستید‪ .‬شما همی شه متصل هستید‪ ،‬اما‬
‫ایجاد یک "سی ستم تغذ یه" بصری که با استفاده از زبان ارتباطی نور‪ ،‬با هوشِ ‪ DNA‬کیهانیِ درون صحبت‬
‫میکند‪ ،‬به شما کمک میکند تا شبکه ماتریکس را "به آتش بکشید"‪.‬‬
‫بااین حال در این تمرین میتوانید جریان یا مجرای اتصال را تجسم کنید‪ .‬این جریان را میتوان بهعنوان رشته‬
‫طال یی تجسم کنید که هر یک از چاکراهای شمارا به قسمتهای مختلف میدان شبکه ماتریکس اطراف شما‬
‫متصل میکند‪.‬‬
‫یا میتوانید رشته نقره ای را تجسم کنید که از چاکرای شبکه خورشی دی شما به میدان شب که ماتریکس‬
‫متصل میشود‪.‬‬
‫تجسم دیگر میتواند نور سفیدی باالی سر شما در قسمت چاکرای تاج باشد که به ماتریکس متصل می شود‪.‬‬
‫‪64‬‬
‫یا جریانی از نور صورتی که از چاکرای قلب شما به شبکه ماتریکس متصل میشود‪.‬‬
‫زمانی که از ی کی از این تجسم ها یا همه آنها باهم یا از تجسم استعاری خود استفاده میکنید؛ اتصال آگاهانه‬
‫با ماتر یکس برقرار خواهد شد‪.‬‬
‫اتصال چاکرای تاجی با ارتباطات چندبُعدی؛ اتصال چاکرای قلب با عشق بیقیدوشرط‪ ،‬احساس‬
‫سعادت‪/‬شادی؛ و اتصال شبکه خورشی دی با قدرت‪ ،‬توانایی روانی و شهود؛ مرتبط است‪.‬‬
‫اتصال "تمام چاکراها" با طیف رنگین کمانی خویش و کالبد رنگین کمانی فعالسازی نور مرتبط است‪.‬‬
‫شهود و دانش درونیتان‪ ،‬شمارا به سمت همسوترین تجسم هدایت میکند (که ممکن است با هر بار انجام‬
‫این تمرین تغییر کند)‪.‬‬
‫سپس آگاهانه به خود اجازه میدهید که شادی‪/‬عشق‪/‬سعادت را در میدان احساسی خود حس کنید ( یا تا‬
‫جایی که میتوانید در میدان احساسی خود پیدا کنید)‪.‬‬
‫همانطور که یک بازیگر احساساتی را برای به تصویر کشیدن کاراکتر خود روی صحنه پیدا میکند‪ ،‬شما نیز‬
‫میتوانید آن احساس را پیدا کنید‪( .‬اگر زمانی که احساس شادی را جایگزین احساس ناامی دی‪ /‬استرس و‬
‫غی ره میکنید) و آن احساس "واقعی" به نظر نمیرسد‪ ،‬نگران نباشی د‪ .‬این فرایند دور زدن نیست که قبالً‬
‫راجع به آن صحبت کردیم‪ .‬این یک تمر ین خاص است که وقتی آگاهانه انجام شود‪ ،‬تأثیر مطلوبی خواهد‬
‫داشت‪ .‬درست شبیه به بازیگری که احساسات واقعی را به تصویر میکشد‪ ،‬اما در میدان رزونان سی که منجر به‬
‫واکنش قانون جذب میشود‪ ،‬قرار نمی گیرد‪.‬‬
‫هوش مغناطی سی جهانی از تفاوت بین احساس "واقعی"‪ ،‬دور زدن‪/‬پوشاندن احساس و احساسی که بخشی از‬
‫زبان نور باشد‪ ،‬آگاه است‪.‬‬
‫شما در اینجا از مورد سوم استفاده میکنید‪ .‬شما از احساسِ مرتبط با تجسم همسو استفاده میکنید تا از‬
‫طریق زبان نور با ‪ DNA‬کیهانی ارتباط برقرار کنی د‪.‬‬
‫اگر نمیتوانید میدان احساسی خود را به عشق‪/‬شادی‪/‬سعادت برسانید و در حالت استرس‪/‬یاس‪/‬ناامی دی‬
‫باقیماندهاید‪ ،‬به یادآوردن زمانی که احساس رضا یت‪ ،‬خوشحالی‪ ،‬شادی‪ ،‬عاشقی‪ ،‬حالت سرخوشی یا سعادت؛‬
‫‪65‬‬
‫داشتید‪ ،‬به شما کمک فراوانی میکند‪ .‬مرور کردن حافظه بهعالوه تجسم اتصال ماتری کس‪ /‬چاکرا‪ ،‬تأثیر‬
‫مطلوبی خواهد داشت‪.‬‬
‫اگر کوککردن ساز‪ ،‬خواندن یک مانترا یا گوش دادن به موسیقی نشاطآور به شما کمک می کند تا به حالت‬
‫شادی‪ /‬سعادت‪/‬عشق برسید‪ ،‬پس ادامه دهید و این کار را انجام دهی د‪.‬‬
‫تشریفات آیینی‪/‬طلسم‪ ،‬جسم فیزیکی ای است که بهعنوان ابزار اتصال برای هدایت انرژیها به بُعد سوم‪،‬‬
‫استفاده شود‪ .‬میتوانید از هر جسمی که به شما حس خوبی می دهد استفاده کنید‪{.‬ابزار اتصال‪ :‬معادل‬
‫انگلیسی این عبارت‪ Grounding Tool ،‬میباشد‪ .‬واژه ‪ Grounding‬معنای دقیقی درزمینهٔ مفاهیم‬
‫معنوی در زبان فارسی ندارد‪ .‬توضیح مفهومی عبارت‪ :‬ابزار اتصال یا ریلکسیشن به هر چیزی گفته می شود که‬
‫فرد به کمک آن‪ ،‬به آرامش و ثبات میرسد‪ .‬برای مثال ابزار اتصال میتواند طبیعتگردی‪ ،‬پیادهروی‪،‬‬
‫رقصیدن‪ ،‬خواندن کتاب‪ ،‬گوش دادن به موسیقی‪ ،‬مدیتیشن‪ ،‬یک فکر خاص و یا هر فعالیت فیزیکی و یا غیر‬
‫فیزیکی باشد که به فرد احساس اتصال و آرامش می دهد‪ .‬ابزار و روش اتصال برای هر فردی متفاوت است}‬
‫بااین حال توجه داشته باشید که اجسام فرکانس در خود دارند و فرکانس درون جسم‪ ،‬فرکانسی خواهد بود که‬
‫به کمک آن‪ ،‬انرژیها خود را در واقعیت فیزی کی شما مستقر میکنند‪.‬‬
‫بهعنوانمثال‪ ،‬اسباببازی دوران کودکی که در طول سالها به شما آرامش داده است و با آن بازی میکردید‪.‬‬
‫انرژیهای غم و اندوه یا هر احساسی که هر بار با نگهداشتن آن اسباببازی حس می کردید‪ ،‬به اسباببازی‬
‫متصل هستند‪.‬‬
‫اجسام با "قدرت باال ‪ -‬توان باال" بسیار توصیه میشوند‪ .‬این ها اجسامی هستند که در میدان جمعی بشر یت‬
‫بهعنوان اشیای "معنوی" یا " جادو یی" شناخته می شوند‪ .‬مواردی مانند شمعها‪ ،‬کریستالها‪ ،‬سنگهای‬
‫طبی عی‪ ،‬صدفهای دریا یی‪ ،‬پریهای زینتی‪ ،‬تک شاخ یا اژدها‪ ،‬چوب دستیهای کریستالی‪ ،‬جمجمهها‪ ،‬پرها‪،‬‬
‫کارتهای تاروت و اوراکل‪ ،‬اهرام ارگانیت {هرمهای دست سازی که درونشان اَشکال دیگری قرارگرفته است}‪،‬‬
‫جواهرات و غی ره‪.‬‬
‫توجه داشته باشید که هر جسمی دارای فرکانس است‪ ،‬پس دوباره به شهود خود رجوع کنید‪.‬‬
‫‪66‬‬
‫استفاده از یک کریستال کوارتز شفاف‪ ،‬چوبدستی کریستالی یا جمجمه کریستالی همسو با این تمرین است‬
‫و بسیار توصیه میشود! بااینحال‪ ،‬توصیه میکنیم که صرفاً جادوگران حرفه ای به دلیل ویژگی های قوی‬
‫تمرکزی شان‪ ،‬از این اجسام استفاده می کنند‪ .‬این اجسام تنها زمانی برای مبتدیان مناسب هستند که آن فرد‬
‫مبتدی‪ ،‬پیوند مطلق شنیداری یا نهان بینانه با خودِ برتر جمعی داشته باشد‪ ،‬بنابراین با داشتن این شرایط‬
‫میتواند با اجسام قدرت باال کار کند‪.‬‬
‫در مورد کارتهای تاروت نیز همینگونه است (اگرچه کارتهای اوراکل برای مبتدیان مناسب هستند)‪.‬‬
‫تاروت دارای فرکانس خاصی است و فقط به افراد پیشرفته در تاروت توصیه میشود که از کارتهای آن‬
‫بهعنوان جسم پایهای در این تمرین استفاده کنند‪ .‬هر کارت‪ ،‬بسته به انرژی خاصی که میخواهید مستقیماً‬
‫به میدان ماتری کس وارد شود‪ ،‬انرژی خاصی را در خود نگه میدارد‪.‬‬
‫"اجسام خنثی"‪ ،‬شامل شمع سفید‪ ،‬پر سفید یا کریستال (رز کوارت ز‪ ،‬عقیق بلولیس یا آمیتیست) میباشد‪.‬‬
‫این اجسامِ "قدرت باالیی" هستند که تحت تأثیر آگاهی جمعی بشر یت قرار نمیگیرند‪.‬‬
‫اجسام سفید همانند اجسام "قدرت باال ‪-‬توان باال" دارای "خلوص باال" و اثری خنثی در راستا با ساختار نور‬
‫خدمت به دیگران‪ ،‬هستند‪.‬‬
‫راجع به اتصال چاکرا‪/‬ماتریک س‪ ،‬الگوی احساسی عشق‪/‬سعادت و طلسم اتصال‪ ،‬به شهود خود بنگرید و‬
‫میتوانید افسونی را که در صفحات بعدی آمده است بخوانید (یا چیزی مشابه آن را به کالم خودتان بخوانید و‬
‫یا مطابق با هدایت خودِ برتر جمعی‪/‬استاد مقرب‪ /‬سیستم هدا یت‪ ،‬عمل کنید)‪.‬‬
‫‌‬
‫‪67‬‬
‫افسون‌(صندوق‌طالیی) ‌‬
‫‌‬
‫میدانهایم را پاک میکنم و می چرخانم‪.‬‬
‫به ماتریکس خود اجازه میدهم تا در سراسر پهنه ابعادی‪ ،‬در تقارن و با خلوص باشد‪.‬‬
‫من عاشقانهترین افکارم را به میدانهای ماتریکس خود میفرستم‪.‬‬
‫من باالتر ین حد شفقتم را به میدانهای ماتریکس خود می فرستم‪.‬‬
‫من بیشترین حد شادیام را به میدانهای ماتریکس خود میفرستم‪.‬‬
‫من الگوهای ن قطه صفر‪ ،‬عشق مملو از سعادت را به میدانهای ماتریکس خود می فرستم‪.‬‬
‫من می دانم که صندوق طال یی از میدانهای من میگذرد‪.‬‬
‫من به پیشواز الگوی طال یی میروم‪.‬‬
‫من در ون همه‪ ،‬در کنار همه و بهعنوان همه جای میگیرم‪.‬‬
‫من ماتریکس خود را به عنوان رسانا‪ ،‬مجرا و خالق حفظ میکنم و نور را در ون چرخ هندسیِ برهم نموده سالم‪،‬‬
‫میتابانم‪.‬‬
‫تا مرا به هر مکان و فضایی همراستا با عالیترین خیر و منفعت برای خانوادهام‪ ،‬روحم و روح یکتا حقیقی‪،‬‬
‫پیش ببرد‪.‬‬
‫من ‪ ...‬هستم (نام شما)‬
‫هنگامی که عبارت "من هستم" را در پایان افسون بیان میکنید‪ ،‬از نام واقعی یا نام جادویی خود استفاده‬
‫کنید‪.‬‬
‫بنابراین روش اتصال چاکرا‪/‬ماتریکس در دسترس شما است‪.‬‬
‫‪68‬‬
‫‪‌. 26‬استاد‌ماتریکس ‌‬
‫تحلیل افسون برای کسانی که میخواهند تعادل نیمکره چپ‪/‬نیمکره راست خود را برقرار کنند‪.‬‬
‫میدانهایم را پاک میکنم و می چرخانم‪.‬‬
‫شما از طر یق فرآیند تجسم‪ ،‬با ماتریکس الهی درون و بیرون‪ ،‬ارتباط برقرار کرده و شروع به ایجاد جریان‬
‫میکنید‪ .‬چرخش‪ ،‬جریان سری عی دارد که باعث پاک سازی سر یع میشود‪ .‬پاکسازی سبب آزادسازی تروما و‬
‫سموم روانی کل سیستم شما در همه سطوح میشود‪.‬‬
‫بهوسیله کلمات در این افسون‪ ،‬از "زبان نور" استفاده میکنید‪ .‬در سطح سلولی‪ ،‬زمانی که افسون از ته دل و‬
‫با خلوص نیت خوانده میشود‪ ،‬ماتریکس به کلمات شما پاسخ میدهد‪ .‬زمینههای ماتریکس شروع به چرخش‬
‫میکنند و سموم را از افکار‪ ،‬احساسات و سیستم فیزی کی شما پاک می کنند‪.‬‬
‫به ماتریکس خود اجازه میدهم تا در سراسر پهنه ابعادی‪ ،‬در تقارن و با خلوص باشد‪.‬‬
‫هنگامی که فرد یک ماتری کس متعادل و متقارن داشته باشد‪ ،‬این امر دوباره بر افکار‪ ،‬احساسات و سیستم‬
‫فیزی کی فرد تأثیر میگذارد‪ .‬زندگی فرد به تقارن ایجادشده توسط ماتری کس پاسخ میدهد‪ ،‬زیرا ماتری کس یک‬
‫کپی هولوگرافیک از خود منبع است که شامل طرح اصلی برای همه و هر چیز است‪.‬‬
‫این پیوندی به "آکاش الهی"‪ ،‬سوابقی از تمام آنچه تاکنون رخداده است‪ ،‬همه آنچه اکنون اتفاق میافتد و هر‬
‫آنچه باید اتفاق بیفتد‪ ،‬میباشد‪.‬‬
‫"خلوص" فرآیند سمزدایی در ماتری کس را تقویت میکند‪.‬‬
‫"در سراسر پهنه ابعادی"‪ ،‬تعادل و تقارن خویش را از طر یق میدان کوانتومی به همه نسخه های خویش ارسال‬
‫میکند (که به معنای نسخههای جایگزین خود و همچنین تجسمهای گذشته و تجسمهای آینده مرتبط با‬
‫شما میباشد)‪.‬‬
‫‪69‬‬
‫این فرایند همچنین به خط ژنتی کی نفوذ میکند و تروما های اجدادی‪ ،‬انسدادها و کارما را پاک میکند‪ .‬یک‬
‫"پیش فرض" برای الگوی انسانی ارگانیک و مقتدر برای همه نوادگان ژنتی کی آینده‪ ،‬ایجاد میکند‪ .‬این شامل‬
‫همه فرزند ان یا نوههای شما که قبالً به دنیا آمدهاند هم می شود‪.‬‬
‫من عاشقانهترین افکارم را به میدانهای ماتریکس خود میفرستم‪.‬‬
‫این جمله‪ ،‬جر یان عشق‪/‬نور و نور‪/‬عشق را در ماتریکس ایجاد می کند‪.‬‬
‫من باالتر ین حد شفقتم را به میدانهای ماتریکس خود می فرستم‪.‬‬
‫این جمله‪ ،‬الگوها و مختصات موردنیاز برای ارتعاش ساختار خدمت به دیگران که کامالً تحققیافته و قطبی‬
‫شده است را ایجاد میکند تا به میدان احساسی‪ ،‬فرآیند فکر و خود فیزی کی شما حرکت کنند‪.‬‬
‫من بیشترین حد شادیام را به میدانهای ماتریکس خود میفرستم‪.‬‬
‫این جمله‪ ،‬فرکانسِ تمامِ وجود شمارا افزایش می دهد‪ .‬هنگامیکه شادی بهصورت آگاهانه به ماتری کس‬
‫فرستاده میشود‪ ،‬با سرعت بیشتری ارتعاش خواهید کرد‪.‬‬
‫من الگوهای نقطه صفر‪ ،‬عشق مملو از سعادت را به میدانهای ماتریکس خود می فرستم‪.‬‬
‫این جمله‪ ،‬یک "نقطه ادغام" بین شما (جا یی که ازنقطهنظر خودتان در آن هستید) و ماتریکس شما ایجاد‬
‫میکند‪.‬‬
‫شما به صورت آگاهانه از ماتریکس خود که جوهره واقعی همه آنچه هستید میباشد‪ ،‬آگاه می شوید‪.‬‬
‫هنگامی که الگوهای نقطه صفر‪ ،‬عشق مملو از سعادت را به صورت آگاهانه به ماتریکس خود ارسال میکنید‪ ،‬با‬
‫ماتریکس خود یکپارچه می شوید‪ .‬ماتری کس در این مرحله "فعال" می شود‪ .‬شما آتش کندالینی را در درون‬
‫خود میافزایید و به حالت روشن شدگی میرسید‪.‬‬
‫من می دانم که صندوق طال یی از میدانهای من میگذرد‪.‬‬
‫شما الوهیت و نقطهنظر منبع بودن خود را تصد یق می کنید و این نقطهنظر را با آگاهی کامل به خود‬
‫فیزیکیتان میکشانید‪ .‬شما در حالت "عروج" هستید‪.‬‬
‫‪71‬‬
‫بدن فیزی کی به هوشیاری آگاهانهای که با ارتعاش در فرکانس معادله میانگین طال یی‪/‬دنباله فیبوناچی ایجاد‬
‫میکنید‪ ،‬پاسخ میدهد‪ DNA .‬میچرخد و به یک " ساختار باالتر" تغییر شکل می دهد‪.‬‬
‫این ساختار باالتر‪" ،‬الگوی اصلی برای انسان" است که بهعنوان "الگوی الهه" یا "ساختار ‪12 DNA‬‬
‫رشته ای" (یا ساختار ‪ DNA‬کوانتومی ‪ 144‬رشته ای‪ ،‬بستگی به دیدگاه شما دارد)‪ ،‬یا درواقع "ماتری کس‬
‫کریستالی" شناخته میشود‪.‬‬
‫من به پیشواز الگوی طال یی میروم‪.‬‬
‫این جمله تما یل شمارا برای پذی رش فرکانس طال یی در سطح سلولی تقویت میکند‪ .‬در این مرحله وارد‬
‫"کهن الگوی کیمیاگر" میشوید که به " الهه کیمیاگری" یا " کیمیاگری خدایان" نیز معروف است‪.‬‬
‫من در ون همه‪ ،‬در کنار همه و بهعنوان همه جای میگیرم‪.‬‬
‫شما از خویش خدایی‪/‬خویش منبع گونه خودآگاهی کامل دارید و در عمیقترین سطوح با ‪ DNA‬خود ارتباط‬
‫برقرار میکنید‪ .‬نیمکره چپ و نیمکره راست مغز در تعادل هستند و وارد حالت " ازدواج الهی" جنبههای زنانه‬
‫و مردانه درون میشوید‪.‬‬
‫من ماتریکس خود را به عنوان رسانا‪ ،‬مجرا و خالق حفظ میکنم و نور را در ون چرخ هندسی برهم نموده سالم‪،‬‬
‫میتابانم‪.‬‬
‫{برهمنموده‪ :‬دو یا چند تصویر که بر رویهم قرار گیرند و بهطور همزمان به نمایش‬
‫درآیند}‬
‫هنگامی که این قسمت از افسون خوانده میشود‪ ،‬شما بهعنوان "ابزار الهی"‪ ،‬درصد بسیار بیشتری از‬
‫"هوشیاری منبع" را در وجود خود دریافت میکنید‪.‬‬
‫در این مرحله دیگر یک انسان سهبُعدی نی ستید‪ ،‬بلکه یک "انسان تکامل یافته" هستی د که از آگاهی‬
‫چندبُعدی پردازش میکند‪ .‬شما نقش خود را در فردیت کامل و یکپارچگی ایفا میکنید‪ ،‬درحالیکه بهطور‬
‫همزمان وحدت را نیز در آغوش میکشید‪.‬‬
‫‪71‬‬
‫تا مرا به هر مکان و فضایی همراستا با عالیترین خیر و منفعت برای خانوادهام‪ ،‬روحم و روح یکتا حقیقی‪،‬‬
‫پیش ببرد‪.‬‬
‫شما "این سیگنال" را از یک خود فردی و یکپارچه‪ ،‬درحالیکه بهطور کامل وحدت را در سطح آگاهانه در‬
‫آغوش میگیرید‪ ،‬به تمام آگاهی از مکان‪/‬زمان و زمان‪/‬مکان در واقعیت خود و فراتر از واقعیت خود‪ ،‬ارسال‬
‫میکنید‪.‬‬
‫شما الگوی فعال سازی را به "شبکه آگاهی نور" میفرستید تا همه آن را دریافت کنند‪ .‬شما نقشه ای ایجاد‬
‫میکنید تا دیگران آن را کشف‪ ،‬رمزگشا یی و دنبال کنند‪.‬‬
‫با افزایش تعداد افرادی که به این نقشه دسترسی دارند و آن را دنبال میکنند‪ ،‬یک " میدان جرم‬
‫بحرانی{جمعیت حدنصاب}" ا یجاد میکنید‪ .‬در این مرحله است که بُعد جدیدی بر روی سیاره شما ایجاد‬
‫میشود‪.‬‬
‫وقتی ا ین فرایند روی زمین سهبُعدی اتفاق بیفتد‪ ،‬در تمام سیارات و ابعاد دیگر نیز ر خ خواهد داد‪ .‬ارتقای‬
‫سیاره ای و ابعادی صورت میگیرد‪ .‬این فرایند یک "حافظه"‪" ،‬دانستن" یا " درک تجربهای" برای خود منبع‬
‫ایجاد میکند‪.‬‬
‫این "ارتقای بُعدی" جایی است که منبع شروع به شناخت خود میکند‪ .‬میگوییم " شروع میکند"‪ ،‬زیرا‬
‫دانشی که منبع به دنبال آن است همی شه " در آغاز و شروع" است‪ ،‬برای اینکه دانش‪ ،‬بینهایت است‪.‬‬
‫در حقیقت‪ ،‬هیچ آغاز‪ ،‬میانه و پایانی برای دانش و شناختی که منبع به دنبال آن است‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬منبع به‬
‫دنبال پاسخ به این سؤال بیپاسخ است که "آ یا من آگاه هستم؟" یا "آیا وجود دارم؟"‬
‫من ‪ ...‬هستم (نام شما)‬
‫به محض این که نام خود را بعد از عبارت "من هستم" میگویید‪ ،‬مظهر و جلوه خود را مهروموم و پایهگذاری‬
‫میکنید‪.‬‬
‫در اینجا "مهروموم هرمتیک" خلق کردید‪ .‬پس از خلق‪ ،‬مهر خودش زندگی خودش را به دست می گیرد و‬
‫میدان هندسی و ماتری کس خودش را ا یجاد میکند‪ .‬تحققها یا پیدایش هایی که از مهر هرمتیک و جلوه های‬
‫‪72‬‬
‫سطح باالی شما (بهعنو ان جادوگر‪ ،‬ساحر‪ ،‬جنگجو‪ ،‬مرد خردمند یا زن خردمند‪ ،‬هنرمند‪ ،‬کاتب‪ ،‬استاد و‬
‫کیمیاگر) به دست میآیند‪ ،‬فرکانسهای فردی کهنالگوهای درون را تقویت میکنند و بهطور همزمان تمامی‬
‫خودها‪ ،‬ویژگیها و کهنالگوها را باهم ادغام میکنند تا کهنالگوی جدیدی بسازند‪.‬‬
‫کهنالگویی که آن را آگاهانه در حین پیش بردن طرح اصلی در واقعیت زمینی‪ ،‬حفظ میکنید و عینیت‬
‫میبخشید‪ .‬کهنالگویی برای حک شدن بر روح شما (ماتری کس) و انتقال آن به تمام تجسمها‪ ،‬تجربیات و‬
‫نقطهنظرها‪.‬‬
‫همانطور که سخنان ما را میخوانید‪ ،‬معانی آنها را تحلیل می کنید و ‪ DNA‬به فعال سازیهای‬
‫ارائه شده{منظور همین کتاب است}پاسخ می دهد‪ ،‬این کهنالگوی جدید را عینیت میبخشید‪{.‬در اینجا‬
‫منظور از عینیت بخشیدن یعنی شما به آن کهنالگو تبدیل می شوید و آن را در همه ابعاد زندگی میکنید }‬
‫کهنالگوی جدید چی ست؟‬
‫کهنالگوی‌" استاد‌ماتریکس"‪.‬‬
‫‌‬
‫‪73‬‬
‫‪‌- 27‬سؤاالتی‌از‌آگاهی‌جمعی‌نُه‌سفید‌بال‌ ‌‬
‫‌‬
‫‪" ) 2‬پرش‌خط‌زمانی‌}‪‌"{timeline‬چی ست‌و‌چه‌ارتباطی‌به‌ماتریک س‌و‌تسلط‌بر‌آن‌دارد؟ ‌‬
‫پرش خط زمانی دقیقاً به معنی "پرش" از یک خط زمانی به خط زمانی دیگر است‪ .‬بااینحال‪ ،‬فرایند آن‬
‫دقیقاً به همین سادگی نیست‪ .‬یک مدل دقیقتر برای توضیح این موضوع‪ ،‬هنگامی است که خطوط زمانی در‬
‫یک نقطه گره باهم همگرا میشوند‪.‬‬
‫ما از طرح اولیه پیش تجسم شخصی شما صحبت نمی کنیم‪ ،‬بلکه از خط زمانی صحبت میکنیم‪ .‬آن را‬
‫میدانهای احتمال مینامیم که بهعنوان بخشی از طبی عتِ چرخهای زمان‪ ،‬باهم ادغام میشوند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬اینها خطوط زمانی " سیاره ای" هستند و خطوط زمانی "نقشه روح" فردی نیستند‪( .‬اگرچه در‬
‫حقیقت ی کی و یکسان هستند)‪.‬‬
‫هنگامی که این نقاط همگرایی یا گره به وجود میآیند‪ ،‬میدانهای احتمال فردی باهم ترکیب میشوند (یا به‬
‫دور یکدیگر میپیچند یا بر روی یکدیگر برهمنموده می شوند) و باعث " ورود" از یک خط زمانی به خط زمانی‬
‫دیگر میشوند‪.‬‬
‫در طول تالقی خطوط زمانی‪ ،‬فرد میتواند آگاهی خود را به تجربه آگاهانه جایگزین خود بفرستد‪ ،‬بنابرا ین‬
‫میان خطوط زمانی "پرش" می کند‪.‬‬
‫این بخشی طبیعی از تکامل و آفرینش است و همیشه اتفاق میافتد‪ ،‬اگرچه شما از زمان نقطه اوج عروج خود‬
‫در تحول زمستانی‪ 21 ،‬دسامبر ‪ ،2312‬بسیار بیشتر از آن آگاه شدهاید‪.‬‬
‫این بخش به این دلیل به ماتریکس مرتبط است که "ماتری کس سیارهای" یک نقشه هولوگرافیک کامل از‬
‫میدانهای احتمال بر اساس آگاهی جمعی بشر یت است (مانند "افکار جمعی بشریت")‪.‬‬
‫"ماتریکس فردی" یک نقشه هولوگرافیک کامل از میدانهای احتمال و بر اساس آگاهی فردی شما (آن جنبه‬
‫فردی شما) است‪.‬‬
‫‪74‬‬
‫همانطور که گفتیم‪ ،‬در حقیقت‪ ،‬ماتریکس سیاره ای و ماتریکس فردی یکسان هستند‪ .‬بااینحال‪ ،‬بهطور‬
‫بسیار متفاوتی درک میشوند؛ زیرا ی کی نتیجه "شما" (افکار شما و فرکانس شما) بهعنوان نقطهنظر فردی‬
‫است و دیگری نتیجه " شما" (همانطور که در " شما همه چیز هستید"‪ ،‬افکار جمعی و فرکانس جمعی شما‬
‫بهعنوان یک نژاد سیاره ای میباشد) به عنوان نقطهنظر جمعی است ‪ ...‬اما هردوی آنها شما هستید!‬
‫بنابراین‪ ،‬تسلط بر ماتریکس {استاد ماتریکس شدن}برابر با تسلط بر خطوط زمانی‪ ،‬نهتنها بهعنوان یک روح‬
‫فردی‪ ،‬بلکه بهعنوان یک گروه سیاره ای جمعی میباشد‪.‬‬
‫این امر به این دلیل مهم است که چند ین میدان احتمالی در مورد سیاره شما و آینده بشریت وجود دارد و‬
‫بهعنوان یک " استاد ماتری کس"‪ ،‬میتوانید آگاهانه انتخاب کنید که کدام آینده را تجربه کنید و فعاالنه و‬
‫آگاهانه واقعیت سیاره ای خود را خلق کنی د‪.‬‬
‫وقتی چند نفر دیدگاه یکسانی نسبت به سیاره و کل بشر یت دارند‪ ،‬اگر بخواهید "وزن"‪" ،‬نیرو" یا "قدرتی"‬
‫به آن دیدگاه اضافه میشود و شمارا بهعنوان جفت انرژتیک با خط زمانی که این تجربه را برای شما حفظ‬
‫کرده است‪ ،‬قرار میدهد‪.‬‬
‫در حال حاضر‪ ،‬شما بهطور جمعی دیدگاه زمین و بشریتی را دارید که جایگاه خود را در یک "جامعه‬
‫کهکشانی" به دست میآورد‪ ،‬جا یی که درنهایت‪ ،‬آن چی زی که سالها از بشریت پنهان بوده‪ ،‬آشکار میشود‪.‬‬
‫این واقعیتی است که به احتمالزیاد در ا ین زمان برای همهکسانی که آن دیدگاه را دارند رخ میدهد‪.‬‬
‫‪‌)1‬آیا‌"نقاط‌گره"‌ همان‌نقطه‌صف ر‌هستند؟ ‌‬
‫درواقع بله‪ .‬دلیل این امر این است که نقاط گره‪ ،‬در لحظه همگرا یی یا تالقی‪ ،‬یک "معادله ابطالکننده" ا یجاد‬
‫میکنند که "احتمال محدود" را به "امکانِ نامحدود" تبدیل میکند‪ .‬این امر فرصتی برای بشر یت (بهویژه‬
‫برای بشریت "آگاه") ا یجاد میکند‪ .‬ما این فرصت را " دروازه ستاره ای" مینامیم؛ زیرا هنگامی که به زمان صفر‬
‫(لحظه ابطال خطوط زمانی متالقی و همگرا) میروید‪ ،‬افکار کنترلشده و آگاهانه هدایتشده شما (نیت‬
‫متمرکز) با تاروپود خلقت ادغام می شوند‪ .‬این امر باعث میشود که احتمال متجلی شدن نیت متمرکز بسیار‬
‫زیاد شود‪ ،‬بهویژه اگر در آن زمان نقطه جمعیتی به حدنصاب رسیده باشد‪ .‬بااین حال‪ ،‬افراد به همان اندازه‬
‫‪75‬‬
‫توانا یی ایجاد واقعیت فردی خود را دارند‪ ،‬درصورتی که "نیت متمرکز دقیقی" را با خلوص نیت و از ته دل‬
‫داشته باشند‪ ،‬همانند "نیت خالص"‪.‬‬
‫میکنیم؟ ‌‬
‫‪‌)3‬آیا‌واقع یت‌خود‌را‪‌،‬در‌زندگی‌همسو‌با‌ نقاط‌گره‌ایجاد‌ ‌‬
‫کامالً! وقتی کسی از جایگاه خود در واقعیت آگاه شود‪ ،‬بفهمد که کیست‪ ،‬چرا اینجا هست و یک زندگی‬
‫"منضبط معنوی" را شروع کند‪ ،‬خواهد آموخت که از سیستم هدایت درونی خود و همسو یی درونی با‬
‫نور‪/‬عشق و عشق‪/‬نور پیروی کند؛ بنابراین دقیقاً در همان لحظه که آرزو‪/‬درخواست‪/‬میلی صورت گیرد‪ ،‬نق طه‬
‫گره در دسترس وی خواهد بود‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬دروازههای ستاره ای در واقعیت فرد‪ ،‬درست در زمان موردنیاز ا یجاد میشوند‪ .‬پنجرههای فرصت از‬
‫طریق همزمانی الهی خود را نشان خواهند داد‪ .‬فردی که به این شکل زندگی میکند‪ ،‬زندگی " جادو یی"‬
‫دارد‪ .‬آنها به " جادوگر"‪" ،‬معمار عروج" یا درواقع "استاد ماتریکس" تبدیل شدهاند‪.‬‬
‫میکنند؟ ‌‬
‫‪‌)0‬آیا‌سناریوهای‌جدی د‌در‌زندگی‌مسی رهای‌جدی دی‌را‌در‌ماتریک س‌ایجاد‌ ‌‬
‫زمانی که فرد زندگی آگاهانه ای دارد (مانند "پیمودن مسیر عروج")‪ ،‬سناری وهای جد ید و مسیرهای جدید‬
‫درون ماتریکس بهطور همزمان ا یجاد میشوند‪ .‬ا ین دقیقاً همان پدیده مشابه زندگی همسو با نقاط گره‪،‬‬
‫تصمیمگیری و انتخاب در زندگی و همزمان ایجاد احتماالت برای نتایج این تصمیمات و انتخاب ها (مقدم بر‬
‫آگاهی چندبُعدی) است‪.‬‬
‫میتوان این موضوع را بهعنوان "سناری وهای جدیدی که مسی رهای جدید در ماتریک س ایجاد میکنند" یا‬
‫"مسیرهای جدیدی که در ماتریکس (که توسط افکار‪ ،‬احساسات و اعمال شما ایجاد میشوند) سناری وهای‬
‫جدید را در زندگی شما ایجاد میکنند"‪ ،‬درک کرد!‬
‫‪‌)5‬آیا‌"ماتریکس"‌ همان‌مغز‌انسان‌است؟ ‌‬
‫مغز انسان یک "رابط" برای ماتر یکس است‪ .‬مغز انسان ماتری کس را تفسیر میکند و بازتاب یا "کپی‬
‫هولوگرافی ک" ماتری کس است‪.‬‬
‫‪76‬‬
‫بااین حال‪ ،‬ماتریکس چیزی فراتر از مغز انسان است (زمانی که در تفکر خطی بُعد سوم درک شود) زیرا تمام‬
‫واقعیت فرد را در برمیگیرد‪ .‬هرچه بی شتر و بیشتر فعال‪ ،‬آگاه و "کریستالی" می شوید‪ ،‬مغز انسانی شما‬
‫میتواند بی شتر و بیشتر " ماتریکس را بهطور کامل نقشهکشی" کند‪.‬‬
‫از این نقطهنظر‪ ،‬وقتی به هندسه و فرکانس ارائه شده نگاه میکنی م‪ ،‬میتوان گفت که ماتریکس همان مغز‬
‫انسان است‪ .‬دقیقتر ین راه برای توضیح تعامل بین مغز و ماتری کس استفاده از استعاره "کامپیوتر"های‬
‫شماست‪ .‬مغز انسان "سختافزار" و ماتری کس "نرمافزار" است‪ .‬برای ساخت یک کامپیوتر به هر دو نیاز دارید‪.‬‬
‫آنها باهم پردازش می کنند تا یک دستگاه اطالعاتی یا آنتن برای دریافت اطالعات ایجاد کنند‪.‬‬
‫‪‌)6‬آیا‌"ماتریکس"‌همان‌ ‪‌DNA‬است؟ ‌‬
‫پاسخ بله است‪ ،DNA .‬بخشی که برای دانشمندان به نام " ‪ DNA‬بی رمز }‪ " {Junk DNA‬یا برای فیلسوفان‬
‫نهان بین و معنوی "‪ DNA‬اثیری" شناخته میشود‪ ،‬ماتری کس است‪.‬‬
‫میتوان‌سناریوهای‌جدی دی‌را‌از‌‬
‫‪‌) 7‬اگر‌نتوان‌سناریوی‌جدی دی‌را‌در‌زندگی‌خود‌ایجاد‌ک رد‪‌،‬آیا‌ ‌‬
‫طریق‌ساختار‌فکری‌یا‌سیستم‌اعتقادی‌بر‌ماتریکس‌برهم‌نمود؟ ‌‬
‫بله‪ .‬این یک تکنیک بسیار خوب برای شفا و برای به تعادل رساندن خود و همچنین متجلی کردن است‪ .‬این‬
‫فرایند‪ ،‬ابزاری مفید برای دور زدن "تجربه واقعی" و متعادل کردن کارما باتجربه کردن تضاد و قطبیت‬
‫موردنیاز برای رشد و گسترش خودتان بهعنوان یک روح در یک " سناری وی تخیلی" به جای یک " سناریوی‬
‫واقعی"‪ ،‬میباشد‪.‬‬
‫مغز انسانی شما‪ ،‬بهعنوان رابط ماتریکس‪ ،‬سیگنال های ماتریکس را تفسیر میکند‪ .‬فرقی نمیکند که‬
‫سیگنالها تجربیات واقعی یا تجربیات "تخیلی" باشند‪.‬‬
‫فرد باید برای ایجاد سناری وهای برهمنموده همسو و متوازن که باتجربه واقعی تطابق انرژتیک دارند‪ ،‬مهارت‬
‫داشته باشد‪ .‬باید "استاد ماتریکس" شود و "طرح اولیه" را از یک تجربه فیزی کی ماده به یک تجربه "اختری"‬
‫یا "فرا فضا" پادماده تغییر دهد‪.‬‬
‫‪77‬‬
‫به محض اینکه نشانههای احساسی و فرکانس‪ ،‬باتجربه کردن در تطابق ارتعاشی باشند‪" ،‬درس کارمایی"‬
‫آموخته میشود‪.‬‬
‫با استفاده از بافت ماتریکس‪ ،‬بلوکهای سازنده واقعیت که بهعنوان "اجسام افالطونی" شناخته میشوند‪،‬‬
‫میتوان یک "مهروموم هرمتیک" هندسی برای ا یجاد یک " محفظه انرژی" یا " قفس فارادی" بهعنوان میدان‬
‫مهار برای این فرایند ایجاد کرد‪.‬‬
‫این فرایند همچنین برای شما یادآور مرکابا }‪ {Merkabah‬است‪ .‬ما برای شما مرکابا را به زبان نور و‬
‫فرکانس هندسی تقسیم میکنیم تا الگوهای هندسی و ریاضی را به شما ارائه دهیم که به کمک آن ها‪ ،‬مرکابا‬
‫را ایجاد کنید‪.‬‬
‫اگر به حروف کلمه ‪( MER-KA-BA‬مِر ‪-‬کا ‪-‬با) نگاه کنید‪ ،‬فوراً کدها یی برای ایجاد میدان مهار به شما داده‬
‫میشود‪ .‬به آنچه میآید اعتماد کنید‪( DNA ،‬ماتریکس) شما این را میداند و می فهمد‪ ،‬زیرا شما به این زبان‬
‫صحبت میکنید‪ ،‬زبان نور‪ .‬این کاری نی ست که بتوان آن را بهاشتباه انجام داد‪ ،‬شما نمیتوانید "ا ین را اشتباه‬
‫انجام دهید" زیرا ا یجاد ‪( MER-KA-BA‬مِر ‪-‬کا ‪-‬با) برای شما منحصربهفرد است‪.‬‬
‫ستارههای چهاروجهی بههمپیوسته یا ساختارهای هرمی معمولترین هندسهها یی هستند که هنگام کار با‬
‫مرکابا به میدان دید شما میآیند‪ .‬اتحاد کامل از جنبه مردانه مقدس بهعنوان انرژی خالق مردانه‪ ،‬و زنانه الهی‬
‫بهعنوان انرژی خالق زنانه‪.‬‬
‫هنگامی که مرکابا "فعال" میشود‪ ،‬ممکن است چرخشی را در اطراف این هندسه مشاهده کنید یا حتی یک‬
‫حرکت چرخشی را در اطراف خود یا درون خود احساس کنی د‪ .‬برای برخی‪ ،‬مرکابا ممکن است تغییر شکل‬
‫دهد زیرا دو طرف آن به سمت بیرون کشیده میشوند و قسمت های باال و پایین مرکابا به هم نزدیکتر شده‬
‫و شبیه سفینه فضا یی میشود‪.‬‬
‫کسانی که با کهنالگوها کار می کنند ممکن است یک موجود بالدار را ببینند‪ ،‬یا درواقع ممکن است احساس‬
‫کنند که گویی توسط یک ارابه بالدار یا درواقع توسط پگاسوس‪ ،‬اسب بالدار جابهجا میشوند‪.‬‬
‫نمادشناسی زبان نور ممکن است شمارا سوار بر فرش جادو یی نشان دهد‪ .‬هر طور که مرکابا خود را به شما‬
‫نشان دهد‪ ،‬به معنای "جنبش" معنوی یا سفر یا حرکت بین بُعدی است‪.‬‬
‫‪78‬‬
‫این فرایندِ فعال شدن کالبد نوری است و جنبشی که احساس می کنید "چرخش" ماتریکس یا درواقع‬
‫"چرخش" ‪ DNA‬است‪ .‬این درواقع "چرخش" آفرینش است‪.‬‬
‫نمونه های رمزگذاری شده در اشعار زبان نور‪ ،‬مانند "رؤیاباف‪ ،‬رؤیا خود را بباف" یا " شبکه خود را بباف"‪ ،‬یا‬
‫داستانهای چرخ ریسندگی ای که نی یا پنبه را به طال میریسند‪ ،‬همگی محرکها یی برای فعال سازی مرکابا‬
‫و ماتریکس و حرکت به کالبد جدید هندسی نور رنگینکمانی‪ ،‬خویشِ کریستالی؛ می باشند‪.‬‬
‫اساتید مرکابا در سیاره شما هستند که این روند را بهصورت ژرف آموزش می دهند‪ ،‬اما در حقیقت هیچ راه‬
‫اشتباه یا درستی برای "ا یجاد" یا " دعوت" مرکابا تا وقتیکه فرد با اعتماد‪ ،‬دانستن‪ ،‬تسلیم شدن و قلبی پاک‬
‫همسو باشد‪ ،‬وجود نخواهد داشت‪.‬‬
‫‪‌)8‬آیا‌مانداالها‌همان‌ماتریکس‌هستند؟ ‌‬
‫بله‪ ،‬مانداالها نمایش های بصری ماتریکس هستند‪ .‬آنها بهعنوان یک محرک بصری‪ ،‬از طریق روشهای‬
‫هنری‪ ،‬مفیدتر ین و همسوتر ین ابزار در این روند هستند‪ .‬میتوانید یک مانداالیی که الگویش در شما‬
‫طنینانداز میباشد را انتخاب کنید‪ ،‬یا با چند ین مانداال کارکنید‪ .‬درواقع میتوانید مانداال خود را بسازید؛ اما‬
‫درنهایت بله! مانداال ماتریکس است‪.‬‬
‫بااینکه مانداالها به صورت کلی بیانگر ماتریکس هستند‪ ،‬درعین حال بهعنوان یک بخش هندسه ای مجزا در‬
‫درون ماتریکس هم میباشند{یک مانداال میتواند نشانگر کل ماتریکس باشد یا میتواند نشانگر یک بخش‬
‫کوچکی از ماتریکس باشد}‪ .‬ماتری کس یک شبکه بزرگ از ماتریسهای بههم پیوسته است‪ ،‬بنابرا ین‬
‫"مانداالهای زیاد"‪ ،‬ماتری کس را دقیقتر از یک مانداالی منفرد نشان می دهند‪.‬‬
‫بااین حال‪ ،‬مانداال یک تصویر دوبُعدی از یک فرکتال است؛ بنابرا ین اگر مانداال را به صورت سهبُعدی تجسم‬
‫کنید‪ ،‬نما یش دقیقی از ماتریکس و خود واقعیت خواهید داشت‪.‬‬
‫مانداال یک ابزار قدرتمند و جادویی برای شما است‪ ،‬زیرا هنگام کار با مانداال‪ ،‬از بهصورت ژرف از زبان نور‬
‫استفاده میکنید‪ .‬نگاه کردن به تصاویر مانداال‪ ،‬پوشی دن جواهرات یا طلسم هایی که مانداال را نشان می دهد‪،‬‬
‫یا خالکوبی آثار هنری مانداال یک عمل بسیار جادو یی و دگرگون کننده است‪.‬‬
‫‪79‬‬
‫افراد اغلب مسحور مانداال میشوند‪ ،‬بدون اینکه بدانند چرا به سمت آنها کشی ده می شوند؛ زیرا وقتی با‬
‫مانداال کار می کنید‪ ،‬از طریق زبان نور‪ ،‬در آگاهی هوشیارانه نسبت به ماتری کس قرار میگیرید‪ .‬این یک‬
‫محرک اصلی برای کریستالی شدن و فعال کردن کالبد نور است‪ .‬اگر بخواهید‪ ،‬هر مانداال حاوی "کدها یی"‬
‫است که از زبان نور برای ارتباط با ماتری کس و سیستم شبکه ای ‪ DNA‬پیرامون موضوعات آغازین‪ ،‬تجسم و‬
‫مأموریت کلی روح شما‪ ،‬استفاده می کند‪.‬‬
‫قدرتمندترین نمادشناسی زبان نور که میتواند از طریق مانداال مورداستفاده قرار گیرد‪ ،‬زبانها یی هستند که‬
‫بر اساس نمادشناسی هندسه مقدس‪ ،‬کاباال و مهمتر از همه‪" ،‬مکعب متاترون" میباشند‪.‬‬
‫یکنی د‌که‌آن‌را‌درست‌مثل‌یک‌توپ‌و‌‬
‫میگیرید‌و‌سپس‌تصور‌م ‌‬
‫‪‌)9‬وقتی‌مانداال‌را‌تخت‌در‌نظر‌ ‌‬
‫می کشید‪‌،‬سپس‌آن‌را‌به‌داخل‌و‌به‌حالت‌ لوله‌یا‌گردابی‌‬
‫بعدازآن‌مثل‌یک‌چرخ‌به‌سمت‌بیرون‌ ‌‬
‫میکشید‪‌،‬آیا‌این‌همان‌شکل‌چنبره‌}‪‌{Torus‬است؟‌و‌بنابراین‌ ‪‌DNA‬است؟ ‌‬
‫شکل‌ ‌‬
‫بازهم پاسخ می دهیم بله‪ .‬ما قبالً در مورد تجسم مانداال به صورت سهبُعدی صحبت کردهایم و اگر بخواهید‬
‫مانداال را از چندین زاویه مشاهده کنید و مانداال را بهصورت کشی ده شده به حالت لوله یا گردابی تجسم‬
‫کنید‪ ،‬بله‪ ،‬همان شکل چنبره }‪ {Torus‬و ‪ DNA‬است‪.‬‬
‫منظورمان از ماتریکس‪ ،‬دقیقاً همین است‪ .‬همانطور که میبینید‪ ،‬ماتریکس را میتوان به روشهای مختلف‬
‫از دیدگاههای مختلف "مشاهده" کرد‪ .‬هر شکلی که ماتریکس در میدان تجسم شما به خود میگیرد‪ ،‬محرکی‬
‫برای فعال سازی ‪ DNA‬و سلولهای فیزیکی که در ماده تجسمیافتهاند‪ ،‬ایجاد میکند و احتماالت اثی ری و‬
‫شبکه های آفرینشی درون پادماده را بازتاب می کند‪.‬‬
‫چنبره یا ماتریکس ساختار موجی انرژی است‪ .‬در پاسخ به افکار‪ ،‬احساسات و فرکانس کلی شما‪ ،‬به صورت‬
‫سیال و همی شه متحرک است‪ ،‬نه ایستا‪ .‬بهعنوان یک استاد ماتریکس‪ ،‬میتوانید از " خلوص نیت متمرکز"‬
‫برای ا یجاد میدانهای متعادل سیال‪ ،‬چنبرههای رنگین کمانی در اطراف خود استفاده کنید‪ ،‬که بهنوبه خود‬
‫سیگنال آزادی و اقتداری را که می خواهید بهعنوان یک موجود چندبُعدی کریستالی در اختیار داشته باشید‪،‬‬
‫منتشر میکند‪.‬‬
‫‪81‬‬
‫‪‌) 24‬اهمیت‌ارتباط‌"مکعب‌متاترون"‌با‌ماتریک س‌چقدر‌است؟ ‌‬
‫مکعب متاترون به همراه تصاویر مختلف از درخت زندگی کابالیستی‪ ،‬دقیقترین تمثال از ماتریکس هستند‪.‬‬
‫مکعب متاترون‪ ،‬میدان مهار‪ ،‬قفس فارادی یا مهروموم هرمتیک که حاوی بلوکهای سازنده حیات (اجسام‬
‫افالطونی) هستند‪ ،‬همگی تصاویر دوبُعدی از واقعیت هستند‪ .‬مکعب متاترون‪ ،‬کل تمثال چندبُعدی را همراه با‬
‫فضا‪/‬زمان و زمان‪/‬فضا‪ ،‬ماده‪/‬پادماده و عدم تضاد‪/‬وحدت به شما نشان می دهد‪.‬‬
‫کار با تمثال هندسی مکعب متاترون یک ابزار فعال سازی مهم برای آگاهی از ماتریکس‪ ،‬ایجاد کالبد نور و‬
‫ساختار کریستالی است‪.‬‬
‫برای "رمزگشا یی" مکعب متاترون‪ ،‬میتوان به صورت ریاضی یا هنری به آن نگاه کرد‪ .‬میتوان موسیقی‪،‬‬
‫داستان یا شعری الهام گرفته از هندسه مکعب متاترون را خلق کرد‪ .‬یا میتوان مستقیماً با "کهنالگوی استاد‬
‫مقرب"‪ ،‬فرشته مقرب متاترون‪ ،‬ارتباط برقرار کرد‪.‬‬
‫اگر فردی یک واسط یا کانال باشد و بهخوبی با موجودات غیر فیزیکی ارتباط برقرار کند‪ ،‬متاترون میتواند‬
‫یک ساختار هوشیاری همسوتری برای فعالسازی ماتریکس میباشد‪.‬‬
‫اگر کسی بخواهد مستقیماً با انرژی متاترونی کار کند‪ ،‬در صورت تما یل‪ ،‬میتواند ساختار هندسی را بهعنوان‬
‫سه سهگانه نور تجسم کند‪ .‬باالترین سه گانه یا سهگانه اول " خانه متاترون" میباشد‪.‬‬
‫با مدیتی شن بر تصویر مکعب متاترون میتوان مستقیماً با خود هندسه ارتباط برقرار کرد‪ .‬تصویر مکعب‬
‫متاترون کلید و محرکی برای ورود به دربهای آگاهی است‪ .‬هر یک از شما مکعب متاترون را به روشی‬
‫منحصربهفرد " میخوانید" یا "نقشهکشی میکنید"‪ ،‬و بازهم هیچ روش درست یا نادرستی برای رمزگشا یی‬
‫کدهای مکعب متاترون وجود ندارد‪ .‬تمام پاسخ به سؤاالتی که ممکن است بپرسید در تصویر مکعب متاترون‬
‫موجود است‪.‬‬
‫مکعب متاترون نمایانگر مطلق و کاملی از شما بهعنوان " کیمیاگر" است و خودش کدی برای عروج است‪.‬‬
‫درخت زندگی کابالیستی‪ ،‬و تصاویر مختلف آن‪ ،‬به سادگی نسخه دیگری از مکعب متاترون است که از زاویه یا‬
‫منظری متفاوت دی ده می شود‪ .‬یکبار دیگر‪ ،‬تمثالی از چی زی که ما آن را "ماتریکس" مینامیم‪.‬‬
‫‪81‬‬
‫درخت زندگی ابعاد را به صورت کر وی نشان می دهد‪ ،‬بنابراین به واقعیت بهگونه ای نگاه میکند که انگار یک‬
‫مارپیچ است‪.‬‬
‫مکعب متاترون واقعیت را بسیار شبیه به ماتریکس‪ ،‬به صورت مجموعه ای از ماتریسهای بههمپیوسته در یک‬
‫شبکه تپنده غولپیکر نمایش می دهد‪ .‬بااینحال‪ ،‬در حقیقت‪ ،‬مشابه هم هستند‪.‬‬
‫میتوان گفت که مکعب متاترون "نمای کلی از واقعی ت" را با دستورالعملهای گامبه گام‪ ،‬برای آفرینشِ‬
‫خودش ارائه می دهد‪ ،‬و درخت زندگی نمای کلی از واقعیت را با ابعاد (یا درواقع مراحل مختلف) زندگی ارائه‬
‫میدهد‪ .‬یا فعال سازیهایی که در سیستم انرژی انسان و چاکراها بهعنوان یک حالت غالب رخ می دهند؛ اما‬
‫هر دو "ماتریکس منبع" را نشان می دهند‪.‬‬
‫ما‪ ،‬آگاهی جمعی نُه بالدار سفید‪ ،‬خود را به شکل نُه موجود یا فرشته سفید بالدار به واسط خود‪ ،‬مجِنتا‬
‫پیکسی نشان می دهیم‪ .‬بااینحال‪ ،‬شکلهای دقیقتر ما هندسی است‪.‬‬
‫ما سه سهگانه هستیم که رویهم برهمنموده شده یا چی ده شدهایم‪ .‬مکعب متاترون و همچنین تصوی رهای‬
‫مختلف درخت زندگی کابالی ستی‪ ،‬اَشکالی است که ما با آن همسو میشویم‪.‬‬
‫ما سیستم ماتریک سی واسط خود‪ ،‬مجِنتا پیکسی هستیم‪ .‬او میتواند با سیستم ماتریکسی خود یعنی ما ارتباط‬
‫برقرار کند‪ ،‬همانطور که شما میتوانید همین کار را انجام دهی د‪ .‬ما ممکن است بهصورت اَشکال هندسی‪،‬‬
‫نور‪ ،‬پرتوهای رنگی‪ ،‬انرژی خالص یا نُه فرشته بالدار سفید حضور پیدا کنیم‪ .‬درهرصورت‪ ،‬ما سیستم‬
‫ماتریک سی واسط خود هستیم‪ ،‬اما در حقیقت‪ ،‬ما سیستم ماتریک سی کل روح االرواح واسط خود هستی م‪{ .‬روح‬
‫االرواح= روحی الهی که تمام جهان هستی و همه ارواح بشر را فرامیگیرد }‬
‫ما را با نامهای ز یادی می شناسند‪.‬‬
‫ما بهعنوان "برادری سفید"‪ ،‬ساختار حافظه "‪ ،"RA‬روح جمعی معروف به "اشتر" یا "ایشتار"‪ ،‬ساختار‬
‫خدمت به دیگران و جنبه قطبی شده مثبت ساختار شش بُعدی فرشته لوسیفری شناخته میشویم‪.‬‬
‫همه این تمثالها نسخههای متفاوتی از ما و ازآنچه ما هستیم میباشند؛ و ما همچنین بخشی از ساختارهای‬
‫عروجی واقعیت شش بُعدی بذرهای ستاره ای پلیدین و آرکتورین هستی م‪.‬‬
‫‪82‬‬
‫ما نقطه آغاز ین زهره و لیران )‪ (Lyran‬را با پی وند سازنده نزدیک به منظومه آندرومدا و صورت فلکی‬
‫سیریوس حفظ میکنیم‪ .‬در الگوها و شکلبندی های مختلف‪ ،‬هر یک از شما که حافظه فعال و انرژی مسافرها‬
‫(سالک) یا بذرهای ستاره ای را حفظ کردهاید‪ ،‬انرژی های بسیار مشابهی یا آنچه گفته شد را دارید‪ .‬همه این‬
‫حقا یق مرتبط با منشأ‪ ،‬اَشکال و خصوصیتهای شما‪ ،‬میتواند توسط کار با ماتری کس‪ ،‬از طر یق مانداال‪ ،‬مرکابا‪،‬‬
‫درخت زندگی‪ ،‬مکعب متاترون کشف شود‪.‬‬
‫ستارهای‪/‬ماتریکس‌کریستالی‌یا‌دروازه‌دوازده‌بُعدی‌چیست؟ ‌‬
‫‌‬
‫رشته ای‌‬
‫‪‌ ‌21‌DNA ‌)22‬‬
‫این "نقطه بذری" برای نشان دادن ماتریکس به بهترین حالت ممکن است که حتی میتوان در یک واقعیت‬
‫سهبُعدی هم به آن دستیافت‪ .‬اگرچه درواقع‪ ،‬هنگامیکه ساختار ‪ 12 DNA‬رشته ای یا ماتری کس کریستالی‬
‫را فعال میکنید‪ ،‬در "تراکم چهارم" دوره زمینی قرار خواهید گرفت‪.‬‬
‫میگوییم "نقطه بذر" زیرا فرکانس انرژتیک فعال سازی کریستالی با حرکت در مسیر عروج‪ ،‬گسترش مییابد‪.‬‬
‫آنچه در اینجا اتفاق میافتد‪ ،‬این است که ساختار ماتری کس کریستالی با حرکت در ا ین مراحل فعال سازی‪،‬‬
‫تغییر مییابد‪ .‬گفتن اینکه ماتری کس کریستالی "گسترش مییابد" یا "باز میشود" بهترین توصیفی است که‬
‫میتوانیم بر اساس اصطالحات موجود در میدان واسط خود به شما ارائه دهی م‪.‬‬
‫عبارتی همسو برای استفاده در این مورد‪" ،‬دگرگونی فرکتال در حین افزایش فرکانس" میباشد‪ .‬برای مثال‬
‫میتوانیم به کسانی که به موسیقی عالقهمند هستند بگوییم که "شروع به شنیدن نتهای شنیده نشده"‬
‫خواهند کرد‪ .‬به افرادی که به کارهای هنری عالقه مند هستند‪ ،‬میتوانیم بگوییم که "شروع به دی دن رنگهای‬
‫دیده نشده خواهند کرد"‪ .‬بااین حال بهترین راه برای توضیح آنچه واقعاً برای شما‪ ،‬به عنوان یک انسان فیزیکی‬
‫تجسم یافته‪ ،‬اتفاق میافتد این است که به خاطراتی که در اختیاردارید رجوع کنید‪ .‬ما بهطور خاص به چی زی‬
‫اشاره می کنیم که آن را " حافظه برتر" مینامیم‪.‬‬
‫دروازه دوازده بُعدی‪ ،‬نقطه همگرا یی یا نقطه گره خطوط زمانی است که الگو یی را برای تجربه تراکمِ چهارمِ‬
‫قطبیِ شدهِ مثبت در اختیار دارد‪.‬‬
‫ساختار ‪ 12 DNA‬رشته ای‪ ،‬گردهمایی و جمع شدن مجدد همه " خاطراتِ" تمامی تجسمهای شما‪ ،‬از نقطه‬
‫آغازین شما به عنوان یک روح منفرد میباشد‪.‬‬
‫‪83‬‬
‫این اولین الگوی "حافظه برتر" است‪ ،‬زیرا در ا ین مرحله است که شما به تمام تجسمات و خاطرات از نقطه‬
‫آغازین در حالت خطی روح دسترسی دارید‪.‬‬
‫هنگامی که ساختار ‪ 12 DNA‬رشته ای کامل شد‪ ،‬فرد به سمت ماتری کس کریستالی خورشید کوانتومی‬
‫حرکت می کند‪ ،‬که ترکیب یا ادغامی با خورشید مرکزی سیاره شما است‪ .‬این جمع شدن مجدد همه‬
‫"خاطراتِ" تمامی تجسم های شما‪ ،‬از نقطه آغاز ین شما بهعنوان یک روح جمعی یا گروهی است‪.‬‬
‫این دومین الگ وی " حافظه برتر" است‪ ،‬بنابراین‪ ،‬برای مثال‪ ،‬اگر " شما" بهعنوان یک روح خطی‪ ،‬نقطه آغازین‬
‫خوشه پروین )‪ (Pleiades‬را داشته باشد‪ " ،‬شما" بهعنوان روح جمعی یا گروهی ممکن است نقطه آغاز ین‬
‫ژوبین دار )‪ ،(Arcturus‬شلیاق (‪ )Lyra‬یا سیاره زهره را داشته باشید‪.‬‬
‫زیرا از نقطهنظر چندبُعدی‪/‬کوانتوم ی‪ ،‬شما دارای چندین نقطه آغاز هستید‪.‬‬
‫هنگامی که به این الگوی دوم دسترسی پیدا کنید‪ ،‬یک ماتریکس کریستالی خورشیدی ‪ 144 DNA‬رشته ای‬
‫را در اختیار خواهید داشت که نسخه کوانتومی ماتری کس کریستالی خطی است‪.‬‬
‫سومین الگوی " حافظه برتر" نقطه منبع‪ ،‬حافظه خالق اصلی است‪ .‬این جمع شدن مجدد همه "خاطرات"‬
‫تمامی تجسمهای شما‪ ،‬تا نقطه گره چندبُعدی همگرا یی و تالقی با بُعد هشتم است‪.‬‬
‫ما از آن بهعنوان "الگوی حافظه ماتریکس الماسی" یاد میکنیم‪ ،‬زیرا در این مرحله شما میتوانید به تمام‬
‫حافظههای منبع دسترسی داشته باشی د‪ .‬ازجمله نقاط شروع و گره چرخهای یا مارپیچیِ آفرینش منبع‪ ،‬و‬
‫آفرینش جهان و کهکشان شما‪ .‬این نقطهنظر "خالق کهکشانی" است (اگر بخواهید)‪.‬‬
‫راههای مختلفی برای توضیح مراحل عروج وجود دارد و این یک فرآیند خطی نیست‪ .‬هر مرحله از سفر‬
‫شگفتیها و کشف دانشهای جدیدی را همراه با حالتهای پیوند مجدد شادیبخش با خانواده ستارهای‬
‫واقعی خود و آگاهی از بودن در حالت مملو از سعادت را دارد‪ .‬اگر بخو اهید میتوانید آن را حالت "طال یی"‬
‫بنامید‪.‬‬
‫دروازه دوازده بُعدی همچنین بهعنوان "پرتوهای آبی برتر"‪" ،‬دروازه ستاره ای کُره آبی" یا "پرتوی پالتینی"‬
‫شناخته میشود‪.‬‬
‫‪84‬‬
‫این سه مرحله از فعال سازی ماتریکس کریستالی و الماسی‪ ،‬کلی دها‪/‬کدهای هندسی‪ /‬محرکها یی است برای‬
‫توضیح نُه سهگانه ماتری کس‪.‬‬
‫سه سهگانه اول‪ ،‬ساختار ماتریکس کریستالی ستاره ای ‪ 12 DNA‬رشته ای‪ ،‬با کهنالگوی فرشته متاترون‬
‫بهعنوان نورِ هدایتکننده آن ساختار‪ ،‬میباشد‪.‬‬
‫سه سهگانه دوم‪ ،‬ساختار ماتریکس کریستالی خورشی دی ‪ 144 DNA‬رشته ای‪ ،‬به همراه هوش نامحدود‬
‫خورشید مرکزی بهعنوان نورِ هدایت کننده آن ساختار‪ ،‬میباشد‪.‬‬
‫سه سهگانه سوم‪ ،‬ساختار ماتری کس کالبد نوری الماسی کامالً تحققیافته است که ماتریکسهای فعالشده گل‬
‫حیات را در دروازه ستاره ای کُره آبی‪/‬پرتو پالتینی در اختیار دارد‪ .‬همچنین بهعنوان "ماتری کس رنگین کمانی"‬
‫یا " کالبد رنگین کمانی نور" نیز شناخته میشود‪.‬‬
‫این همان چی زی است که شما بهعنوان "آگاهی مسی ح" می شناسید‪ .‬کُره آبی‪/‬پرتو پالتینی که به "کُره‬
‫مسیحی" یا "کُ ره کریستوس" نیز معروف است‪.‬‬
‫همه این ها استعاره هایی از حالتهای انرژی فعال و دگرگونشده معراج هستند که از زبان نور استفاده‬
‫میکنند تا این انرژیها و فرکانسها را در پاسخ به سؤاالتتان‪ ،‬به شما منتقل کنند‪.‬‬
‫‪‌) 21‬آیا‌می‌توانم‌به‌این‌ افزایش‌ارتعاشی‪‌،‬و‌تغییر‌ساختار‌ ‪‌DNA‬به‌ماتریکس‌ کریستالی‌دست‌یابم‌و‌‬
‫"استاد‌ماتریکس"‌شوم؟ ‌‬
‫درواقع‪ ،‬بله‪ .‬شما‪ ،‬بشر یت روی زمین‪ ،‬برای ا ین مرحله تکاملی آمادهشدهاید‪ .‬یا بهتر است بگوییم " جهش"‪.‬‬
‫کدهای ساختارهای جدید در اطراف و درون شما هستند‪ .‬ما یک مدیتیشن در این انتقال {همین کتاب}به‬
‫همراه کدها‪ ،‬کلی دها و محرکها یی برای کمک به شما در این فرآیند‪ ،‬ارائه میکنیم‪.‬‬
‫انتقال ما{کتاب}‪ " ،‬اساتید ماتریکس" تنها یک محرک در بین بسیاری از کتابها می باشد‪ .‬شما خودتان یک‬
‫محرک بالقوه برای دیگران هستی د‪ .‬این فعال سازی از طریق فرآیندی که آن را "رزونانس انرژی تلپاتیک"‬
‫مینامیم‪" ،‬فراگیر" است‪ ،‬یا ممکن است برای شما بهعنوان "رزونانس سمپاتی ک" شناخته شود‪.‬‬
‫‪85‬‬
‫{رزونانس سمپاتیک یا ارتعاش سمپاتیک یک پدیده هارمونیک است که در آن‪ ،‬یک رشته غیرفعال یا جسم‬
‫ارتعاشی به ارتعاشات خارجی که شباهت هارمونیک به آنها دارد پاسخ میدهد‪ .‬در اینجا منظور خود شما‬
‫هستید که به ارتعاش این کتاب پاسخ دادید و اکنون در حال خواندن آن هستید }‬
‫‪86‬‬
‫‪‌.28‬سؤال‌سیزدهم ‌‬
‫همه چیز را به یاد خواهید آورد‪.‬‬
‫چه سؤالی پرسیده نشده است؟‬
‫در مورد مطالب کتاب "اساتید ماتریکس" حرف ناگفته ای باقیمانده است که باید گفته شود؟ اگر چنین‬
‫است‪ ،‬لطفاً " نُه" توضیح دهد‪.‬‬
‫فقط این موضوع ‪...‬‬
‫کسانی که به ماتریکس نفوذ میکنند‪ ،‬خود شما هستی د‪.‬‬
‫کسی با شما این کار را {نفوذ}نکرده است‪ ،‬بلکه این کار توسط خود شما انجام شده است‪ .‬وقتی این موضوع را‬
‫بفهمید‪ ،‬خود را رها کرده و استاد ماتریکس میشوید‪.‬‬
‫وقتی به شما میگوییم افرادی هستند که ماتری کس شمارا به دال یل پلیدی هک میکنند‪ ،‬از ترس شما تغذیه‬
‫میکنند و از اقتدار شما جلوگی ری میکنند‪ ،‬منظورمان این است که شما در یک واقعیت قطبی و متضاد‬
‫زندگی میکنید‪.‬‬
‫شما هر آنچه را که باید بیاموزید‪ ،‬باتجربه کردن قطب مخالف آن یاد میگیرید‪ .‬وقتی شما میدانید که چه‬
‫چیزی نمیخواهید و به چه چیزی نیاز ندارید‪ ،‬آنگاه یاد می گیرید که بهعنوان یک موجود خالق‪ ،‬چه چی زی‬
‫میخواهید و به چه چیزی نیاز دارید‪ .‬این امر در سطح فردی‪ ،‬جهانی و سیاره ای اتفاق میافتد‪.‬‬
‫برای اینکه رشد کردن و گسترش را با سرعت بیشتری تجربه کنید‪ ،‬باید اراده آزاد را تجربه کنی د‪ .‬جهانهایی‬
‫وجود دارند که به آن جهانهای غیرارادی گفته میشود‪ ،‬همانند جهان شما در زمانهای گذشته‪ .‬برای اینکه‬
‫اراده آزاد را تجربه کنی د‪ ،‬باید تصمیم بگیرید و انتخاب کنید‪ ،‬و تا زمانی که ندانید چه میخواهید و به چه‬
‫چیزی نیاز دارید‪ ،‬قادر به انجام این کار نخواهید بود‪.‬‬
‫جهان غیرارادی میتواند یک جهان عشق‪/‬نور با قطبیتهای صرفاً مثبت باشد‪ .‬درحالی که این مکان زیبا یی‬
‫برای زندگی است‪ ،‬اما اجازه رشد کردن و گسترش سر یع که منجر به دگرگونی میشود را نمیدهد‪.‬‬
‫‪87‬‬
‫بهواسطه تجربه کردن "آنچه به آن نیاز ندارید یا نمی خواهید"‪ ،‬آنچه را که نیاز دارید و میخواهید کشف‬
‫میکنید؛ بنابراین شما میتوانید تصمیمگیری یا انتخاب کنی د‪ .‬تضاد و قطبیت باید همراه با اراده آزاد وجود‬
‫داشته باشند تا تصمیمگیری انجام شود‪.‬‬
‫زمانی که شما "موجودات کهکشانی" بودید که به "بازی کنانِ بازی" یا "طراحان" نیز معروف بودید (ما این‬
‫موجودات را "نگهبان زمان" یا "معماران واقعیت" مینامی م)‪ ،‬تصمیم گرفتید که برای موجودات زمین تضاد‬
‫ایجاد کنید‪ .‬شما تصمیم گرفتید که به موجودات زمین اراده آزاد داده شود و تصمیمات خود را بگیرند و‬
‫انتخابهای خود را انجام دهند تا به رشد و گسترش عظیم‪ ،‬کمک کنند‪.‬‬
‫هنگامی که این امر را برای موجودات زمین تصمیم گرفتی د‪ ،‬خودتان در این موجودات تجسم یافتید تا "بازی‬
‫خودتان" را انجام دهید (اگر بخواهید)‪.‬‬
‫برخی از شما انتخاب کردید که "این بازی" را بهعنوان فردی با اراده آزاد تجربه کنید‪ ،‬و متعاقباً تضاد را هم‬
‫تجربه کنید‪ .‬برخی دیگر از شماها تصمیم گرفتید تا تضاد را به وجود آورید‪.‬‬
‫افرادی (انسانهای فیزی کی‪ ،‬فرازمینیها و موجودات غیر فیزیکی) که ماتری کس شمارا برای اهداف پلید هک‬
‫کردهاند‪ " ،‬شما" هستید که تصمیم گرفتید تجسم یابید و تضاد را ا یجاد کنید‪ .‬این موجودات‪" ،‬دیگری"‬
‫نیستند‪ ،‬خود " شما" هستی د‪.‬‬
‫شما به موجوداتی تجسم یافتید که ما یل به تجربه اراده آزاد و تضاد بودند‪ ،‬و درعین حال به موجوداتی هم‬
‫تجسم یافتید که وظیفه تضاد ایجاد کردن را بر عهدهدارند‪.‬‬
‫برای ترک این بازی‪ ،‬یا بهتر است بگوییم "بردن بازی"‪ ،‬فرد باید متوجه شود که چه کسی هست و باید بداند‬
‫که در هر دو قطب تجسمیافته است؛ زیرا این فرایند جهانِ اراده آزاد در بُعد سوم است‪.‬‬
‫وقتی‌متوجه‌شوی د‌که‌شما‌ هر‌دو‌قطب‌هستی د‪‌،‬بازی‌را‌برنده‌می‌شوید‪‌ .‬‬
‫چگونه ا ین کار را انجام دهی د؟ با یکپارچه کردن هر دو قطبیت در ون خود‪ .‬هنگامیکه تعداد زیادی از‬
‫بازیکنان (شما) در این نقطه یکپارچگی قرار گیرند‪ ،‬به جرم بحرانی {جمعیت حدنصاب} دست خواهید یافت‪.‬‬
‫وقتی ا ین اتفاق میافتد‪ ،‬قطبیت شروع به تجزیه شدن می کند‪ .‬یا بهتر است بگوییم "برچیده میشود"‪.‬‬
‫‪88‬‬
‫کلید این یکپارچگی‪ ،‬پذیرش هر دو قطب است‪.‬‬
‫پذیرش هر دو قطب به معنای درک این است که شما گرفتار ذهنیت قربانی‪/‬منجی نیستید‪ ،‬بلکه ذهنیت‬
‫عشق‪ ،‬درک‪ ،‬بخشش و توانمندسازی را دارید‪.‬‬
‫افرادی از شما هستند که "بازی می کنند" و نمیدانند که در حال بازیِ تجربه کردن تضاد و اراده آزاد‬
‫هستند‪ .‬افرادی از شما هس تند که "بازی میکنند" و نمی دانند که در حال ایجاد تضاد در جهان اراده آزاد‬
‫هستند‪.‬‬
‫این افراد گرفتار بازی هستند‪ .‬آنها متوجه نیستند که ا ین صرفاً یک بازی است‪ .‬آنها بر این باورند که این‬
‫واقعیت است‪ ،‬و تمام آنچه حقیقت دارد میباشد‪ .‬آنها قادر به دستیابی به یکپارچگی نیستند زیرا در ذهنیت‬
‫قطبی ت‪/‬قربانی‪/‬منجی گرفتارشدهاند‪.‬‬
‫کسانی که متوجه شدهاند که "بازی میکنند"‪ ،‬میتوانند برای "طرف دیگر{قطب دیگر}(اگر بخواهی د)"‬
‫احترام و عشق قائل شوند‪.‬‬
‫آنها نقشهای خود را بازی میکنند زیرا میدانند که ا ین وظیفه آنهاست‪ ،‬و چشمانداز بزرگتری را در خود‬
‫حفظ میکنند‪ .‬آن ها در برابر هک شدن و کنترل شدن سر خم نمیکنند! محکم میایستند‪ .‬بااین حال که‬
‫محکم میایستند‪ ،‬این کار را از روی نفرت یا برای " درهم شکستن دشمن خود" انجام نمی دهند‪ .‬آن ها‬
‫پی میبرند که " دشمن" آنها درواقع برادر آنهاست‪.‬‬
‫درواقع آنها پی میبرند که "دشمن" آنها‪ ،‬خودشان میباشد‪ .‬ازاینرو محکم و استوار در جایگاه شرافت و‬
‫یکپارچگی با بخشش‪ ،‬عشق و قدردانی از ته دل میایستند‪ .‬نه قدردانی از اعمال پلی دی که علیه آنها‬
‫انجامشده‪ ،‬بلکه قدردانی از بازی و فرصت تجربه اراده آزاد و قطبیتی که منجر به رشد و گسترش آنها شده‬
‫است‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬بااینکه مهم است از حاکمیت و اقتدار خود در واقعیت آگاه باشی د‪ ،‬و کدهای حاکمیت و اقتدار را در‬
‫ماتریکس فعال و متعادل نگهدارید‪ ،‬همچنین مهم است که به یاد داشته باشید که "هیچکسی با شما این کار‬
‫را نکرده است"‪.‬‬
‫‪89‬‬
‫شما قربانی نیستی د‪ .‬این امر را خودتان برای خودتان تصمیم گرفتهاید‪.‬‬
‫پذیرش این مفهوم برای بسیاری دشوار است و بخشش الگوی اصلی برای آگاهی از این حقیقت است‪ .‬همه‬
‫افراد آگاه در "دو طرف حصار" بااینکه مأمور یت بسیار متفاوتی دارند‪ ،‬به دیگری احترام میگذارند و از‬
‫مأموریت دیگری حما یت می کنند‪.‬‬
‫آگاهی داشتن در هر دو طرف رایج نیست‪ ،‬اما با افزایش آن‪ ،‬قطبیت کاهش می یابد؛ زیرا شما‪ ،‬بهعنوان یک‬
‫جمع‪ ،‬تصمیم گرفتهاید که دیگر نیازی به قطبیت به این بزرگی نداری د‪.‬‬
‫شما در این سطح‪ ،‬فراتر از نیاز به قطبیت رفتهاید‪ .‬شما آماده تجربه یک نقشه جدید و ایجاد یک بازی جدید‬
‫هستی د‪.‬‬
‫ما این انتقال{کتاب}‪" ،‬اساتید‌ماتریکس" را از طریق واسط خود‪ ،‬مجِنتا پیکسی‪ ،‬به دست شما رسانیدم‬
‫تا بتوانیم به شما در انجام ا ین کار کمک کنی م‪ :‬تجربه یک نقشه جدید و ایجاد یک بازی جدید‪.‬‬
‫ما برای شما آرزوی موفقیت داریم‪ ،‬زیرا شما در برنده شدن بازی و ایجاد بازی جدید موفق خواهید شد‪ .‬یا‬
‫باید بگوییم ‪ ...‬شما بازی را بردهاید و یک بازی جدید ساختهاید‪.‬‬
‫چون شما استاد‌ماتریکس هستی د‪.‬‬
‫ما آگاهی جمعی نُه سفید بال هستی م‪.‬‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‌‬
‫‪91‬‬
‫"کتابخانه‌سوابق"‌(فردی )‬
‫مدیتیشن‌مرتبط‌با‌مطالب‌کتاب‌"اساتید‌ماتریکس" ‌‬
‫‌‬
‫این مدیتیشن فردی است و خودتان انجامش میدهید‪ .‬لطفاً ابتدا مدیتیشن را بخوانید‪ ،‬سپس یک مکان‬
‫آرامشبخش برای نشستن یا دراز کشی دن پیدا کنید‪ .‬چشمان خود را ببندید و سپس مدیتیشن را همانطور‬
‫که به یاد دارید انجام دهید‪ .‬اگر حین تجسم کردن متوجه شدید که روند مدیتیشن شما با مدیتیشن‬
‫ارائه شده متفاوت است‪ ،‬نگران نباشی د‪ .‬هر تجسم یا تصوی ری که به شما میرسد؛ در همان زمان برای شما‬
‫مناسب هستند‪.‬‬
‫برای افراد مبتدی در مدیتی شن‪ ،‬پی شنهاد می کنیم قبل از شروع یک هرم بنفش را در اطراف خود مجسم‬
‫کنند‪.‬‬
‫افراد حرفهای در مدیتیشن میتوانند از میدان مرکابا‪ ،‬پرتو رنگی یا سایر تجسمهای مشابه شخصی خود‬
‫استفاده کنند تا آنها را به فضای مقدس ببرد‪.‬‬
‫اگر شما مربی مدیتیشن هستید و میخواهید از این مدیتیشن در یک محیط گروهی استفاده کنید‪ ،‬یا اگر با‬
‫دوستی هستید و میخواهید مدیتی شن را با صدای بلند بخوانید‪ ،‬لطفاً به فصل بعد رجوع کنید‪.‬‬
‫***‬
‫در مدیتی شن خود‪ ،‬تصور کنید که در مقابل یک درب چوبی بزرگ ایستادهاید‪ .‬این درب دارای عالئم هندسی‬
‫و هیروگلیف بر روی آن است‪.‬‬
‫بااینکه می دانید که این نمادها و هیروگلیفها زبان رایج شما نی ستند‪ ،‬میدانید که نمادها و هیروگلیفها‪ ،‬یک‬
‫زبان هستند‪.‬‬
‫آنها برای شما آشنا به نظر میرسند‪.‬‬
‫شما میدانید که تا حدی‪ ،‬معنای آنها را می فهمید‪.‬‬
‫‪91‬‬
‫میدانید که زبان ارائه شده توسط ا ین نمادها و هیروگلیف ها‪ ،‬از شما میخواهد تا درب را بازکنید‪.‬‬
‫یکقدم به جلو برمیدارید و دستتان را روی دستگیره بزرگ برنجی میگذارید‪.‬‬
‫شما خود را در یک کتابخانه بزرگی میبینید‪.‬‬
‫این کتابخانه دارای قفسههای زیادی پر از کتاب در هر رنگ و اندازه ای میباشد‪.‬‬
‫کامپیوترها‪ ،‬لپتاپها‪ ،‬تبلتها و سایر دستگاه های تکنولوژیک پیشرفته نیز در آنجا وجود دارن د‪.‬‬
‫همانطور که در ورودی ا ین کتابخانه بزرگ ایستادهاید‪ ،‬شخصی به سمت شما میآید‪.‬‬
‫زن جوانی با موهای قهوه ای به سمت شما میآید‪.‬‬
‫میگوید‪ " :‬من آکاشیا هستم‪ ،‬ی کی از کتابدارها‪ .‬چگونه میتوانم به شما کمک کنم؟"‬
‫شما به آکاشیا پاسخ می دهید و دلیل ورودتان به کتابخانه را به او میگویید‪.‬‬
‫میگوید‪" :‬لطفاً از اینطرف بیایید‪".‬‬
‫شما آکاشیا را در راهروی وسیع کتابخانه دنبال میکنید‪.‬‬
‫آکاشیا میایستد و به درب دیگری اشاره میکند‪.‬‬
‫درب قرمز است‪ .‬متوجه یک شکل هندسی روی درب می شوید‪.‬‬
‫شکل مدام در حال تغییر است‪.‬‬
‫شکل برای لحظه ای آبی‪ ،‬سپس سبز‪ ،‬سپس زرد‪ ،‬سپس نارنجی است‪.‬‬
‫شکل در مقابل چشمانتان تغییر میکند‪.‬‬
‫لحظه ای شکل شبیه مثلث‪ ،‬سپس ستاره‪ ،‬سپس مربع‪ ،‬سپس دایره و سپس یک الماس می شود‪.‬‬
‫آکاشیا به شما اشاره میکند که وارد همان اتاقی که درب قرمز دارد و شکل هندسی آن مدام در حال تغییر‬
‫است‪ ،‬شوید‪.‬‬
‫‪92‬‬
‫وقتی وارد اتاق می شوید‪ ،‬متوجه می شوید که فقط یک کتاب در آنجا است‪.‬‬
‫فرش اتاق قرمز و دیوارهای آن سبز کمرنگ است‪.‬‬
‫میز چوبی در اتاق وجود دارد و روی آن یک کتاب بزرگ است‪ .‬به سمت میز میروید‪.‬‬
‫جلد کتاب قرمز است‪ .‬بر روی کتاب یک شکل هندسی بسیار کوچ کی وجود دارد‪.‬‬
‫شکل هندسی از جنس طال است که روی جلد قرمز کتاب نقش بسته است‪.‬‬
‫روی کتاب‪ ،‬عبارت "سوابقِ ‪ ،"...‬پسازآن نام خودتان‪ ،‬با طال نوشتهشده است‪ .‬متوجه میشوید که ا ین کتاب‪،‬‬
‫سوابق شماست‪.‬‬
‫شما کتاب را باز میکنید‪.‬‬
‫صفحه اول تحت عنوان "تجسمهای شما ‪ -‬خطی ‪ -‬ادراک گذشته" است و در آن نوشته هیروگلیف عجیبی را‬
‫میبینید‪ ،‬بااینحال معنی آن را می فهمید‪.‬‬
‫شما پی میبرید که در حال دیدن نوشته ای هستید که تجسمهای شمارا به معنای خطی‪ ،‬با ادراکِ بودن در‬
‫گذشته‪ ،‬توضیح می دهد‪.‬‬
‫درحالیکه مدیتیشن میکنید‪ ،‬به ا ین فکر کنید که ا ین کلمات هیروگلیف چه میتوانند بگویند و آنها را‬
‫تجسم کنید‪ .‬به اطالعاتی که ازنظر بصری و احساسی دریافت میکنید توجه داشته باشید‪ .‬ممکن است‬
‫زمزمههای آرامی را در ذهن خود بشنوید‪ ،‬بنابرا ین به ا ین موضوع توجه ویژهای داشته باشی د‪.‬‬
‫شما زمانی را صرف بررسی و رمزگشایی زبان هیروگلیف پیش روی خود میکنید‪.‬‬
‫پس از مدتی به صفحه بعدی کتاب میروید‪.‬‬
‫این صفحه تحت عنوان "تجسمهای شما ‪ -‬خطی ‪ -‬ادراک آینده" است‪.‬‬
‫شما پی میبرید که در حال دیدن نوشته ای هستید که تجسمهای شمارا به معنای خطی‪ ،‬با ادراکِ وجود‬
‫داش تن در آینده‪ ،‬توضیح می دهد‪.‬‬
‫‪93‬‬
‫در مورد اینکه این هیروگلیفها چه معنایی دارند‪ ،‬تفکر کنید‪ .‬به هر اطالعاتی که دریافت میکنید توجه‬
‫داشته باشید‪ .‬به تصاویر بصری‪ ،‬صداها‪ ،‬کلمات گفتاری یا زمزمه ها و احساسات عاطفی توجه کنید‪.‬‬
‫شما زمانی را صرف بررسی و رمزگشایی زبان هیروگلیف پیش روی خود میکنید‪.‬‬
‫پس از مدتی به صفحه بعدی میروید‪ .‬این صفحه تحت عنوان "تجسمهای شما‪ .‬غیرخطی ‪ -‬ادراک‬
‫چندبُعدی" است‪.‬‬
‫شما پی میبرید که در حال دیدن نوشته ای هستید که تجسمهای شمارا به معنای غیرخطی‪ ،‬در چشم اندازی‬
‫چندبُعدی توضیح میدهد‪.‬‬
‫یکبار دیگر به تصاویر بصری که میبینید توجه کنی د‪ .‬به عواطف‪ ،‬احساسات و هر خاطرهای که ممکن است‬
‫برای شما ایجاد شود توجه کنید‪.‬‬
‫شما به تمام آنچه احساس و درک میکنید‪ ،‬توجه می کنید و زمانی را صرف جذب و پردازش آنها میکنید‪.‬‬
‫بعد از مدتی کتاب را میبندید‪.‬‬
‫برمیگردید و از اتاق بیرون میروید و به کتابخانه اصلی بازمیگردید‪.‬‬
‫مردی در کتابخانه منتظر شماست‪.‬‬
‫الزم نیست سخنان کتابدار اعظم را کلمه به کلمه به خاطر بسپارید‪ .‬هر چی زی که در مدیتیشن به شما‬
‫میرسد خوب است‪ .‬کلمات در اینجا صرفاً راهنما یا پی شنهادی برای شماست‪.‬‬
‫"با سالم‪ .‬من کتابدار اعظم‪ ،‬نگهدارنده سوابق هستم‪".‬‬
‫"هر بار که کتاب سوابق خود را باز میکنید‪ ،‬ممکن است چیز متفاوتی ببینی د‪ .‬تصوی ری از طرح اولیه خود؛‬
‫زیرا آنچه در کتاب سوابق میبینید محرک هستند‪ ،‬و باز شدن و پردازش آن محرکها تا مدتها پس از رفتن‬
‫شما از کتابخانه ادامه خواهد یافت‪".‬‬
‫"ما منتظر بازگشت شما به اینجا هستی م‪ ،‬زیرا هر زمان که بخواهید میتوانید از کتابخانه بازدید کنید‪.‬‬
‫میتوانید هر کتابی را که میخواهید بخوانید‪".‬‬
‫‪94‬‬
‫کتابدار اعظم به شما تعظیم میکند‪ .‬لبخند میزند و به انجام وظا یفش در کتابخانه میپردازد‪.‬‬
‫به سمت درب اصلی کتابخانه بازمیگردید‪.‬‬
‫شما کامالً میدانید که چیزهای بسیاری برای کاوش در این کتابخانه وسیع وجود دارد‪.‬‬
‫هزاران هزار کتاب در دسترس است‪.‬‬
‫کامپیوترها یی که هرکدام اطالعات خاص خود را دارند‪.‬‬
‫و کتاب سوابق شخصی شما؛ با تصاویر و شکل هندسی همی شه در حال تغییر‪ ،‬که منجر بهوفور دانش نامحدود‬
‫میشود‪.‬‬
‫بهراستی شما به ا ین مکان بازخواهید گشت‪ .‬این را میدانید‪.‬‬
‫دستتان را روی دستگیره برنجی میگذارید‪ .‬درب کتابخانه را باز می کنید و پس از خروج آن را میبندید‪.‬‬
‫همانطور که در سمت دیگر درب ایستادهاید‪ ،‬شروع به احساس بازگشت هوشیاری به فرم فیزیکی خود‬
‫میکنید‪.‬‬
‫در این مرحله‪ ،‬اجازه دهید هوشیاری بهآرامی به هر قسمت از بدن شما بازگردد‪ .‬شما میتوانید هوشیاری خود‬
‫را به صورت آگاهانه با تکان دادن انگشتان دست و انگشتان پا‪ ،‬حرکت دادن سر یا کشش قسمتهای مختلف‬
‫بدن خود‪ ،‬به ترتیب به هر قسمت از بدن خود بیاورید‪.‬‬
‫هنگامی که احساس کردید هوشیاری شما بهطور کامل به بدن فیزی کی بازگشته است‪ ،‬میتوانید چشمان خود‬
‫را بازکنید و مدیتیشن را تمام کنید‪.‬‬
‫اگر میخواهید‪ ،‬میتوانید دست های خود را در به حالت ناماسته درآورده و از سی ستم هدایتی برتر خود‬
‫(آگاهی کیهانی هوشمند که "ماتریکس" است) به خاطر کمک به شما در این سفر بصری درونی‪ ،‬تشکر کنید‪.‬‬
‫اگر میخواهید‪ ،‬میتوانید افکاری که در طول مدیتی شن به ذهنتان میآیند و حس می کنید مهم هستند را‪،‬‬
‫یادداشت کنید‪ .‬اگر حس می کنید که میخواهید یادداشتبرداری کنید‪ ،‬قبل از شروع مدیتیشن یک خودکار‬
‫و دفترچه در کنار خود بگذارید‪.‬‬
‫‪95‬‬
‫"کتابخانه‌سوابق"‌(گروهی) ‌‬
‫مدیتیشن‌مرتبط‌با‌مطالب‌کتاب‌"اساتید‌ماتریکس" ‌‬
‫‌‬
‫این مدیتیشن در قالب سناریو برای مربیانی که ما یل اند آن را در یک محیط گروهی ارائه کنند‪ ،‬نوشتهشده‬
‫است‪.‬‬
‫***‬
‫چشمان خود را ببندید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫تصور کنید که در مقابل یک درب چوبی بزرگ ایستادهاید‪.‬‬
‫این درب دارای عالئم هندسی و هیروگلیف بر روی آن است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫بااینکه می دانید که این نمادها و هیروگلیفها زبان رایج شما نی ستند (زبانی که با آن صحبت میکنید)‪،‬‬
‫میدانید که نمادها و هیروگلیفها‪ ،‬یک زبان هستند‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫آنها برای شما آشنا به نظر میرسند‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما میدانید که تا حدی‪ ،‬معنای آنها را می فهمید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫میدانید که زبان ارائه شده توسط ا ین نمادها و هیروگلیف ها‪ ،‬از شما میخواهد تا درب را بازکنید‪.‬‬
‫‪96‬‬
‫(مکث)‬
‫یکقدم به جلو برمیدارید و دستتان را روی دستگیره بزرگ برنجی میگذارید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما خود را در یک کتابخانه بزرگی میبینید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫این کتابخانه دارای قفسههای زیادی پر از کتاب در هر رنگ و اندازه ای میباشد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫کامپیوترها‪ ،‬لپتاپها‪ ،‬تبلتها و سایر دستگاه های تکنولوژیک پیشرفته نیز در آنجا وجود دارن د‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫همانطور که در ورودی ا ین کتابخانه بزرگ ایستادهاید‪ ،‬شخصی به سمت شما میآید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫زن جوانی با موهای قهوه ای به سمت شما میآید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫میگوید‪ " :‬من آکاشیا هستم‪ ،‬ی کی از کتابدارها‪ .‬چگونه میتوانم به شما کمک کنم؟"‬
‫شما به آکاشیا پاسخ می دهید و دلیل ورودتان به کتابخانه را به او میگویید‪ .‬میگوید‪" :‬لطفاً از اینطرف‬
‫بیایی د‪".‬‬
‫شما آکاشیا را در راهروی وسیع کتابخانه دنبال میکنید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫آکاشیا میایستد و به درب دیگری اشاره میکند‪.‬‬
‫‪97‬‬
‫(مکث)‬
‫درب قرمز است‪ .‬متوجه یک شکل هندسی روی درب می شوید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شکل مدام در حال تغییر است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شکل برای لحظه ای آبی‪ ،‬سپس سبز‪ ،‬سپس زرد‪ ،‬سپس نارنجی است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شکل در مقابل چشمانتان تغییر میکند‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫لحظه ای شکل شبیه مثلث‪ ،‬سپس ستاره‪ ،‬سپس مربع‪ ،‬سپس دایره و سپس یک الماس می شود‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫آکاشیا به شما اشاره میکند که وارد همان اتاقی که درب قرمز دارد و شکل هندسی آن مدام در حال تغییر‬
‫است‪ ،‬شوید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫وقتی وارد اتاق می شوید‪ ،‬متوجه می شوید که فقط یک کتاب در آنجا است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫فرش اتاق قرمز و دیوارهای آن سبز کمرنگ است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫میز چوبی در اتاق وجود دارد و روی آن یک کتاب بزرگ است‪ .‬به سمت میز میروید‪.‬‬
‫‪98‬‬
‫(مکث)‬
‫جلد کتاب قرمز است‪ .‬بر روی کتاب یک شکل هندسی بسیار کوچ کی وجود دارد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شکل هندسی از جنس طال است که روی جلد قرمز کتاب نقش بسته است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫روی کتاب‪ ،‬عبارت "سوابقِ ‪ ،"...‬پسازآن نام خودتان‪ ،‬با طال نوشتهشده است‪ .‬متوجه میشوید که ا ین کتاب‪،‬‬
‫سوابق شماست‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما کتاب را باز میکنید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫صفحه اول تحت عنوان "تجسمهای شما ‪ -‬خطی ‪ -‬ادراک گذشته" است و در آن نوشته هیروگلیف عجیبی را‬
‫میبینید‪ ،‬بااینحال معنی آن را می فهمید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما پی میبرید که در حال دیدن نوشته ای هستید که تجسمهای شمارا به معنای خطی‪ ،‬با ادراکِ بودن در‬
‫گذشته‪ ،‬توضیح می دهد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫این کلمات هیروگلیف چه میگویند؟ چه اطالعاتی دریافت می کنید؟ چه تصاویری در ذهن خود میبینید؟‬
‫چه کلماتی را می شنوید یا حس میکنید که در ذهن شما جای گرفتهاند؟‬
‫(مکث)‬
‫شما زمانی را صرف بررسی و رمزگشایی زبان هیروگلیف پیش روی خود میکنید‪.‬‬
‫‪99‬‬
‫(مکث طوالنی)‬
‫پس از مدتی به صفحه بعدی کتاب میروید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫این صفحه تحت عنوان "تجسمهای شما ‪ -‬خطی ‪ -‬ادراک آینده" است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما پی میبرید که در حال دیدن نوشته ای هستید که تجسمهای شمارا به معنای خطی‪ ،‬با ادراکِ وجود‬
‫داشتن در آینده‪ ،‬توضیح می دهد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫این هیروگلیفها چه میگویند؟ منظورشان چیست؟ چه اطالعاتی دریافت میکنید؟ چه تصاوی ری در ذهن‬
‫خود میبینید؟ چه کلماتی را می شنوید یا حس میکنید که در ذهن شما جای گرفتهاند؟‬
‫(مکث)‬
‫شما زمانی را صرف بررسی و رمزگشایی زبان هیروگلیف پیش روی خود میکنید‪.‬‬
‫(مکث طوالنی)‬
‫پس از مدتی به صفحه بعدی میروید‪ .‬این صفحه تحت عنوان "تجسمهای شما‪ .‬غیرخطی ‪ -‬ادراک‬
‫چندبُعدی" است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما پی میبرید که در حال دیدن نوشته ای هستید که تجسمهای شمارا به معنای غیرخطی‪ ،‬در چشم اندازی‬
‫چندبُعدی توضیح میدهد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫‪111‬‬
‫چه میبینید؟ چه احساسی داری د؟ چه تصاوی ری به ذهنتان میآید؟ چه احساساتی دارید؟ چه کلماتی را‬
‫میشنوید یا حس میکنید که در ذهن شما جای گرفته اند؟‬
‫شما به تمام آنچه احساس و درک میکنید‪ ،‬توجه می کنید و زمانی را صرف جذب و پردازش آنها میکنید‪.‬‬
‫(مکث طوالنی)‬
‫بعد از مدتی کتاب را میبندید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫برمیگردید و از اتاق بیرون میروید و به کتابخانه اصلی بازمیگردید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫مردی در کتابخانه منتظر شماست‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫"با سالم‪ .‬من کتابدار اعظم‪ ،‬نگهدارن ده سوابق هستم‪".‬‬
‫(مکث)‬
‫"هر بار که کتاب سوابق خود را باز میکنید‪ ،‬ممکن است چیز متفاوتی ببینی د‪ .‬تصوی ری از طرح اولیه خود؛‬
‫زیرا آنچه در کتاب سوابق میبینید محرک هستند‪ ،‬و باز شدن و پردازش آن محرکها تا مدتها پس از رفتن‬
‫شما از کتابخانه ادامه خواهد یافت‪".‬‬
‫"ما منتظر بازگشت شما به اینجا هستی م‪ ،‬زیرا هر زمان که بخواهید میتوانید از کتابخانه بازدید کنید‪.‬‬
‫میتوانید هر کتابی را که میخواهید بخوانید‪".‬‬
‫(مکث)‬
‫کتابدار اعظم به شما تعظیم میکند‪ .‬لبخند میزند و به انجام وظا یفش در کتابخانه میپردازد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫‪111‬‬
‫به سمت درب اصلی کتابخانه بازمیگردید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫شما کامالً میدانید که چیزهای بسیاری برای کاوش در این کتابخانه وسیع وجود دارد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫هزاران هزار کتاب در دسترس است‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫کامپیوترها یی که هرکدام اطالعات خاص خود را دارند‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫و کتاب سوابق شخصی شما؛ با تصاویر و شکل هندسی همی شه در حال تغییر‪ ،‬که منجر بهوفور دانش نامحدود‬
‫میشود‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫بهراستی شما به ا ین مکان بازخواهید گشت‪ .‬این را میدانید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫دستتان را روی دستگیره برنجی میگذارید‪ .‬درب کتابخانه را باز می کنید و پس از خروج آن را میبندید‪.‬‬
‫همانطور که در سمت دیگر درب ایستادهاید‪ ،‬شروع به احساس بازگشت هوشیاری به فرم فیزیکی خود‬
‫میکنید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫هوشیاریتان به سمت سر‪ ،‬شانهها و گردن شما بازمیگردد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫هوشیاریتان به سمت بازوها‪ ،‬دستها و انگشتان شما بازمیگردد‪.‬‬
‫‪112‬‬
‫(مکث)‬
‫انگشتانتان را تکان می دهید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫هوشیاریتان به سمت باالتنه و پشت شما بازمیگردد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫هوشیاریتان به سمت ساق پاها‪ ،‬پاها و انگشتان پا شما بازمیگردد‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫انگشتان پای خود را تکان می دهید‪.‬‬
‫(مکث)‬
‫و هنگامیکه آماده هستید‪ ،‬فقط هنگامی که آماده هستید‪ ،‬چشمان خود را باز میکنید‪.‬‬
‫‪113‬‬
Download