Uploaded by Salome Abtahi

جلسه هشتم-1

advertisement
‫جلسه هشتم (آفالین)‬
‫کسب دلبستگی ناایمن‬
‫‪ .1‬کسب دلبستگی اجتنابی‬
‫بتگی ‪ dis missing‬یا نادیدهانگار در‬
‫ببب دلبسب‬
‫ببب باونناس سب‬
‫این سب‬
‫بزرگسالی شناختهمیشند‪.‬‬
‫در تنضبب ن نما های دلبسببتگی در دند جلسببه ه شببته ما دیدیم‬
‫وقتی نما ترس فعال میشند در کندک‪ ،‬نما دلبستگی را همزماس‬
‫فعال میکند و رفتارهای دلبسببتگی در کندک باوم میشببنند که‬
‫ن ما مراق بت در وا لد شبببروه به ف عال ت ک ند و با ه ماس‬
‫ویژهیهایی که از آس می شنا س م به سمت کندک ب اید کندک را‬
‫منرد مراق بت قرار د هد‪ ،‬ن از های دلبسبببتگی را بر رن ک ند‪،‬‬
‫ه جاسهای منجند را سرو ساماس دهد‪ ،‬نما ترس را خامنش کند و‬
‫کندک را آماده اکتشان کند یا به تنش درونی کندک پایاس دهد‪.‬‬
‫اما اهر درنمر بگ ریم که درصنرتی که نما ترس در کندک فعال‬
‫شند و رفتارهای دلب ستگی را به نمایش بگ ارد‪ ،‬نما مراقبت‬
‫به جای اینکه نزدیب شند و شروه کند به مراقبت ب شتر اهر‬
‫از کندک به لحاظ ف زیکی یا روان شناختی دور شند ده اتفاقی‬
‫میافتد؟ یعنی س گنالها و والمتهایی که کندک میدهد تا مراقب‬
‫را به خند نزدیب کند اهر باوم دور شدس مراقب شند ده اتفاقی‬
‫میافتد؟‬
‫این اتفاق شالنده بهوجندآمدس سبب دلبستگی اجتنابی است‪ ،‬در‬
‫این سبب مراقب به دل ل اینکه با ه جاسهای منفی ده در خندش‬
‫و ده در دیگراس راحت ن ست و آنها را ن شاسدهنده ضعف و یا‬
‫ببباسدهنده بهم ریختگی و ود کنترل میداند و درواقع این‬
‫نشب‬
‫ویژهیها و ه جاسهای منفی را ننوی شبببکسبببت برای خندش تل ی‬
‫میک ند‪ ،‬وقتی وجند دار ند این ه جاس های منفی در راب طه با‬
‫کندک باوم میشببنند ننوی از بهم ریختگی و اضببطراد در مراقب‬
‫پدیدآید که به جای اینکه از کندک مراقبت ب شتری بکند و به‬
‫کندک نزدیب شببند از کندک دور میشببند و یا حتی اهر حرببنر‬
‫داردبه جای اینکه با آس ه جاسهای منفی هماهنگ و همدل شببند‬
‫شروه کند به ا صالح کردس آنها و ف شارآوردس به کندک به سمت‬
‫اینکه ه جاسهای مثبت را تجربه کنند یا ه جاسهای منفی سرکند‬
‫کنند‪ .‬این ویژهیها ا سا سا در مادرهایی اتفاق میافتد که از‬
‫سبببطن ک مال لبی باالیی برخنردار ند‪ ،‬برای خندمخ تاری خ لی‬
‫اهم ت قائل هسببتند در داردند شببخ بب تی خندشببنس و ن ازهای‬
‫دلب ستگی برای اونها اون دری به ر سم ت شناخته نمی شند‪ ،‬در‬
‫دن ن شرایطی وقتی کندک ن ازهای دلب ستگیاش را ن شاس میدهد‬
‫مادر ازش دور م شببببه به ل حاظ ف زیکی و ل حاظ ه جانی و‬
‫روانشببناختی‪ .‬منمنر از لحاظ ف زیکی این اسببت که ممکن اسببت‬
‫مادر کندک را به شبببخی دیگری بسبببهارد به ونناس مثال از‬
‫مادربرزگ بخناهد که کندک را آرا کند یا سر خند را با کار‬
‫دیگری هر کند در آ شهزخانه و دلش نخناهد که به کندک نزدیب‬
‫شند‪.‬‬
‫به لحاظ روان شناختی دور می شند به این معنا که ممکن ا ست به‬
‫کندک نزدیب باشببد و با کندک همراه باشببد اما به جای اینکه‬
‫این ه جاسهای منفی را به یرد و کندکی را که ترسبب ده اسببت‪،‬‬
‫کندکی را که و بانی است و کندکی که غمگ ن ا ست را شروه کند‬
‫به سرو ساماس دادس‪ ،‬همدلیکردس‪ ،‬شنا ساندس ه جاسهای منفی به‬
‫کندک خ لی زود میرود به سراغ اینکه ه جاسهای منفی را ازب ن‬
‫ببرد و ح فشاس کند سرکنبشاس کند و یا در یب استراتژی دیگری‬
‫آنها را با ه جاس مثبت جایگزین کند‪ ،‬دردن ن شبببرایطی کندک‬
‫که وربببن ضبببع ف این رابطه اسبببت و به ه م ونناس نمیتناند‬
‫د شمپن شی کند از اینکه این رابطه را دا شتهبا شد‪ ،‬هماس کاری‬
‫را میک ند که مرا قب از او انت مار دارد‪ .‬من آن دری به این‬
‫راب طه ن از دارد که آنطنری که تن میخناهی رف تار میکنم تا‬
‫این راب طه ادا مه پ دا ک ند‪ ،‬اهر میخناهی ه جاس های منفی‬
‫سرکند میکنم‪ ،‬اهر میخناهی اونها را تبدیل به ه جاسهای مثبت‬
‫خناهم کرد‪ ،‬اما به وا سطه این کارهایی که میکنم تن را کنار‬
‫خند نگهخناهمدا شت دنس ا صل ا سا سی ب ا برای من این ا ست که‬
‫یب آد بزرهتر‪ ،‬قنیتر‪ ،‬مهر باستر و خردم ندتر را در ک نار‬
‫خند داشببتهباشببم تا ب ا پ دا کنم و دن ای دروس روانی من‬
‫ساخته شند‪ .‬در دن ن شرایطی خند واقعی کندک به نمایش ه اشته‬
‫نمیشببند‪ ،‬بخشببی از ‪ self‬خند که به وسبب له مراقب منرد پ یرش‬
‫قرار نمیه رد ح ن میشببند به شببکلهای دفاوی‪ ،‬کنار میرود و‬
‫سرکند می شند و یا تبدیل به یب فرآیند مثبت می شند در دن ن‬
‫شرایطی ن ازهای دلب ستگی و رفتارهای دلب ستگی تنب ه می شنند‬
‫و به جای آس نما اکتشببان روشببن میشببند و به نما اکتشببان‬
‫سرمایهه اری ب شتری می شند دنس درستی کامال معکنس و متراد و‬
‫وا لد و مراقبی که این ویژهی ها را دارد که با ن از های‬
‫دلب ستگی او ک سی ن ست‪ ،‬راحت ن ست‪ ،‬اونها رو ن شانه ضعف و‬
‫شک ست در فرزندپروری خندش و والدهری خندش یا ن شانه ضعف و‬
‫ناتنانی در کندکش میب ند‪ .‬در ستی مخالف وقتی کندکش م ست ل و‬
‫خندمختار اسببت و رفتارهای اکتشببافی دارد و نشبباس میدهد‪،‬‬
‫خنشببحال میشببند اینمنشببنهای مثبت نشبباس میدهد‪ ،‬برای کندکش‬
‫اح ساس ارز شمندی زیادی قائل خناهد شد‪ .‬غ رم ست م این را به‬
‫کندک منت ل میک ند که خند واقعی تن با آس ه جاس های منفی‬
‫قابل پ یرش ن ست‪ ،‬خند کاذبی ب ساز که این ه جاسهای منفی را‬
‫ندارد و آس را سببرکند میکند‪ ،‬خندی خنشببحال بسبباز دنس در‬
‫این صنرت من اح ساس راحتی میکنم در این صنرت من به ونناس یب‬
‫والد احسببباس میکنم که مراقبت خنبی دار انجا م د ‪ .‬خ لی‬
‫جالب ا ست که شما رفتار این کندکاس را در منقع ت ناآ شنا و‬
‫منقع ت غری به بب ن د روی ف لم در این منرد تنضببب ن داده‬
‫میشند‪.‬‬
‫در این ف لم کندکی که دلبسببتگی اجتنابی دارد منرد بررسببی‬
‫قرار هرفتهاسبببت‪ ،‬با مراحل اول ه که مراقب و کندک در اتاق‬
‫قرار هرفتهاند آشببنایی دارید‪ ،‬و سببعی میکنند خندشبباس با‬
‫اسبببادبازیها سببرهر کنند در این مرحله شببخی غریبهای وارد‬
‫اتاق می شند‪ ،‬باتنجه به رفتار کندک در زماس ورود شخی غریبه‬
‫متنجه می شنید کندک با غریبه تماس د شمی برقرار میکند‪ ،‬سعی‬
‫میکند یب اسبادبازی به او بدهد یا اشاره میکند و سعی میکند‬
‫به شکلی با آس فرد وارد تعامل شند‪.‬‬
‫شاید در نگاه اول و از ب روس اینطنر به نمر بر سد که د در‬
‫این کندک سببازهارا برخنرد میکند‪ ،‬د در تعامل اجتماوی خنبی‬
‫دارد اما از لحاظ دلب ستگی این یب م سئله ا ست که برخالن کندک‬
‫دلبسببته ایمن به مادرش نگاه نمیکند برای اینکه بب ن د آیا‬
‫مح ط امن اسببت یا نه یا این حد از سببازهارانه رفتارکردس و‬
‫یا ت عا مل کردس با فردی که برای اول ن بار با او منا جه‬
‫شدهاست به نمر نمیآید ب عی باشد‪.‬‬
‫مادر از اتاق خارج میشند و غریبه در اتاق میماند‬
‫فرض بر این ا ست که وقتی مادر از اتاق خارج می شند نما ترس‬
‫در کندک فعال میشببند و نما ترس میتناند نما دلبسببتگی را‬
‫فعال کند‪ ،‬اما در این کندک ه ج پری شانی م شاهده نمی شند‪ ،‬ده‬
‫اتفاقی افتادهاست؟ نما ترس فعال شدهاست؟ یا نما دلبستگی‬
‫را فعال نمیکند؟ ب س اری از پژوهشها ن شاس میدهد این کندکاس‬
‫در این مرحله ترس و اضطراد را تجربه میکنند اما آس را نشاس‬
‫نمیدهند در واقع نما ترس نما دلبسبببتگی را فعال نمیکند‬
‫درا این اتفاق نمیافتد؟ دنس نما دلب ستگی وقتی فعال می شند‬
‫و رفتارهای دلبسبببتگی وقتی بروز پ دا میکند مراقب از کندک‬
‫دور می شند و کندک یادهرفتها ست که ترس و رفتارهای ددلب ستگس‬
‫را خامنش کند و به واسطه آس رابطهاش را با مراقب حفظ کند‪.‬‬
‫در ب س اری از کالسها این ‪ 2‬ف لم یعنی ف لم کندک با دلب ستگی‬
‫ایمن و ف لم کندک با دلبسبببتگی اجت نابی وقتی در ک نار هم‬
‫دیدهمیشببنند‪ ،‬دانشببجنیاس حدس میزنند که کندک با دلبسببتگی‬
‫اجتنابی‪ ،‬کندک با دلبسببتگی ایمن اسببت دنس پریشببانی نشبباس‬
‫نمیدهد‪ ،‬این حد از سازهاری ممکن ا ست از ب روس مثبت به نمر‬
‫ب اید اما ما به ونناس افرادی که نمریه دلبستگی را میدان م‬
‫هر ننه پریشانی منفی در نمر نمیه ریم‪.‬‬
‫مراقب به اتاق بازمیهردد‪.‬‬
‫اما کندک در این شببرایط با دشببمهایش غریبه را دنبال میکند‬
‫که دارد از اتاق خارج میشند‪.‬‬
‫مادر (مراقب) اتاق را ترک کردهاست و کندک در اتاق تنهاست‪.‬‬
‫دقت کن د که د در خند خندش را با ا سبادبازیها سرهر میکند‬
‫این حد از تمرکز روی ا سبادبازیها ممکن ا ست در بزره سالی به‬
‫شبببکل تمرکز ب ش از اندازه در کار و تمرکز ب ش از اندازه‬
‫‪object‬ها و اش ا خندش را نشاس میدهد‪ .‬جایی که افراد به واسطه‬
‫تمرکز ب ش از ا ندازه در این منضبببن وات از ارت با ات دوری‬
‫میکنند‪ .‬پریشانی در کندک مشاهده نمیشند‪.‬‬
‫غریبه به اتاق بازمیهردد و سعی میکند با کندک بازی کند‪.‬‬
‫ب ن آنها رابطهای شکل هرفتهاست انگار‬
‫در پایاس مراقب به اتاق بازمیهردد‪.‬‬
‫تعامل دندانی ب ن کندک و مراقب شکل نمیه رد و همچناس کندک‬
‫با دشمانش غریبه را دنبال میکند‪.‬‬
‫در‬
‫به‬
‫دو‬
‫در‬
‫این فرآیندها خ لی خند است که وقتی به کندک نگاه میکن د‬
‫رفتار مراقب هم نگاه کن د همزماس و تعاملی که ب ن این‬
‫فرد برقرار می شند و م ای سه کن د با سبب دلب ستگی ایمن‬
‫ف لمی که در آس مشاهده کردید‪.‬‬
‫به نر خالصبببه اهر بخناه د درمنرد رفتار کندکی که در ف لم‬
‫دیدید صحبتی کن م‪ ،‬نما اکت شان آن در رو شن و فعال ا ست که‬
‫دیگر جایی برای نما دلبستگی باقی نمیماند‪.‬‬
‫وقتی این ف لم سرکالسها پخش میشند با ف لم کندک ایمن خ لیها‬
‫ت نر میکنند این کندک دلبستگی ایمن دارد دنس سطنح سازهاری‬
‫باالیی را دارد ن شاس میدهد‪ ،‬به شکل خال صه رفتارهای اکت شافی‬
‫اینجا تسبببلط دارند بر رفتارهای دلبسبببتگی‪ ،‬نکته دو رفتن‬
‫مادر ترس و ا ضطرابی را ایجاد نمیکند و بازه شتن شنقی را در‬
‫کندک ایجاد نمیکند‪ ،‬دن ن شببرایطی باوم میشببند کندک ب ش از‬
‫اندازه سازهار به نشر برسد و بعدها خناه د دید که این سطن‬
‫از سبببازهاری به وسببب له مح طی که کندک در آس زندهی میکند‬
‫ت شنیق می شند و این امر باوم می شند که مدلهای کاری قنی که‬
‫شکل هرفتهاند مدا قنا ب شتری پ دا کنند و ن سبت به تغ ر‬
‫مت ارستر شنند‪.‬‬
‫اهر بخناه م درمنرد و ضع ت روان شناختی مادر ب شتر تن ض ن‬
‫ده م‪ ،‬مادر به واسببطه کنترل کردس ویژهیهای وا فی و ه جانی‬
‫کندک به ویژه آنهایی که منفی هستند حالتهای وا فی و ه جانی‬
‫خندش را کنترل میکند‪ .‬به وبارت دیگر اهر ه جاس منفی که در‬
‫کندک رخ میدهد اذیتکننده و ناراحتکننده و مرطردکننده هستند‬
‫برای من به ونناس والد‪ ،‬ت م می که میه ر به صنرت ناهنش ار‬
‫این اسبببت که اوس ه جانات ازب ن ببر تا احسببباس کارآمدی‬
‫ب شتری درمنرد خند و کندکم داشته باشم‪.‬‬
‫بعدها شبببما خناه د دید که یکی دیگر از ولت هایی که ما به‬
‫ونناس والد نمیتنان م این ه جاس ها را منتاالیز کن م به ذهن‬
‫خندماس ب اریم و آنها را سرو ساماس بدیم و تعب ر کن م این‬
‫اسبببت که ما این ه جاسهای منفی در خندماس ه م وقت منتاالیز‬
‫بببده در خندماس ه موقت معتبر نبنده اونها رو نه یرفتم‪،‬‬
‫نشب‬
‫دنس مراقب ن اول ه که با ما در ارت باط بند ند این کار را‬
‫برای ما انجا ندادند‪.‬‬
‫هروقت که کندکم هریه میکند و هروقت کندکم ه جاس منفی ن شنس‬
‫م ده یادآور هماس ه جاسهای منفی اسببت که دیده نشببدهاند به‬
‫و س له دیگراس و به و س له آنها سرکند شدند و من وقتی با‬
‫این و ضع ت در کندکم مناجه می شن با و ضع تی بغرنج در دن ای‬
‫دروس روانی خند روبهرو می شند که راهکاری جز سرکند کردس و‬
‫جز ونضکردس و معکنسکردس آس ندار ‪ ،‬روی استراتژیی که در این‬
‫راب طه به کار هرف تهمیشبببند سبببرکند کردس ه جاس های منفی‪،‬‬
‫معکنسکردس ه جاسهای منفی درجلسات قبل هم هفت م‪.‬‬
‫کندکی که در یب مسبباب ه باختهاسببت ممکن اسببت مادر به او‬
‫بگنید‪ ،‬پاشببن‪ ،‬اصببال ناراحتی نداره‪ .‬من نم دونم تن برای دی‬
‫ناراحتی یا تن به ا ندازه کافی تالش کردی و مهم این بند که‬
‫تالش بکنی یا میخناهی یه مربی جدید برات بگ ر ‪.‬‬
‫بت درونی کندک درنمر‬
‫بالب‬
‫با این جمالت حب‬
‫بد در تمب‬
‫بت کن ب‬
‫دقب‬
‫هرفتهنمیشبببند‪ ،‬مدا مدا به دنبال راه حل‪ ،‬و مدا دنبال‬
‫کناره اشببتن حس منفی که دارد اتفاق میافتد‪ ،‬این اسببتراتژی‬
‫اول است سرکنبشاس کن‪.‬‬
‫تن نباید‬
‫ونضببشببنس کن‬
‫اسببتراتژی دو‬
‫ناراحت باشی تن باید خنشحال هم باشی تن یه تجربه جدید کسب‬
‫کردی‪ ،‬تن با دوستات بازی کردی‪.‬‬
‫اهر بخناه م بهر س م از ب ن آس ‪ 3‬ویژهی که قبال درمنرد آنها‬
‫صحبت کردیم‪ .‬حساس ت و پاسخدهی‪ ،‬پ شب نیپ یری و دردسترسبندس‬
‫والدی که سبببب دلبسببتگی اجتنابی را بهوجند میآورد کدا یب‬
‫از این ویژهیها را ب شتر دارد و کدا یب را کمتر‪ .‬پاسخ شما‬
‫د ست؟‬
‫این مادرها دردسترس بندنشاس ان در آس بندیده دنس در بس اری‬
‫از مناقع به دل ل ننه ارتبا ی که کندک و مراقب باهم دارند‬
‫ک نار هم هسبببت ند‪ ،‬دسبببترس پ یری ف زیکی وجند دارد ا ما‬
‫دسترسپ یری ه جانی ممکن است آس بدیدهباشد‪.‬‬
‫دقت کن د آنچه اتفاق میافتد این است که مادر و کندک (مراقب‬
‫و کندک) ممکن ا ست زماسهای زیادی را باهم بگ رانند اما این‬
‫زماسها از آس حسبباسبب ت و پاسببخدهی الز برخنردار ن سببت‪،‬‬
‫به درنمر‬
‫به کب‬
‫بادر و کندک آنچب‬
‫باط برقرارکردس ب ن مب‬
‫درارتبب‬
‫هرف تهمیشبببند دن ای درونی یب کندک اسببببت‪ ،‬آن چه درنمر‬
‫هرفتهمی شند دن ای درونی یب بزره سال ا ست یعنی ب ن من و تن‬
‫به ونناس یب کندک آنچه اهم ت دارد این است که من ده تنقعات‬
‫و انتماراتی دار من فکر میکنم که باید دگننه باشه و مراقب‬
‫که میتناند مادر با شد یا پدر با شد یا هر شخی دیگری که ن ش‬
‫نگاره دلب ستگی را بازی میکند در این ود حساس ت و پاسخدهی‬
‫پ شب نیپ یر ا ست یعنی درواقع وقتی ح سا س ت و پا سخدهی را‬
‫ندارد در منقع تهای مختلف و زماسهای مختلف این حسبباسبب ت و‬
‫پاسبببخدهی را ندارد به هم ن دل ل کندک این ماجرا را نری‬
‫میفهمد که خندش را باید نری سببازهار کند تا جایی که ممکن‬
‫باس ب ت‬
‫بد‪ ،‬یعنی مادر حسب‬
‫بتهباشب‬
‫بت مادر را نزدیب خندش داشب‬
‫اسب‬
‫پا سخدهی ندارد یا م زاس ح سا س ت پا سخدهی پای م ا ست و درک‬
‫ن ازهای کندک ددار مسببئله اسببت و این اتفاقی اسببت که در‬
‫ز ماس های ز یادی میاف تد ان در که برای کندک قا بل پ شب نی‬
‫می شند که اهر من ن ازهای دلب ستگیا را ن شاس دهم مادر از‬
‫من دور خناهد شد‪ ،‬ح سا س ت و پا سخدهی برای درنمرهرفتن این‬
‫ن ازها وحند نخناهددا شت این برای کندک قابل پ شب نی می شند‬
‫یعنی ان در اتفاق میافتد که برای کندک تبدیل به پترس میشند‬
‫ت بد یل به یب الگنی ارت با ی میشبببند و حتی ز ماس هایی که‬
‫دسببترسپ یری ف زیکی فراهم اسببت این ن ازها منردتنجه قرار‬
‫میه رند‪ .‬اینکه ود حسبباسبب ت و پاسببخدهی مادر پ شب نیپ یر‬
‫اسببت به این معنا اسببت که اهر یب مراقبی دوسببت ندارد کندک‬
‫بهش بچ سبه یا اینکه خ لی در آغنش هرفته ب شه یا تر سش را به‬
‫مراقبش نشببنس بده فرقی ندارد که منقع ت کجا باشببد پارک یا‬
‫منزل یا هرجای دیگری‪ ،‬من به د زی به ونناس خناسبببته والد‬
‫اوت اد دار که آس را ان جا خناهم دادو یشبببتر از این که‬
‫انعطانپ یری وجند داشببتهباشببد درمنرد اینکه کجاها باید با‬
‫کندک انع طان پ یر برخنرد کرد‪ ،‬ننوی انع طان نا پ یری در من‬
‫وجند دارد که آس اصببنلی را که من به آس اوت اد دار مهمتر‬
‫از کانتک سی ا ست که کندک در آس زندهی میکند‪،‬به ونناس مثال‬
‫شببما میتنان د به یرید که کندک شببما شبببی که مهماس دارید‬
‫دندساوتی ب شتر ب دار بمننه اما اهرده مهماس داشتهباش د و‬
‫ده نه امروز روز کندک باشه یا نه یا هر اتفاق دیگری ب نفته‬
‫شما راس ساوت ‪ 9‬باید بخنابه معناش اینه که کانتکسی که کندک‬
‫شما در آس زندهی میکند درنمر هرفتهنمی شند ن ازهای ن ازهای‬
‫بای مختلف درنمر‬
‫بتهب‬
‫بافب‬
‫بای مختلف و در بب‬
‫بانکتسهب‬
‫کندک در کب‬
‫هرفتهنمیشند‪.‬‬
‫ببند کندک ‪ internal working model‬مدل کاری‬
‫ببرایطی باوم میشب‬
‫همچ ن شب‬
‫درونیهای م ستحکم و البته کمی ددار م سئله را ب سازد‪ ،‬اول ن‬
‫د زی که در این ‪internal working model‬ها برا ساس ‪ 3‬جزئی که میدان د‬
‫باید درنمر بگ رید این ا ست که خند یا ‪ self‬ارز شمندیاش م شروط‬
‫میشند به ده د زهایی؟‬
‫‪ .1‬من زمانی ارزشببمند که ه جاس منفی نداشببتهباشببم‪ ،‬بهم‬
‫بم باید خنددار‬
‫ببانی نباشب‬
‫بم‪ ،‬و و ب‬
‫بم‪ ،‬نترسب‬
‫ریخته نباشب‬
‫باشم‪.‬‬
‫‪ .2‬زمانی من ارزشمند که پ شرفت کنم‪ ،‬بدست ب ار ‪ ،‬اکتشان‬
‫کنم‪ ،‬خندمختار با شم و م ست ل‪ .‬خند اح ساس ارز شمندیاش‬
‫م شروط به ف داس ه جاسهای منفی و به د ستآوردس منقع تها‬
‫و اکتشان خندمختاری بس ار زیاد است‪.‬‬
‫بدا‬
‫بایی پ ب‬
‫به معنب‬
‫بایی دب‬
‫دیگراس دطنر؟ دیگراس در دن ن دن ب‬
‫میکنند؟‬
‫دیگراس در د سترس ه جانی پا سخگن و ح ساس ن ستند و درواقع‬
‫اهر سبببطنحی از حسببباسببب ت و دردسبببترسپ یری و پاسبببخدهی‬
‫وجندداشببتهباشببد یا بخناهد وجند ب اید زمانی بهوجند میآید‬
‫که تن ه جاسهای منفی را سرکند کنی و یا پ شرفت کنی‪ .‬الگنی‬
‫ارتبا ی درونی شببده که مدلهای کاری درونی را میسببازد باوم‬
‫میشببند که من روابطی را که با ب ه آد ها برقرار میکنم از‬
‫هم ن مخت ببات پ روی کند‪ .‬به هم ن دل ل زمانی که من ناراحت‬
‫هستم و و بانیا و ترس د و غمگ نم‪ ،‬این و بان ت و غمگ نی‬
‫و ناراحتی و اضبببطراد و ترس و هرآنچه حنل و حنش ه جاس های‬
‫منفی وجند دارد و سببرکند میکنم و دهره قنی کاذبی را ممکن‬
‫است بردار ‪ ،‬من از این راه با دیگراس ارتباط برقرار میکنم‪.‬‬
‫در کسببب دلبسببتگی اجتنابی ن از به برقراری ارتباط از ب ن‬
‫نمیرود بلکه به ونناس یب ن از ارضببان نشببده زیر میماند و‬
‫همچناس میتناند کار بکند‪ .‬من به واسبببطه راهبردهایی که در‬
‫ه شته یادهرفتم و اصلم را با آد ها تنم م میکنم‪ .‬من اجتناد‬
‫میکنم از این که این ه جاس ها را پردازش کنم‪ .‬من از روابط‬
‫نزدیب اجتناد میکنم به این دل ل که روابط نزدیب به معنای‬
‫این ا ست که این ه جاسها باید بروز پ دا کند وقتی به روابط‬
‫وا فی خندتاس نگاه میکن د این روابط دطنر شبببکل میه رند؟‬
‫آیا ف ط برا ساس پ شرفتها؟ یا برا ساس ب اس د زهایی که ما‬
‫را آزار میدهند و برای ما ه جاسهای غ رقابل پردازشی هستند؟‬
‫اینجا روابط‬
‫به این معنی‬
‫آد ها نزدیب‬
‫کرد‪ ،‬اهر بب‬
‫صم می شکل نمیه رند دنس بخ شی از رابطه صم می‬
‫ا ست که باید اینها را به ا شتراک بگ ار ‪ .‬اهر‬
‫شبببنند خناه د دید و اهر بب نند فرار خناهند‬
‫نند حساس و پاسخگن نخناهند بند‪.‬‬
‫درنت جه خندی که ارزشببمندیاش مشببروط به سببرکنبی ه جاسها و‬
‫است الل و خندمختاری بس ار زیاد است با یکدیگری که دردسترس‬
‫ن ست و پا سخگن ن ست رابطهاش دطنر برقرار می شند به روابط‬
‫اجتنابی‪ ،‬روابطی تنا با سبببرکند ه جانات و با نشببباسدادس‬
‫قدرتمندی در روابط‪.‬‬
‫اینها اهر بخناهند نمر کسبببی را هم جلب کنند و ارتبا ی هم‬
‫به از ریق‬
‫بایی و نب‬
‫بدرتنمب‬
‫بد آس را از ریق قب‬
‫برقرار کننب‬
‫ن مایشدادس ن از های دلبسبببتگی دن بال میکن ند‪ ،‬دنس ترس‬
‫ازد ستدادس دیگراس بهوا سطه دیدس ه جاسهای منفی ری شه ب س ار‬
‫قنی دارد‪.‬‬
‫‪Internal working model‬ها سبببازهای خناهند شبببد ه جانی و رفتاری و‬
‫شناختی که به وا سطه آس ا الوات منرد پردازش قرار میه رند‪،‬‬
‫راهبردها بهکار هرفتهمیشنند و روابط شکل میه رند‪.‬‬
‫ننزادی با این مدل های کاری کندکی که هفت م‬
‫پ شدبستانی میشند‪.‬‬
‫وارد‬
‫در آس دوراس ذهن پدیدآمده‪ ،‬در‬
‫قبل از دبسببتاس‬
‫منرد یب کندک ایمن ذهن مطاب ت دا شت با بدس و ه جاسهایی که‬
‫در آس اتفاق میافتاد یعنی کندکی که ترس دهبند ما به ازاهای‬
‫روانشبببناختی‪ ،‬نمادها‪ ،‬کال لغتها‪ ،‬بازنماییهایی داشبببت که‬
‫میتنانسببببت در منرد آن چه در درونش ات فاق میاف تد درمنردد‬
‫ه جاسهایش با دیگراس صحبت کند‪ ،‬اینجا هم در فرآیند دلبستگی‬
‫اجتنابی ذهن پدید میآید اما ک سی متفاوت !!! به دل ل اینکه‬
‫زمانی که من ترس را تجربه میکرد کسببی به من هفت که نباید‬
‫بتر سم یا زمان که غمگ ن بند به من هفتند که باید خن شحال‬
‫با شم آنچه به ونناس مادر ذهن ت برای من پدیدار شدها ست ممکن‬
‫ا ست کامال مطاب ت ندا شتهبا شد با آنچه که واقعا در من اتفاق‬
‫میافتد یعنی ذهن یب ما به ازای معادل از اتفاقاتی که داخل‬
‫بدس میافتد ن ست‪ ،‬در این زماس اهر از ما بهر س د به ونناس‬
‫یب کندک ممکن اسبببت ترس را احسببباس نکند یا آس را به کمال‬
‫درن اور و ممکن ا ست که تبدیل کنم آنها را به د زهای فاقد‬
‫اهم ت مثل اینکه دوسببتداشببتن خ لی مهم ن سببت یا آد نباید‬
‫بترسد‪.‬‬
‫یعنی اتفاقی که برای جسببم و دن ای ه جانی من افتاده اسببت‬
‫حاال به ازایش در ذهن من ممکن اسبببت دن ایی خالی از ه جاس‪،‬‬
‫دن ایی متمرکز بر قدرت و رفتارهای اکت شافی با شد‪ .‬این همه‬
‫اتفاقی اسببت که دوراس درمانی از ب مارانی که از راهبردهای‬
‫اجتنابی استفاده میکنند‪ ،‬دیدهمیشند‪.‬‬
‫ب مارانی که اهه های اجتنابی و ترب ت های اجتنابی دارند به‬
‫ونا فشبباس دسببترسببی ندارند وقتی درمنرد یب د ز منفی صببحبت‬
‫میکنند ممکن اسببت شببما ه جاسهای منفی را در آنها بب ن د و‬
‫وقتی از آنها سنال می شند‪ ،‬وقتی از آنها سنال میکن د این‬
‫ه جاس های منفی را پ دا نمیکن ند‪ .‬ان گار راب طه ذهن و بدس‬
‫قطع شدها ست انگار اوس آینهای که روبهروی اینها بندها ست به‬
‫اندازه کافی حالتهای درونی را منت ل کردهاست‪.‬‬
‫به این فکر کن د که ازآس دو ویژهی که در پارت مننتال زی شن‬
‫تن ض ن داده شدها ست ‪( altiune‬تطب قدادس یا همدلبندس) شاخی بندس‬
‫‪ marketne‬داشبببتن کدامش در این رابطه اتفاق نمیافتد؟ در آخر‬
‫این جلسه ب شتر درمنردش تنض ن م دیم اما آنچه به نمر میآید‬
‫این ا ست که ذهن بدس را نمی شنا سد همانطنر که یب دیگری بدس‬
‫و ه جانات داخل آس را نشبببناخت و فرصبببتی فراهم نکرد برای‬
‫اینکه رابطه ب ن این دوتا برقرار باشببه اسبباسببا این بچهها‬
‫کندکانی هستند که ه جاس محنرند آنها از دن ای ه جانی فاصله‬
‫میه رند از دن ایی که برای آنها خطرناک اسببت و رو میآورند‬
‫به دن ای شناختی متمرکز شدس بر اش ا‪.‬‬
‫کمالهرایی های تح ببب لی را در این افراد دید و اینکه ننوی‬
‫ا ضطراد تعم میافته در منرد ر ضایت دیگراس و درمنرد پ شرفت‬
‫لی و ترس از شک ست خنردس و ترس از امتحانات شاس وجند‬
‫تح‬
‫دارد‪ .‬دقت کن د که پ شببرفت در اینجا ف ط مسببئله درس ن سببت‬
‫پ شببرفت اینجا مابهازای خند ارزشببمندی اسببت درنت جه باید‬
‫آن در حائز اهم ت باشد‪.‬‬
‫اهر بخناه م مشببابهت بده م با آنچه درمنرد سبببب دلبسببتگی‬
‫ایمن صحبتهای س گل درمنرد این سبب دلب ستگی باید بگنیم که‬
‫اینجا غلبه با ن مکره دپ اسبببت‪ .‬ن مکره منط ی‪ ،‬شبببناختی‪،‬‬
‫برنامهریز و هدفمند که تسببلط دارد بر ن مکره راسببت‪ ،‬و اهر‬
‫بخناه م درمنرد سبببطنح باال و پای ن مغز صبببحبت بکن م باید‬
‫بگنی م سطنح باالیی و سطنح پای نی ت سلط خ ل ی زیادی دارند‬
‫به شکلی که ن ازها و غرایز و ه جاسهایی که آنجا وجند دارند‬
‫سببرکند میشببنند هرده همه ما میدان م که کنشهایی که در مغز‬
‫اتفاق میافتد اینچن ن اخت اصیافته ن ستند و در کارهایی که‬
‫ما انجا م دیم به شبببکل کامل قسبببمتهای مختلف مغزی دره ر‬
‫می شنند این م شابهتها به ما کمب میکنند که متنجه ب ش م ده‬
‫اتفاقی در مغز میافتد‪ .‬آس یکهاردگی که در سبببطن دلبسبببتگی‬
‫ایمن وجند دارد اینجا به وا سطه اتفاقهایی که افتادها ست از‬
‫د ست رفتها ست‪ ،‬ن مکره را ست و ه جاناتش فعال ت کمتری دارند‬
‫و باید در رواسدرمانی مرتبط شنند با ن مکره دپ‪ ،‬سنالی که‬
‫از مراجع میپرس د که وقتی این اتفاق افتاد ده احساسی داشتی‬
‫راهی به سببری برقراری ارتباط ب ن این قسببمتهاسببت و از رن‬
‫دیگر سبببعی میکن م ب ات باال و پای ن مغز را بهم مرتبط‬
‫کن ماین اتفاقی که به صنرت معمنل به لحاظ تکاملی و به لحاظ‬
‫تحنلی براسبببباس تنا نایی های غریزی که پدرو مادر دار ند‬
‫(مراقباس) در سطن دلبستگی ایمن میافتد‪.‬‬
‫اما اینجا به دل ل مخت ببباتی که در منردش صبببحبت کردیم که‬
‫روابط دطنر شببکل میه رند از مسبب ر خندش منحرن میشببند و به‬
‫شکلی ساختارهای مغزی خا صی را بهوجند میآورد‪ ،‬ساختارهای‬
‫متمرکز بر شببب نا خت ها‪ ،‬متمرکز بر پ شبببر فت یکی دیگر از‬
‫بببه دارند تابع ت و پ روی از‬
‫ویژهی هایی که بچه ها ئر مدرسب‬
‫منابع قدرت است‪.‬‬
‫هماس نگاه که به مراقباس وجند داشببت که رضببایت آنها و خند‬
‫بببل بند اینجا درمنرد معلم‬
‫بندس دن ای دروس روانی آنها اصب‬
‫وجند دارد‪ .‬کسب رضایت معلم از بهترین منضنواتی بند که معلم‬
‫دنبال خناهد کرد‪.‬‬
‫دره ری ب ش از اندازه با مسببائل درسببی و شببناختی به همراه‬
‫بببه و معلم‬
‫والقه به جلب تنجه از کندک‪ ،‬کندکی باد م ل مدرسب‬
‫خناهد ساخت‪.‬‬
‫ما هم شببه میهنی م در تحنل دلبسببتگی ه رهاههایی وجند دارد‬
‫یعنی جاهایی هسببتند که اهر ما با مراقب دیگر و با یکدیگری‬
‫با ویژهیهای دیگر یا رفتارهای دیگر مناجه شنیم فر صت پ دا‬
‫میکن م که ناایمنیهای قبلی را برا ساس شکله ری روابط جدید‬
‫دوباره منردتجدیدنمر قرار بدیم و درجاتی از ایمنی را برای‬
‫خندماس ایجاد کن م مدر سه میتناند دن ن جایی با شد‪ ،‬یعنی یب‬
‫معلم ایمن میتناند به ه جاسها ح سا س ت ن شاس دهد مراقب کند‬
‫از آنها و تنجه داشببتهباشببد به ن از همه کندکاس و درنت جه‬
‫ناایمنیها را به دالش بگ رد‪.‬‬
‫یعنی ‪ internal working model‬ها را به دالش بگ رد‪ ،‬اما متاسبببفانه‬
‫اتفاقی که میافتد این اسببت که کندکانی که دلبسببتگی ناایمن‬
‫اجتنابی دارند حتی منقعی که م ابل افرادی قرار میه رند که‬
‫امن ه ستند و درجاتی از امن ت را کنار خند دارند ممکن ا ست‬
‫نتنانند از آس دیگراس اسببتفاده کنند این بداس معناسببت که‬
‫وقتی که من خند را به ونناس یب کندک و یا یب دانشآمنز‬
‫بین از از مراقب میب نم ه جاسهای منفیا را نشبباس نمیدهم‪،‬‬
‫دانشآمنزی میشببن که ب ش از حد سببازهار اسببت‪ ،‬همه را به‬
‫تح ل وامیدار با سازهاریهایی که با سرکندکردس ه جانی که‬
‫آس از وجندشبباس بیخبرند و من را فردی قنی میب نند وقتی من‬
‫دن ن نمایشبببی برای دیگراس برقرار میکنم و ارائه میدهم در‬
‫این صنرت ممکن ا ست زماسهایی که به مراقبت ن از دار آسها‬
‫این مراقبت را در اخت ار من قرار ندهد‪.‬‬
‫ت بببنر کن د کندکی با دن ن ویژهیهایی در کالس داریم و قرار‬
‫ا ست ماننری برقرار شند به ونناس مثال برای زلزله ممکن ا ست‬
‫من به ونناس کندکی که قنی اسببببت و خندش ار هان زیشبببن و‬
‫سازماندهی قنی دارد‪ .‬نه تنها کنار ه ا شته ب شم بلکه ممکن‬
‫ا ست دند دانشآمنز که میتر سند هم به من دادهب شنند در دن ن‬
‫شرایطی ب شتر مدل کاری درونی برا م او م شن‪ .‬و من معلم‬
‫را هم غ رحسبباس و غ رپاسببخگن میب نم‪ .‬دیگری که ممکن اسببت‬
‫برای ب ه همکال سیهایم امن ت را فراهم کند اما به دل ل ننه‬
‫رفتاری که من از خند نشبباس میدهم‪ ،‬نشبباس نمیدهم که ن از‬
‫دار کسی از من مراقبت کند و ممکن است ایگننر بشم این بداس‬
‫معناست که این تجربه ن ست که هم شه به ما شکل میدهند هاهی‬
‫مناقع ما به تجربههای ب رونی شکل میده م با ‪internal working model‬‬
‫هامنس وقتی اهر بازیگنشبببی از تما کندکاس کالس سبببر بزند‬
‫درجاتی از رفتارهایی و کارهایی که در آس داردند رفتارهای‬
‫در ست نبا شند شاید اول ن کندکی که منرد سرزنش قرار ه رد‬
‫این کندک با شد و هفته شند که من از تن تنقع ندا شتم از همه‬
‫اهر تنقع داشتم از تن نداشتم که اینکار را بکنی‪.‬‬
‫آرا آرا لبا سی که من پن ش د و در ا صل به من پن شانده شده‬
‫ان در ی منرد تحسبب ن قرار میه رد و آن دری لباسهای دیگر و‬
‫رفتارهای دیگر منرد سببرزنش قرار میه رد که من این احسبباس‬
‫ارزشمندی که با این لباس بهدست آورد ف ط زمانی تداو پ دا‬
‫میکند که براسببباس ن شهای آس لباس رفتار ادامه پ دا کند‪.‬‬
‫بببه ممکنه همچن ن فرآیندی را بهوجند ب اورد و‬
‫ه رهاه مدرسب‬
‫مانع این شبببند که حاال من یب آد جدید میب نم ‪internal working‬‬
‫بته‬
‫‪model‬ها رو باهاش تغ ر بد ‪ .‬البته اهر ما معلمی را داشب‬
‫با ش م که به درجاتی این ویژهیها را در کندکاس ب شنا سد کندک‬
‫نترس را کندک خ لی خند درنمر نگ رد‪ ،‬کندکی که مدا میخناهد‬
‫ر ضایتش را ک سب کند را کندکی باهنش و کارآمد درنمر نگ رد و‬
‫بداند که ممکن ا ست د زهایی وجنددا شتهبا شد که باید بر آنها‬
‫تامل کرد ممکن اسببت این فرآیند اینطنر اتفاق ن نفتد در آس‬
‫صنرت مدرسه ه رهاهی خناهد شد که معلم میتناند کسب دلبستگی‬
‫و راهبردهای دلبستگی را تحت تاث ر خندش قرار دهد‪.‬‬
‫یکی از این ه رهاهها اتاق درماس است جایی که اهر مراجع شما‬
‫ب ش از اندازه تالش کند برای اینکه رضببایت شببما را بهدسببت‬
‫ب اورد و ن ش مراجع خ لی خند را بخنا هد بازی ک ند شببب ما‬
‫میایست د و بر رابطه که با او دارید تامل میکن د اهر مراجع‬
‫شما جل ساتش کن سل می شند و شما ه م غمی‪ ،‬تر سی‪ ،‬خ شمی در او‬
‫نمیب ن د شاید از خندتنس میپر س د ده ننه رابطهای ب ن شما‬
‫برقرار ا ست؟ و میای ست د و در دن ای درونی او تامل میکن د‬
‫و ف رایی را بهوجند م ارین که این ه جاسها ب ن شما و مراجع‬
‫جریاس پ دا کند‪ .‬دو سنی جریاس پ دا میکند همدالنه با آس پ ش‬
‫میروید و فرار نمیکن د اجتناد نمیکن د و به وا سطه رابطه‬
‫امن درمانی که بهوجندآمدهاسببت بخشببی از ذهن که با بدس با‬
‫ه جا نات در ارت باط ن سببببت در ارت باط قرار میه رد این‬
‫ه رهاهها در مدرسببه در دوراس ننجنانی با هروه همسبباالس در‬
‫ازدواج و در روابط زوجی با همسبببر ها و در ا تاقدر مانی‬
‫میتنان ند شبببرایطی را بهوجند ب اور ند که راهبرد هایی که‬
‫ناایمن بند ند و نا کافی بند ند برای برقراری یب ارت باط امن‬
‫حاال منرد تجدید نمر قرار ه رند‪.‬‬
‫همانطنر که میهنی م متا سفانه این فرآیندها خند تای دکننده‬
‫هسببتند باوجند یکدیگری که ظرف ت تاملکردس به خندش و دیگری‬
‫را دارد میتناند قطاری که در این ریل اسببت تغ ر جهت بدهد‬
‫به شرایط دیگر و مکاس دیگر‪.‬‬
‫دوراس ننجنانی‬
‫فرآیندهنیتیابی به ده شکل اتفاق میافتد؟‬
‫بببه رق مختلفی میتنانببداتفبباق ب نفتببد‪ ،‬آس تبع ببت و‬
‫فر ماسبرداری که ممکن اسببببت نسببب بت به م نابع قدرت وجند‬
‫دا شتهبا شد این فرآیند مختل می شند‪ .‬به شکل پ یرش صددر صد‬
‫آنچه به من ور ضه شده و هنیتی که از پ ش برای من تعع ن شده‬
‫در یب قطب‪ ،‬و در قطب دیگر رفتن به سببنی اکتشببانهای ب ش از‬
‫ببب دس ل باس های فکری ب ش از ا ندازه و مت فاوتن‬
‫ا ندازه‪ ،‬پنشب‬
‫درن ها یت رسببب دس به یب پراک ندهی ن ش که نتنانم آس ها را‬
‫حنلوحنش یب محنر هنیتی جمع و جنر کنم‪.‬‬
‫‪ 2‬م کان ز د فاوی اسبببباسبببی در این کند کاس و حاال در این‬
‫ننجناناس دیدهمیشند‪ .1 ،‬ریاضت لبی ‪ .2‬فلسفهبافی‬
‫میتنان د حدس بزن د درا این مکان ز های دفاوی ا سا سی ه ستند‬
‫که در این سبب اتفاق میافتد‪.‬‬
‫مان ز دفاوی فلسببفهبافی به این دل ل که یه مکان ز مسببلط‬
‫ا ست که‪ ،‬دنننگاه کن د من در کجاها قدرتمند شد در نل این‬
‫تحنل در کجاها این ظرف ت را بهوجند آورد ؟‬
‫در فرآیندهای شناختی‬
‫حاال که با تکانههای پرخاشبببگرانه و تکانههای جنسبببی مناجه‬
‫میشببند ننجناس که در دوراس ننجنانی باید با آسها سببازهاری‬
‫حاصببل کند‪ .‬فلسببفهبافی مکان زمی کامال دردسببترس اسببت که بر‬
‫در جات خ لی باالیی قبال منرد اسبببت فاده قرار هرف تهاسببببت‪.‬‬
‫مؤلفههای شناختی که الز دارد منجند ا ست برای اینکه با این‬
‫ن ازه‪ ،‬تکانهها‪ ،‬و غرایز در سببطن فلسببفهبافی برخنرد شببند‪،‬‬
‫ننوی ه س ست شناختی از من ضنوات فکرکردس به اونها بدوس اینکه‬
‫واقعا بازندهی واقعی در ارتباط باشد‪.‬‬
‫ریاضببت لبی دطنر؟ درا ریاضببت لبی یکی از مکان ز های ‪ main‬و‬
‫ا صلی خناهد بند؟ به این دل ل که با ریا ضت لبی که ممکنه به‬
‫ونناس یب مکان ز دفاوی به هنجار‪ ،‬در همهی ننجناناس اتفاق‬
‫ب نفتد به ننوی پا سخی به غرایز پرخا شگرانه و غرایز جن سی‬
‫یا ک شانندههای پرخا شگرانه و جن سی ه ستند که در این دوراس‬
‫رخ میده ند ولی برای این ننجنا ناس ر یاضببببت لبی راهی برای‬
‫رس دس به ننوی خندبسندهی و ود ن از به دیگراس است‪.‬‬
‫اهر بتناس تما این ل تها را کنار ه ا شت و اهر بتناس بدوس‬
‫آنها زندهی کرد‪ .‬من به خند خناهم هفت که ن ازی به دیگراس‬
‫ندار و اهر تمرین کنم مناجه شدس با این شرایط‪ ،‬شرایط سخت‬
‫را و اهر درح ن مناجه شدس با این شرایط سخت بتننم ه جاسهای‬
‫منفی را سببرکند کنم و با آنها م ابل نشببم ننوی از قدرت را‬
‫به من خناه ند داد که ب عد ها در قا لب کارآ مدی برای من ن ش‬
‫بازی خناهند کرد‪ ،‬ریا ضت لبی راهی به سنی اینکه خندمختاری‬
‫و اسببت الل لبی ای که من میخناسببتم ولی تننسببتم برای خند‬
‫بهوجند ب ار را به ونناس هدن انت خاد کنم‪ ،‬و هدفی که به‬
‫دنبال میکنم ایننه که تا اونجایی که میتننم روی پای خند‬
‫با شم‪ Internal working model .‬مدلهایی که من ساختم اینه که دن ا و‬
‫آد هایی که تنش ه ستند آد هایی پا سخگن‪ ،‬ح ساس و درد ستر سی‬
‫ن سببتند پس منم که باید از پس اینها برب ایم‪ .‬ریاضببت لبی‬
‫راهی ا ست برای تمرین با د شناریهایی ا ست که ممکنه با آنها‬
‫مناجه بشم‪.‬‬
‫شببب نه برقراری ارتباط در دوراس ننجنانی و بعدها در دوراس‬
‫بزرهسالی هم قابل تنجه است‪.‬‬
‫در واقع افرادی که ک سب دلب ستگی اجتنابی دارند به ‪2‬‬
‫روابطشاس راسروساماس میدهند‪.‬‬
‫ش نه‬
‫‪ .1‬ش نه اجتناد از برقراری روابط صم می‬
‫‪ .2‬شببب نه هم گانیسبببباختن روابط یا ومنمیکردس آس‪ ،‬این‬
‫برآوردهکننده م شخ ات این جمله ا ست " ک سی که با همه‬
‫دوست است‪ ،‬شاید با ه چکس واقعا دوست ن ست"‬
‫این بداس معناست که سرمایهه اری روانی برای اینکه ما روابط‬
‫صم می ایجاد کن م آن دری سخت و آن دری پ چ ده و دشنار است‬
‫که نشببند آس را با همه انجا داد معمنال وقتی سببرمایهه اری‬
‫روانی انجا میشببند تعداد معدودی از آد ها را دربرمیه رد‪.‬‬
‫اهر دانشآمنز یا فردی نمیتنا ند از ب ن ت ما آد هایی که‬
‫با آنها زندهی میکند را به ونناس دوسببت صببم می انتخاد کند‬
‫شبباید به این معنی اسببت که این سببرمایهه اری روانی ان دری‬
‫روی آد های مختلف ه ست که به شکلی از برقراری روابط صم می‬
‫جلنه ری بکند‪ .‬همچن ن افرادی ممکن اسببت سببازهاری بسبب ار‬
‫باالیی در بندس با آد ها داشببته باشببند اما به معنای واقعی‬
‫کلمه رابطه دلب ستگی محنر با م شخ اتی که االس شما میدان د‬
‫را با ه مکس نداشتهباشند‪ ،‬این باوم خناهد شد هرده از ب روس‬
‫ممک نه آد مرد داری به نمر ب اس ا ما در برقراری روابط‬
‫صم می ددار مسئله هستند‪.‬‬
‫نک ته دیگر این که این اسببببت که این افراد اهم ت روابط را‬
‫نادیده میه رند و اهم ت روابط را کم جلنه میدهند به ونناس‬
‫مثال در م بباحبههایی که برای کشببف سببببهای دلبسببتگی در‬
‫بزرهسالی انجا میشند معمنال اوت اد دندانی ندارند که روابط‬
‫ت تاث ره ار ا ست‪ .‬آنها معت دند که‬
‫ه شته بر سازماس شخ‬
‫ت بهو س له خند‬
‫دن ای دروس روانی دن ای روان شناختی شخ‬
‫آد ها سببباختهشبببند و آد ها میتنانند از خ ر آس بگ رند و‬
‫همانطنر که در دن ای کندکی از پ یرش ه جاسهای منفی در منرد‬
‫خند شاس و والدین شاس اجتناد میکردند اینجا هم سعی میکنند‬
‫بببده ودر و ن حال کم اهم ت از این‬
‫که آس روابط را ایدهآل شب‬
‫لحاظ که بخناهند روی آنها تاث ر بگ ارند نشبباس دهند‪ ،‬دن ن‬
‫نگاهی هاهی مانع این می شند که وقتی ددار م شکل شغلی ه ستند‬
‫به روابط وا فیشبباس نگاه بکنند برای اینکه شببکل شببغلی را‬
‫تب ن کنند یا بفهمند‪ ،‬ا سا سا خ لی وقتها مراجع ن با سبب‬
‫دلبسبببتگی اجتنابی به دنبال دسبببتنرالعملها یا راهحلهایی‬
‫ه ستند که م شکالت شاس را حل کند بدوس اینکه به الیههای وم قتر‬
‫شخ تشنس و دن ای ه جان شنس دستزدهبشه‪.‬‬
‫و ما میدان م در ب س اری از مناقع دن ن راهکارهایی آن درها‬
‫اثربخش ن سبببت ند در برقراری روابط با دیگراس در دو راهی‬
‫اینکه خندمختاری و اسببت الل ب شببتر اهم ت دارد یا دلبسببتگی‬
‫و شق و در رابطهبندس‪ ،‬انتخاد آنها در ب شتر مناقع م س ر اول‬
‫ا ست‪ .‬جایی که خندمختاری و ا ست الل ت سلط دارد‪ .‬آنها در به‬
‫ا شتراکه ا شتن دن ای دروس روانی شنس کمی ددار م سئله ه ستند‬
‫به وبارت دیگر در خندافشبباییکردس هاهی اوقات ترس و نگرانی‬
‫دارند دنس درخنداف شاییکردس ممکن ا ست در جایی از ه جاسهای‬
‫ما و احساس ن از به دیگراس خندش را نشاس دهد‪.‬‬
‫زمانیکه شما با این افراد ارتباط دارید ممن است در یب برهه‬
‫زمانی از ترس ازدسببتدادس یب نفر صببحبت کن د نگرانیتاس را‬
‫ببباس بده د‪ ،‬ه جاس های‬
‫درمنرد یب رابطه وا فی که دارید نشب‬
‫منفی‪ ،‬و ن از به اینکه یب نفر کنارتنس باشببه‪ ،‬اهر شببما در‬
‫منرد این د زها با این افراد صحبت کن د‪ ،‬آنها سعی میکنند‬
‫به اصالحکردس این ویژهی در شما‪ .‬ه جاسهای منفی را خ لی سریع‬
‫سعی میکنند د ستهبندی کنند و کنار بگ ارند سعی میکنند به‬
‫شما زودتر راهحل بدهند انگار که شما نمیتنان ست د به راهحل‬
‫فکر کن د جایی که شبببما سبببعی کردید همدلیای را از یب نفر‬
‫بگ رین میب ن ن همدلی وجند نداره و ا سا سا ف ط راهحل وجند‬
‫دارد اینکه دطنر م شه از اینجا اجتناد کرد‪.‬‬
‫و در برخی منراد شما اینها را میه د‪ ،‬این ا ساس ضعفی که من‬
‫در خند دار دنس این ن ازها و ه جاسها را نشبببانههایی از‬
‫ضعف میب نم فرافکنی میکنم روی شما و شما را فرامیخنانم به‬
‫سمت اینکه قنی با ش د‪ ،‬سرزنش میکنم آس ویژهیها را و ازتنس‬
‫میخنا کنار ب ارین شنس و شما رو مجبنر میکنم به اینکه از‬
‫هماس استراتژیهایی استفاده کن د که من استفاده میکنم‪.‬‬
‫در کل همدلی به دل ل اینکه‪ ،‬همدلی متمرکز ا ست بر ه جاسهای‬
‫بببتر مناقع‪ ،‬به دل ل اینکه این همدلی با خند‬
‫منفی در ب شب‬
‫وجند ندارد با شما هم وجند نخناهددا شت‪ .‬د زی که من ندار‬
‫و تجر به نکرد و دیگری به من نداره‪ ،‬حاال من نمیتننم به‬
‫یکدیگری بدهم و حاضببرنخناهمبند این را با شببما به اشببتراک‬
‫ب ار ‪.‬‬
‫االس برای شببما قابل پ شب نی اسببت که اهر این مراقب کندکی‬
‫داشتهباشد ده اتفاقی میافتد به ونناس والد‬
‫وقتی من نمیتننم با دیگراس این همدلی را داشببتهباشببم و در‬
‫دن ای آن ها ز ندهی کنم‪ ،‬به ونناس آد بزرهسببببال از آن ها‬
‫انت مار دار این ها را ت ما ما ضببب ج کن ند‪ ،‬ه جاس های منفی‬
‫نداشتهباشند‪.‬‬
‫خ لی متفاوت ن ست از اینکه من کندکی را دار که شروه میکند‬
‫به ن شاسدادس ه جاسهای منفی و ن ازهای دلب ستگی‪ ،‬ب س اری از‬
‫مناقع وقتی کندکم این ن از ها را نشبببباس مید هد برای این‬
‫یادآور ن ازهای برآوردهن شده و ه جاسهای ‪ contain‬ن شده در خند‬
‫اسببت و خ لی وقتها خشببم بهوجند میآورد‪ .‬همانطنر که معت د‬
‫اهر من نتنانم این ه جاس ها را سبببرکند کنم یا آن ها را‬
‫نداشببتهباشببم آد ضببع فی هسببتم‪ ،‬االس فکر میکنم کندکم اهر‬
‫نتن نه این کار را ان جا بده ت بد یل م شببببه به منجندی که‬
‫نمیتن نه از پس خندش برب اد وقتی من این ه جاس ها را منفی‬
‫میب نم وقتی من این ه جاس ها را معتبر نمیدونم‪ ،‬وقتی ب ن‬
‫من و کندکم وجند دارد و من حس میکنم مراقب به اندازه کافی‬
‫خنبی ن ستم‪ ،‬و وقتی تما اینها رخ م ده و من رو بهم میریزه‬
‫و درمن ا ضطراد رخ م ده باوم م شه خ شم دا شتهبا شم ن سبت به‬
‫کندکم وقتی دن ای دروس روانی من با ترس همراه میشبببند که‬
‫مبادا از کندکم خند مراقبت نکنم و خند بزرهش نکنم اوس رو‬
‫سنق م د به سمت رفتارهای اکت شافی‪ ،‬اوس رو سنق م د به‬
‫سببمت دسببتی که در آس ه جاسهای منفی بروز پ دا نکند از این‬
‫ح م من بهترین کاری که میتنانسبببتم بکنم ان جا داد ‪ ،‬در‬
‫دن ای دروس روانی خند نه در مخت ات کلی دن ای دروس روانی‬
‫کند کاس‪ ،‬این برای من کار کرده پس برای تن هم به ونناس یب‬
‫کندک کارخنا هد کرد‪ .‬وقتی که با کندک اینطنر رف تار میکنم‬
‫که ه جا ناتش را ناد یده‬
‫اوس رو در معرض این قرار م د‬
‫بگ ره‪ ،‬خند کاذد بسازه همانطنر که خند ساختم و این انت ال‬
‫ب ن ن سلی د زی که برای من اتفاق افتادها ست در قالب تروما‬
‫در قالب آ س ب در قالب نادیدهه ری بخ شی از من به ونناس یب‬
‫‪self‬‬
‫نل مدتی که در منرد کسببب دلبسببتگی اجتنابی صببحبت‬
‫در تما‬
‫میکرد نکاتی به خا ر رس د که ب اس کنم‪:‬‬
‫نکته ‪ :1‬کسببب دلبسببتگی اجتنابی اختالل ن سببت به وبارت دیگر‬
‫وقتی ما درمنرد سبببب دلبسببتگی اجتنابی صببحبت میکن م داریم‬
‫درمنرد مجمنوهای از راهبردها صبببحبت میکن م که برای کندک‬
‫باتن جه به مح طی که در آس ز ندهی میکردهاسببببت در جاتی از‬
‫سازهاری و ایمنی را بهوجند آورده‪ ،‬هرده در آینده این سبب‬
‫میتناند در ارتباطها م شکالتی را بهوجند ب اورد اما ضرورتا‬
‫حتما به این معنی ن ست که حتما با آس ب روانی همراه میشند‪.‬‬
‫افرادی که سبببب دلبسببتگی اجتنابی دارند این سبببب براشببنس‬
‫بببدند مثل‬
‫پ امدهایی دارد که برخی از این پ امدها مثبت شب‬
‫اینکه این افراد افرادی سختکنش‪ ،‬پرتالش‪ ،‬به دنبال پ شرفت و‬
‫بهدستآوردس منقع تهای اقت ادی و اجتماوی هستند و ممکن است‬
‫به آنها د ست پ داکنند‪ .‬اما ممکن ا ست به همراه اینها اح ساس‬
‫دلتنگی اح ساس تنهایی و مجمنوهای از وناملی وجنددا شتهبا شد‬
‫که به شکلی دن ای ه جانی را س اه و سف د کند‪.‬‬
‫نکته‪ :2‬وقتی ما داریم درمنرد سببهای دلب ستگی صحبت میکن م‬
‫به شببکل یب ب ه درمنرد آنها صببحبت میکن م ولی میدان م که‬
‫ف ه ستند یعنی افرادی میتنانند در م زاس‬
‫سببهای دلب ستگی‬
‫اجت نابی بندنشبببباس با هم مت فاوت باشببب ند‪ ،‬در جاتی از‬
‫اجتنابیبندس ممکن اسببت خ لی نزدیب باشببد با سبببب دلبسببتگی‬
‫ف درنمر بگ ریم‪.‬‬
‫ایمن الز است آنها را در یب‬
‫نکته‪ :3‬همانطنر که قبال هفتهشببد سبببب دلبسببتگی اجتنابی را‬
‫دیدید و شبببناخت د به تحنل آس پی بردید خ لی خند اسبببت که‬
‫بهجای اینکه سبببب را مبنای قربباوتهای بال نی خندتاس قرار‬
‫ده د‪ ،‬راهبردهای دلبستگی اجتنابی را مبنای قراوتهای بال نی‬
‫خندتاس قرار ده د‪ ،‬دنس ما پ چ دهتر از آس هسببت م که از یب‬
‫سبب در تما منقع تها و در برابر تما آد ها استفاده کن م‪.‬‬
‫راهبردهای اجتنابی راهبردهای دلب ستگی محنر اجتنابی به این‬
‫مع نا هسبببت ند که ما میتنان م و برابر برخی از افراد از‬
‫استراتژیهای اجتنابی استفاده کن م‪.‬‬
‫نک ته‪ :4‬ه م مادری و ه م پدری و ه م مراقبی به دن بال‬
‫آسبب برسبباندس به کندکش ن سببت ما به ونناس یب والد و مراقب‬
‫آنچه که میدان م بهترین اسببت درمنرد کندکماس انجا میده م‬
‫شرایط فرآیندهای ناهن ش ار و هن ش ار ایجاد دخالت میکنند در‬
‫اینکه من دطنر کندکم را پرورش بد ‪ ،‬خا رات ه شته‪ ،‬تروماهای‬
‫ه شبببته وسبببط م داس خناهند آمد و روی روابط من با کندکم‬
‫اثره ار خناهند بند‪ .‬اما در تما این شبببرایط ه م کدا از‬
‫والدین و ه م مراقبی به دنبال آ س بر ساندس به کندکش ن ست‬
‫این در ه مدلیکردس با مادراس و پدراس و مراقب نی که از‬
‫سببببهای دلبسببتگی ناایمن در روابط با کندکانشبباس اسببتفاده‬
‫میکنند بس ار حائز اهم ت است‪.‬‬
‫درنمر داشبببتهباشببب د که یب مراقب سبببعی میکند آنچه برایش‬
‫کارکردهاسببت را به کندکش منت ل کند ممکن اسببت از دشببم یب‬
‫رواسدرمانگر آنچه دارد اتفاق میافتد قرین با آ س ب و منحرن‬
‫از آس خط بهنجار باشببد اما این در دن ای دروس روانی من به‬
‫ونناس والد دا ستانش متفاوت ا ست این بهترینها ا ست برای من‪،‬‬
‫در درماس منتال زی شن فهم دن ای دروس روانی شخ ی که دارد‬
‫این کار را انجا میدهد اول ن قد برای تغ رش اسبببت‪ .‬این‬
‫که ه مدال نه ن گاه کن م به ات فاقی که ب ن مرا قب و کندک‬
‫میافتد‪.‬‬
‫و درن ها یت اهر بخناه م کدا یب از آس ‪ 2‬مؤل فهای که در آس‬
‫مدل آینهوار رفتارکردس مادر درمنردش صببحبت کردیم‪ ،‬کدا یب‬
‫از این دو مؤلفه اینجا حرببنر ندارد‪ ،‬کدا مؤلفه را انتخاد‬
‫میکن د‪.‬‬
‫هماهنگبندس یا شببباخیبندس کدا وجند ندارند و کدا ب ش از‬
‫ا ندازه وجند دارد؟ این جا م زاس ه ماهنگی ات فاق هایی که در‬
‫دن ای دروس روانی میافتد پای ن اسببت و به جای آس مارکبندس‬
‫فاصببب لههرفتن از آس دن ا و ب ش از ا ندازه بزرهسبببباال نه‬
‫رفتارکردس به شکل ب شتری دیدهمیشند‪.‬‬
‫جلسه ‪8‬‬
‫آنالین‬
‫این جل سه اخت اص دا شت به سبب دلب ستگی ناایمن اجتنابی‪،‬‬
‫راهبردهای ا سا سی این سبب دلب ستگی در جل سه آفالین به نر‬
‫کامل تن ض ن داده شد و در این جل سه قرار ا ست درمنرد برخی‬
‫دیگر از ویژهیهای این ک سب صحبت کن م‪ .‬شاید االس ب شتر درک‬
‫کردهبا ش د که درا سبب دلب ستگی ایمن و قبل از آس نما های‬
‫رفتارهای دلبسببتگی محنر تنضبب ن دادهشببدهاسببت دنس در دن ن‬
‫بستری شما راحتر میتنان د دلبستگی را متنجه شنید و ناایمنی‬
‫و دلب ستگی را به ونناس ا ستراتژیهای بن ادی که در سازماس‬
‫دروس روانی بهکار بردهمیشنند پ دا کن د و منرد مداخله قرار‬
‫ده د از االس به ب عد به راحتی میتنان د وار یانس های مختلف‬
‫از کسببب دلبسببتگی ایمن را پ دا کن د و نگاه کن د که واکنش‬
‫آد ها در منقع تهای مختلف دگننه اسببت و دگننه مجمنوهای از‬
‫این راهبرد ها وقتی ک نار هم قرار میه ر ند میتنان ند سببب بب‬
‫دلبستگی را و یب ‪ internal working model‬خاص را بسازند‪.‬‬
‫سنال‪ 1‬درماس دارد؟‬
‫به بخش ز یادی از مراج عاس مختلف به ونناس م ثال با اختالل‬
‫ت و سنا سی‪ ،‬ا ضطراد اجتماوی‪ ،‬اختالل خند ش فتگی اینها‬
‫شخ‬
‫تی ه ستند که ما خ لی سبب دلب ستگی اجتنابی را‬
‫اختالل شخ‬
‫ببباس میدهند که سببببب‬
‫بارز در اینها میب ن م‪ .‬پژوهش ها نشب‬
‫دلبسببتگی اجتنابی به ننوی در این ننه از اختاللها به شببدت‬
‫زیاده حتی اهر اختالل محنر هم نخناین جلن برین‪ .‬میدون ن که‬
‫بسبب اری از مراجعاس د زی را که از آس رنج میبرند سببرکنبی‬
‫ه جانی شدید‪ ،‬تمایل به فا صلههرفتن از روابط و سنارینهای‬
‫مرتبط با آس است‪.‬‬
‫بسببب اری از افرادی که به کل ن ب مراجعه میکنند این سببببب‬
‫دلبسبببتگی را دارند و درماسهایی هم که برایش وجند دارد ده‬
‫در منتال زیشن و ده در درماسهای پنیشی دیگر متمرکز بر هم ن‬
‫دوباره تجربهکردس ه جاسها مت بببلکردس بدس و ذهن به شبببکل‬
‫دوباره ا ست و مجمنوهای از مداخالت که در دورههای درمانی در‬
‫منرد آنها صحبت کن م‪.‬‬
‫سنال ‪ 2‬در ف لم کندک زمانی که غریبه ق د خروج از اتاق را‬
‫داشت با دشمهایش فرد غریبه را دنبال میکرد این را به ونناس‬
‫رفتار اکتشببافی در نمر میه ریم یا دنس مادر اصببال به کندک‬
‫تنجه نمیکرد دنس غریبه تنجهی به کندک ن شاس دادها ست انگار‬
‫تمنای ارتباط با غریبه را داشببت که شبباید از ریق آس فرد‬
‫غریبه فهم دهشند‪.‬‬
‫در ادامه تنض ن میده م‬
‫بحم را از اینجا شروه میکن م هرده سببهای دلب ستگی به شما‬
‫معرفی می شنند دنس شناخته شدهه ستند‪ ،‬ج ابند‪ ،‬پژوهشهای زیادی‬
‫روی آنها انجا شدها ست و دارجند کلی خنبی را فراهم میکنند‬
‫برای این که ما آس م کان ز های دروس روانی ارت باط در آد ها‬
‫بفهم م اما هم شه شما را دونت کرد بهجای اینکه به سببهای‬
‫دلب ستگی دقت کن د به ا ستراتژیها و راهبردهای دلب ستگی محنر‬
‫در اتاق درماس و یا در ارتباط های خندتاس با دیگراس یا به‬
‫صبببنرت کلی در ارتبا ات نگاه کن د‪ .‬ده تفاوتی ب ن سببببب‬
‫دلب ستگی و راهبردها و ا سترانژیهای دلب ستگی محنر وجند دارد‬
‫و ده شباهتهایی‬
‫نکته‪ :1‬وقتی مجمنوهای از اسبببتراتژی ها و راهبردها کنارهم‬
‫قرار بگ رند یب سبب را می سازند‪ ،‬سبب از سطن انتمار باالتری‬
‫برخنردار ا ست‪ ،‬سبب کلینگرتر ا ست سبب یب ل بل ا ست که هاهی‬
‫اوقات مانع این میشببند که ما بفهم م که اسببتراتژیهایی که‬
‫زیر آس سبب قرار هرفتهاند در یب آد خاص و یا در یم منقع ت‬
‫خاص دگننه ومل میکند‪.‬‬
‫اینکه شببما‬
‫ا ستراتژیها‬
‫اجتماویبندس‬
‫مراجع اتفاق‬
‫راهبردها را‬
‫هم شببه از سببمت من دونت م شبب ن به اینکه به‬
‫و راهبردها نگاه کن د به این دل ل که زیر ل بل‬
‫در سنهرا و م او بندس و آ شفته بندس آنچه در‬
‫میافتد هم ن شند و به هم ن دل ل ا ستراتژیها و‬
‫درنمر بگ رید‪.‬‬
‫نک ته‪ :2‬ما با ید اینطنر درنمر بگ ریم به دل ل این که راب طه‬
‫دلبسببتگیمحنر میتناند متناسببب با کانکتس و اتبا ی که درش‬
‫اتفاق میافتد تغ راتی را داشببتهباشببد ممکن اسببت من در یب‬
‫منقع تی ایمن رف تار کنم در برابر منقع تی دیگر و افراد‬
‫دیگر ناایمن رف تار کنم‪ .‬ما دو تا ن گاه میتنان م به سببب بب‬
‫دلبستگی داشتهباش م‪.‬‬
‫جاس بالبی معت د بند که سبب دلب ستگی یب سازماس دروس روانی‬
‫ا ست دنس ب شتر نزدیب بند به روانکاواس کال س ب و معت د بند‬
‫آنچه اهم ت دارد سازماس دروس روانی است‪.‬‬
‫او معت د بند که ما براسبباس روابط اول هماس با مراقبانماس‬
‫این سبببباز ماس ایمن یا ناایمن را میسببببازیم و ب عد از آس‬
‫بببازماس درونی ما آس‬
‫درهرمنقع ت دیگری قرار میه ریم این سب‬
‫منقع ت را تحت تاث ر قرار میدهد در دن ن شبببرایطی مهم این‬
‫ن سببت که ما د در ایمن و د در ناایمن هسببت م‪ ،‬اهر شببما یب‬
‫آد ایمن و من یب آد اجتنابی با شم در این دیدهاه آس سبب‬
‫دلبسببتگی که دروس من وجند دارد تن را تبدیل به آدمی می کند‬
‫که پاسخگن نخناهدبند‪ .‬دطنر؟‬
‫وقتی من این ه جاس ها را با تن درم اس نم ار و ن از به‬
‫کمب را به تن نشبباس نمیدهم وقتی تن میخناهی کمب کنی من به‬
‫ونناس فردی که اح ساس ضعف میکنم این کمب را پس میزنم‪ .‬آرا‬
‫آرا از تن فردی می ساز که ن سبت به ن ازهای من غ رپا سخگن‬
‫و غ رقابل دسترس خناهیبند و بعد آس ‪ internal making model‬هی تکرار‬
‫میشند‪.‬‬
‫درنگاه جاس بالبی و افرادی که در آس دوراس سببهای دلب ستگی‬
‫را معرفی کردند ایمنی و ناایمنی م سئلهای درونی ا ست و این‬
‫تجربه ما را تحت تاث ر قرار میدهد کمتر نگاه به این بند که‬
‫بببت از‬
‫افراد اهر در منقع ت های مختلف قرار بگ رند ممکن اسب‬
‫استراتژیهای متفاوتی استفاده کنند‪.‬‬
‫اما در نگاهی که امروزه به نمریه دلبسببتگی وجند دارد و در‬
‫نگاهی که متال زیشببن به راهبردها و اسببتراتژیهای دلبسببتگی‬
‫محنر دارد داسببتاس نر دیگهای دیده میشببند‪ ،‬سبببب دلبسببتگی‬
‫ا ستراتژیها وو راهبردهایی که در یک سبب دیده می شنند ب شتر‬
‫از اینکه در سازماس درونی با شند یب سازه ب ن فردی ه ستند‬
‫یعنی اهر من دربرابر تنیی قرار بگ ر که دلبستگی ایمن داری‬
‫احتمال ب شببتری وجند دارد که ه جاسهایم را در اخت ار قرار‬
‫دهم از تن کمب بگ ر و به وبارت دیگر رابطه ایمن با تن شکل‬
‫دهم‪.‬‬
‫و اهر در برابر کسببی قرار بگ ر که ممکن اسببت ه جاسها را‬
‫منرد تم سخر قرار بده ه جاسها را ن شانه ضعف بداند در برابر‬
‫آس سرکند کنم و کنار ب ا با ه جاسها و یه جایی هن شه ذهنم‬
‫براش جایی پ دا کنم و مدفننش کنم در دن ن شرایطی اهر درنمر‬
‫بگ ر ید من در دو ارت باط مت فاوت ممکن اسببببت از راهبر ها و‬
‫ا ستراتژیهای متفاوتی ا ستفاده کنم وقتی ما به ا ستراتژیها و‬
‫راهبردها نگاه میکن م و نه ف ط به سببها این فرصت را دادیم‬
‫که راهبردها و اسببتراتژیهای متفاوتی که درارتباطهای مختلف‬
‫اتفاق میافتد را بب ن م و بب ن م در ارتباط های متفاوت آیا‬
‫فرد‪ ،‬متفاوت ومل میکند؟‬
‫این ولت دیگری ا ست که ما میهنی م که باید به ا ستراتژیها و‬
‫راهبردها نگاه شند و نه صرفا به سببها‪.‬‬
‫نکته‪ :3‬در درماس اهر میخناه د افراد را به سبب دلبستگی این‬
‫نزدیب کن د باید بتنان د این اسبببتراتژی ها و راهبردها رو‬
‫تغ ر بد ید‪ .‬در این لح مه خاص در ا تاق در ماس این مراجع از‬
‫ده ا ستراتژی اجتنابی در برابر من ا ستفاده میکند و من دطنر‬
‫میتننم آس را تغ ر بد ؟ دنس تغ ر پ دا کردس یب سببببب به‬
‫منزله تغ ر اسببتراتژیهای بن ادی اسببت که در آس سبببب منرد‬
‫استفاده قرار میه رد‪.‬‬
‫درنت جه در اتاق درماس ما وقتی مداخالت را به کار میه ریم‬
‫این مداخالت هدفشبباس سبببب ن سببت‪ ،‬هرده این مداخالت درنهایت‬
‫میخناهند یب سبب را به ایمنی نزدیب کنند ولی هدف شاس در آس‬
‫دق ه و لحمه و در آس ارتباط خاص‪ ،‬تغ ر دادس یب ا ستراتژی‬
‫ریز و یب اسبببتراتژی خاص و یب اسبببتراتژی کانتکس پس یعنی‬
‫ا ستراتژی که به این ساختار و بافت مت ل ا ست برای اینکه‬
‫این شکل خاص را رفع کند تا بتناند سبب را به ایمنی نزدیب‬
‫کند‪.‬‬
‫تما آنچه هفته شد به منزله این ا ست که اهر ما با یب ل بل‬
‫افراد را به ونناس افراد اجتنابی دو سنهرا‪ ،‬آ شفته ب هبندی‬
‫کن م ف ط ننوی آنفتالیزی نگ ات فاق میاف تد‪ ،‬در جایی به جای‬
‫اینکه ما مکان ز های درونی روانی فرد را بب ن م م ای م آس‬
‫ل بل را میب ن م و سببعی میکن م براسبباس آس ل بل با آد ها‬
‫رفتار کن م ما سببها را میخنان م دنس این سببها قدمت خ لی‬
‫شده و ج ابن‬
‫زیادی دارند و پژوهشهای زیادی روی آنها انجا‬
‫و همزماس م گم باید به استراتژیهای بن ادی نگاه کن د‪.‬‬
‫ا ستراتژیها و راهبردهای دلب ستگی محنر بن ادینی که در سبب‬
‫دلبستگی ناایمن اجتنابی اتفاق میافتد ده خناهدبند؟‬
‫ما هفت م به جای برر سی خند سبب به ا ستراتژیهای بن ادی و‬
‫راهبردهای دلبستگی محنر آس بهردازید‪ .‬این راهبردها در ف لم‬
‫آفالین ب اس شد در اینجا ف ط میخناه م سطنح پردازش را تغ ر‬
‫ده م از سبب به ا ستراتژیها و راهبردها تا شما بتنن د پ دا‬
‫کن د که در مراجع ن محتلف دطنر از مجمنوه این اسببتراتژیها‬
‫و راهبردها یب سببببب را میتنان د حدس بزن د یب سببببب را‬
‫میتنان د پ شب نی کن د و هر دو را در م اس قرار بدین‪.‬‬
‫ده اسببتراتژیها و راهبردهای بن اد؟ سببرکنبی ه جاسها رینرس‬
‫ه جاسها (مثل اینکه به دو ستت بگی من یب رابطه را ترک کرد‬
‫از اوس رابطه ب روس اومد و دو ستت بگه نباید ناراحت با شی‬
‫خن شحال هم باید با شی دنس اهر دوماه ب شتر اوس رابطه نل‬
‫میک ش د ممکن بند تن ب شتر آ س ب بب نی یعنی نه تنها نباید‬
‫ناراحت با شی بلکه باید خن شحالم با شی) در منتال زی شن به‬
‫این میهنیی اینترو س نمنتاالیزینگ یعنی شما یب حالت ذهنی را‬
‫در فرد می کار ید در فرد قرار میدین و فرد را مجبنر میکن د‬
‫که به ونناس یب حا لت ذهنی آس را ب ه یرد تن ن با ید نارا حت‬
‫با شی باید خن شحالم با شی و بعد به لحاظ شناختی به آس فرد‬
‫ثابت میکنی که نگاه کن اهر دو ماه دیگه این اتفاق میافتاد‬
‫تن ب شتر بهش واب سته می شدی این واب ستگی ده بالیی سر تن‬
‫میآورد‪ .‬م گه تن دو ماه دی گه کنکنر نداری که دو ماه دی گه‬
‫امت حاس دکتری نداری پس دل لی برای ناراحتی وجندد ندارد و‬
‫تن باید خنشحال باشی‪.‬‬
‫اینتروسببب نمنتاالیزینگ نه تنها در بزرهسبببالی بهوجند م اد‬
‫بلکه در کندکی ممکن اسببت به شببکل شببدیدتری بهوجند ب اید‪،‬‬
‫جایی که ما ذهنمنس خالی است یعنی هننز درمنرد حالتهای ذهنی‬
‫نه ا ندازه کافی تجر به کسببببب نکردیم وا لدین ما میتنان ند‬
‫اینترو س نمنتاالیزینگ د زهایی را در ذهن ما بکارند د زهایی‬
‫را در ذهن ما قرار بدهند و د زهایی را به ونناس حالت ذهنی‬
‫بببل کنند که با حاالت درونی ما همخنانی آنچنانی‬
‫به ‪ self‬مت ب‬
‫ندارند‪.‬‬
‫اهر بخناه م بگ م که ده ات فاقی میاف تد با ید برهردیم به‬
‫شکل تنض حات تکم لی جلسه ‪.5‬‬
‫جایی که تجربه بدنی شبببما ترس اسبببت و والدینتاس از شبببما‬
‫میخناهند شجاه با ش د یعنی نه تنها ترس را به ونناس یب ننه‬
‫ه جاس منرد قبنل معتبر به رسببم ت نمیشببناسببند بلکه حالت‬
‫دیگری مثل اینکه تن باید شجاه باشی را به شما منت ل میکنند‬
‫که این جالت ذهنی را باید داشته باش م‪.‬‬
‫در دن ای بزره سالی اینطنر تجربه می شند که شما رابطه را از‬
‫دست دادید و باید تنی غمگ نی از دست دادس آس رابطه بنش ن د‬
‫بببت دادس آس فرد تالش هایی را انجا ده د اما‬
‫و از ترس ازدسب‬
‫دهکار م کن د شما؟ وقتی آس رابطه را از د ست دادیدد بب شتر‬
‫شببب ه آدمی م شبب د که میخناد به خندش بگه ه م اتفاق خاصببی‬
‫ن نفتاده‪ .‬م ری کالس زباس ثبت نا میکنی و شبببروه میکنی به‬
‫رژیم هرفتن و ورزش کردس جایی که شببما به خندتنس م گ د مگه‬
‫ده ات فاقی اف تاده ن با ید خندمن از پا ب نداز درواقع این‬
‫حالت های ذهنی که با حالت های بدنی همآیند ن سبببتند نت جه‬
‫اینترو س نمنتاالیزینگ ای ه ستند که مراقب ن یا والدین انجا‬
‫میدهند جایی که تن ترسبب دی ترس منتاالیز نم شببه جایی که تن‬
‫غمگ نی‪ ،‬غمگ نی من تاالیز نم شببببه از این ها بازن مایی ذهنی‬
‫سببباخته نمیشبببند از اینها در ذهن یب تجربه به شبببر آور‬
‫ساختهمی شند و با تجربه دیگری کاور می شند‪ .‬شجاوت‪ ،‬قنیبندس‪،‬‬
‫بین ازبندس‪.‬‬
‫اینها باوم میشببنند که ذهن از بدس جداشببند هفت م از اهدان‬
‫درمانی اینه که بدس و ذهن بهم مت ل ب شنند به این دل ل ا ست‬
‫که دنبال این م نله ه ست م به این دل ل میخناه م بدس و ذهن‬
‫با هم مت ل ب شنند و اینجا ست که سنالهایی از این د ست که‬
‫و باینت را دطنر در بدنت تجربه میکنی میتناند باوم شند که‬
‫بازنمایی ذهنی به بدس مت ل شند‪.‬‬
‫در کالسی در منرد ری سنماتال ز کردس و دی سنماتال زکردس صحبت‬
‫میکن م ده زمانی بدس باید اکسببهلنر بشببه و ده زمانی نباید‬
‫را ب ش از اندازه اکسببهلنر کرد‪ ،‬اینطنر ن سببت که در تما‬
‫مراجعاس مدا اکسهلنر کردس بدس به معنای این باشد که تجربه‬
‫ه جانی سازهارانهای را افراد خناهند داشت‪.‬‬
‫برخی از افراد ن ازمند هسببتند که دیسببنالریز شببنند یعنی از‬
‫بدنشاس خارج شنند و د زی را در ذهنشاس بسازند‪.‬‬
‫برخی از مراجعاس ن از دارند ری سنالریز شنند یعنی دوباره در‬
‫بدنشاس ه جاس افکت یا وا فه را تجربه کنند‪.‬‬
‫در این جا ذهن یب تجر به دارد و بدس تجر به دیگری دارد دنس‬
‫بدس نسبت به آس منقع تها واکنشهایی را داشتهاست ترس دهاست‪،‬‬
‫غمگ ن شدها ست‪ ،‬و بانی شدها ست اما ذهنی که ساخته شدها ست‬
‫نا شی از منتال زی شنای ا ست که والدین انجا دادند‪ .‬جایی که‬
‫تن نمیتننی بفهمی در منرد من ده ات فاقی دارد میاف تد و‬
‫حالتهای ذهنی من را به درسببتی نمیتنانی منتال ز کنی دن ای‬
‫درو روانی خندت را در من قرار م دهی و دروس من فرافکنی‬
‫میکنی من نمیتنانم اونچه به من م گی با بدنم مرتبط کنم به‬
‫هم ن دل ل ‪ 2‬سطن متفاوت اتفاق میافتد‪.‬‬
‫اینها اسببتراتژیهایی هسببتند که داریم در منرد آنها صببحبت‬
‫میکن م‪.‬‬
‫وقتی این را ب اس میکن م که با یب کلمه اجتنابی نباید کاور‬
‫کرد تما اینها را منمنرماس این ا ست که در لحمهای که دارد‬
‫اتفاق میافتد ما بفهم م‬
‫این حالت اینتروسبب ن منتاالیزینگ میتناند در رابطه درمانگر‬
‫و مراجع هم اتفاق م نفتد‪ ،‬کجا؟‬
‫بخنای م ظریف بگ م؛ وقتی این حرن را شن دی ده اح سا سی بهت‬
‫دسببت داد؟ من م گم من ترسبب د و درمانگری م گه که ممطمئنی‬
‫ترسه؟ من م گم آره‪ ،‬ترس د که مبادا شغلم رو از دست بد و‬
‫درمانگر م گه من فکر میکنم تن و بببانی شببدی و با ترس داری‬
‫میپن شنن ش یعنی در واقع به جایی که به صدای ه جانی من هنش‬
‫بدی اوس د زی که خندت احساس میکنی و فکر میکنی باید در این‬
‫منقع ت وجند دا شتهبا شد را به ونناس حالت ذهنی به من م گی‪،‬‬
‫تن ترس دی تن و بانی هستی تن غمگ نی تن باید این احساس را‬
‫داشته باشی‪.‬‬
‫البته برخی از ه جاسها برخی دیگر از ه جاسها را میپن شانند‬
‫غمگ نی ممکن ا ست خ شم را بهن شاند با رنج را بهن شننه ممکنه‬
‫ترس روی غمگ نی قرار بگ ره این را می پ یریم و میدان م که‬
‫برخی از ه جاسها دفاوی در برابر ه جاسهای دیگر ه ستند هاهی‬
‫در منرد اینکه ما د در به ونناس درمانگر ‪ 2‬فکت را میپ یریم‬
‫کش دار ؟‬
‫‪ .1‬ومنما در منقع ت های مختلف ما م کس فل نگ داریم و باید‬
‫آماده ب ش م به یریم که ه جاسهای مختلفی ممکن ا ست وجند‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫‪ .2‬د در ه جاس های خند ماس را داریم فرافکنی میکن م روی‬
‫مراجع د در مراقب م که ه جاسهای ما نبا شند که به صنرت‬
‫اینترو س ن در ذهن مراجع در دن ای دروس روانی مراجع جا‬
‫پ دا میکنند شب دار‬
‫با درنمر هرفتن این ‪ 2‬باید هم شببه آماده باشبب م که تجربه‬
‫دروس روانی مراجع را ب شننیم و آماده با ش م که وم قتر بهش‬
‫نگاه کن م که آیا ممکن ا ست ه جانی زیر ه جاسها وجند دا شته‬
‫با شد آس د زی که در منتال زی شن کمتر به سراغ آس میرویم که‬
‫به شبببکلی از ب روس ه جاس هایی که مراجع تجر به میک ند را‬
‫نا ه اری کن م یا بهش بگ م با ید ده تجر به های ه جانیای‬
‫داشتهباشد دنس ومنما همچ ن کاری اینتروس ن محسند میشند‪.‬‬
‫تا اینجا درمنرد این صحبت کردیم که در منرد سببهای دلبستگی‬
‫بهتر اسببت به راهبردها و اسببتراتژیها نگاه میکن م به برخی‬
‫از راهبردها و استراتژیها نگاه کردیم‪.‬‬
‫راهبرد و ا ستراتژی دیگری را مطرح میکن م در‬
‫ناایمن اجتنابی در درخه امن ت‬
‫شکل دلب ستگی‬
‫دستها در این شکل نمادی از نگاره دلبستگی هستند در کتادها‬
‫میب ن م در منرد سببببهای دلبسببتگی ناایمن ننشببتهاند که یب‬
‫دست قنی وجند دارد و یب دست ضع ف‬
‫در منرد سبب دلبستگی جتنابی‪ :‬دست پای ن که به ننوی پ یرنده‬
‫ه جاسهای منفی و مسببئنل سببروسبباماس دادس به ه جاسهای منفی‬
‫ا ست خ لی ضع ف کار میکند و والقمند ن ست که کندک را در این‬
‫دست به یرد‪.‬‬
‫به هم ن دل ل هرو قت کندک یب بد تنم می ه جانی دارد کندک‬
‫را به سمت باال سنق میدهد‪.‬‬
‫مثل اینکه وقتی کندک غمگ ن و ناراحت ا ست ازش م خناد ساکت‬
‫باشه وقتی کندک میبازد از او میخناهد تالش ب شتری بکند وقتی‬
‫آ شفته ا ست از او میخناهد در اتاقش تنهایی به آ شفتگیاش فکر‬
‫کند ازش میخناهد که خندش روی پای خندش بایسببتد‪ .‬این افراد‬
‫ن از به دلب ستگی را در خند شاس نمی شنا سند و هروقت ن از به‬
‫دلبسبببتگی دارند میب نند که آد ها از آنها دور میشبببنند‬
‫درنت جه سببعی میکنند ن از به دلبسببتگی را تا یه حدی محدود‬
‫کنند‪.‬‬
‫شبباید اینطنر بهنمر ما ب اد که اهه ما به ونناس یب فرد با‬
‫سبب دلب ستگی اجتنابی زندهی کن م حداقل ماجرا این ا ست که‬
‫در آس د ست خندمختارانه او ضاه خنبی داریم‪ ،‬اما واقع ت این‬
‫ا ست که اینچن ن ن ست‪ .‬رفتارهای اکت شافی و خندمختارانهای‬
‫که ما در سبب دلب ستگی اجتننابی میب ن م‪ ،‬به ننوی تفاوتهای‬
‫ا سا سی دارند با رفتارهای خندمختارانه واکت شافی که در ک سب‬
‫دلبستگی ایمن میب ن م ده تفاوتهای بن ادی وجند دارد؟‬
‫اینطنر ن ست که در سبب دلبستگی اجتنابی بگ م دلبستگی آس ب‬
‫دیدهاست اما خندمختاری و اکتشان ‪ self defenition‬اتنننمی سالماند‬
‫حداقل این اسببت که ما اینها را در آس سبببب به شببکل سببالمی‬
‫داریم‪.‬‬
‫اما واقع ت این ا ست که وقتی تعادل بهم میخنرد هم در‬
‫که تعادل به سبببمت پای ن رفته و نابندشبببده و ازب ن‬
‫ن ازهای دلبسببتگی ما ضببعفهایی را میب ن م‪ ،‬به افراد‬
‫نمیشند و ارتباط برقرار نمیکند که حاال ب ش از اندازه‬
‫روی آس هست مشکالتی وجند دارد‪.‬‬
‫ق سمتی‬
‫رفته‪،‬‬
‫نزدیب‬
‫تمرکز‬
‫ده تفاوتی وجند داردب ن رفتارهای خندمختارانه و اکتشبببافی‬
‫ب ن سبب دلبستگی ناایمن اجتنابی و سبب دلبستگی ایمن؟‬
‫در فردی که دلب ستگی ایمن ا ست رفتار اکت شافی از ده ه جانی‬
‫نا شی می شند؟ از ده نمامی درمغز ن شئت میه رد؟ در واقع شنق‬
‫ام دواری و کنجکاوی درفرد دلبسبببته ایمن باوم بروز رفتار‬
‫اکتشببافی میشببند ولی در سبببب دلبسببته ناایمن اجتنابی آنچه‬
‫باوم و من شا به وجند آمدس رفتارهای اکت شافی و خندمختارانه‬
‫است ترس است‪ .‬ترس ازدست دادس‪ ،‬ترس از ارزشمندنبندس به هم ن‬
‫دل ل اهر شببما روز جمعهای باشببه که بدونی فرد ن از به ه م‬
‫رفتار اکتشببافی و خندمختارانهای ندارد میب نی فرد به لحاظ‬
‫خل ی‪ ،‬خلق پای نی را تجر به میک ند دنس حس میک ند که با ید‬
‫بدود با ید حت ما یب کاری ان جا بده با ان جا دادس کاری‬
‫احسببباس خنشآیندی در منرد خندش پ دا میکند‪ .‬اینطنر در نمر‬
‫نگ رد اهر د ستی قنیتر ا ست دارد در محبت مثبتکاری را انجا‬
‫میدهد تعادل ب ن این دو دست هست که خ لی اهم ت دارد‬
‫یکی دیگر از استراتژیها‬
‫ریجکت کردس ه جاس ها در افرادی که با آنها زندهی میکنند نه‬
‫تن ها من ه جاس ها را در خند نمی پ یر بل که در دیگراس هم‬
‫نمیپ یر ‪ .‬اهر بخناه م پنیشیتر بهش نگاه کن م‪:‬‬
‫ا سا سا اینطنر ا ست که وقتی شما منفی ن شاس میده د و وقتی‬
‫ه جاس منفی ن شاس میده د این بخ شی از من را تحریب میکند که‬
‫بعف میکند و من در یب ‪PI‬‬
‫باس ضب‬
‫باس میدهد و احسب‬
‫ه جاس منفی نشب‬
‫سببعی میکنم این کار را انجا بدهم بادرسببت کردس ه جاسهای‬
‫منفی در شما با سرکند کردنش با تم سخرکردنش با ازب ن بردنش‬
‫سعی میکنم آس بخشی از خند را که برای من احساس ضعف ایجاد‬
‫میکند و احساس شر ایجاد میکنه را از ب ن ببر ‪.‬‬
‫فهم دن ای دروس روانی افرادی که دارای شببکلها و راهبردهای‬
‫اجتنابی ه ستند از این تن ض ن بهتر و ب شتر حا صل می شند ما‬
‫زمانی میتنان م فردی که دارای دلبسبببتگی اجتنابی اسبببت را‬
‫بفهم م که بدون م فردی که دارای دلبستگی اجتنابی است انگار‬
‫ت دوپاره ا ست دنس من در برخی از کتادها دید و‬
‫که یب شخ‬
‫برخی از همکارها م گن که سبب دلب ستگی اجتنابی والقمند به‬
‫برقراری ارتباط ن ست این در ست ن ست دنس ن از به دلب ستگی‬
‫آن در وم ق در ما ری شه دارد که ما نمیتنان م از آس بگ ریم‬
‫ه م وقت نم تنن م ب خ ال آس بشبببنیم بخشبببی از ما ن از به‬
‫دلب ستگی دارد و این بخ شی ا ست که دینی کات بهش هفته م شه‬
‫ترو سلف بخ شی که ن از به دلب ستگی دارد و بخ شی که ن از به‬
‫ه جانات و بروز آنها دارد و بخشببی که سببنمات ب سببلف ما را‬
‫دربرمیه رد این به دن ا میآید این شروه میکند به بروز دادس‬
‫ن از ها و ه جا ناتش براسبببباس آس د زی که ت کا مل بهش داده‬
‫آوردهای زیسببتشببناختیاش شببروه میکنند به تعامل کردس بایمط‬
‫هروقت این بخش تروسلف شروه میکند به نشاس دادس این ویژهیها‬
‫دیگراس دور میشببنند به جای اینکه نزدیب بشببنند دیگراس جدا‬
‫می شنند به جای اینکه همراه ب شنند این جدایی و در واقع این‬
‫دورنترس لزوما قرار ن سبببت ف زیکی باشبببد هرده خ لی وقتها‬
‫ف زیکی اتفاق میافتد‪ ،‬مادر خ لی وقتها که ننزاد هریه میکند‬
‫آس را به پدر میدهد وقتی شبببروه به هریه میکند کندک را به‬
‫مادربزرگ میدهد یا سعی میکند جایی دور از کندک سر خند را‬
‫به کاری هر کند تا خ لی به کندک نزدیب نشببند‪ ،‬صببدای هریه‬
‫کندک ان در پری شاس کننده ا ست که من ترج ن م د وقتی هریه‬
‫میکنه بغل شخی دبگهای باشه‪.‬‬
‫ده این ویژهی ده اینکه من ننزاد را بغل کردهباشببم و وقتی‬
‫هریه میکنه ان در ددار تنش بشم شروه کنم بلند حرنزدس باهاش‬
‫شروه کنم به تکنس دادنش و شروه کنم کاری باهاش بکنم که نه‬
‫تن ها تنش را کم نک ند بل که تنش را ز یاد هم بک ند مادر هایی‬
‫را دیدید که وقتی کندکشبباس هریه میکند و بیقرار میشببنداین‬
‫مادرها از کندک بیقرارتر میشنند و شروه میکنند‪.‬‬
‫به تکاسدادس کندک به صنرت تند که اهر یب ربع تا ب ست دق ه‬
‫ادامه پ دا کند کندک کم ن ا ست تهن ش ن شند وقتی کندک هریه‬
‫م کنه تکننش م د و وقتی کندک ب شبببتر هریه م کنه ب شبببتر‬
‫تکننش م د بجز این تعامل‪ ،‬تعامل دا شی و پرتن شی می شند که‬
‫کندک ب شتر ددار دالش میشند‪.‬‬
‫ممکنه شبببما به ونناس والد کنار ننزادتنس جنیند اما ان در‬
‫از تنش او مت سنج ب ش د و اون در بهم بریزید که تنش ج سمانی‬
‫ب شتری را تحم ل کن د‪.‬‬
‫من در این شرایط متنجه می شن که اهر ب شتر هریه کنم آرامش‬
‫در انتمار ن ست و هردی ب شتر هریه کنم تنش ج سمانی منتمر‬
‫من است‪.‬‬
‫در دن ن مناردی من به ونناس یب ننزاد با اسبببت فاده از‬
‫ظرف تهای ذهن ب سازی که با خند آورد یه بخ شی را روی این‬
‫بخش می ساز دقت کن د دنس اهر ما این بخش را در ست نفهم م و‬
‫درسببت منتاالیز نکن م در آس صببنرت در اتاق درماس از مراجع‬
‫اجتنابی تنقعاتی داریم که با ظرف ت آس فرد سببازهار ن سببت‬
‫بخ شی روی این بخش ساخته می شند که وینی کات به آس خند کاذد‬
‫بببده‬
‫میهنید که به دل ل اینکه ن ازهای این ننزاد دیده نشب‬
‫ساخته می شند‪ .‬وقتی ننزاد هریه میکند و آد ها دور می شنند‪،‬‬
‫بخ شی که آرا آرا به لحاظ تحنلی بهوجند میآید به این بخش‬
‫پای نی میهنیند صببدات رو خفه کن دیگه مگه نمیب نی که وقتی‬
‫هریه میکنی آد ها دور م شببن‪ ،‬بهش م گه خاک برسببرت نمیتننی‬
‫بای خندت را‬
‫بازهب‬
‫بای خندت را بر رن کنی نمیتننی ن ب‬
‫بازهب‬
‫ن ب‬
‫برآورده کنی؟ بب ن وقتی ن ازهای خندت را برآورده میکنی ده‬
‫اتفاقی میافتد نگاه کن د به لحن سببرزنشببگرش‪ ،‬نگاه کن د که‬
‫سعی م کنه تروسلف رو دطنر کمتر کنه‪.‬‬
‫درا این به دن ا م اد؟ دنس از ردشببدس از احسبباسببات منفی‬
‫ثاننیه از اح ساس شر جلنه ری کنه این بحثش ‪ superego‬که شما‬
‫در روانکاوی کالس ب می شننید این بحثش خند کاذد ساخته می شند‬
‫برای اینکه از این تروسببلف مراقبت کند‪ .‬اهر ما این ارتباط‬
‫را متنجه نشنیم این ‪ 2‬بحثش را با هم دشمن میدان م و درحالی‬
‫که اینطنر ن ست مکان ز های دفاوی بهوجند میآیند‪ .‬با سرکنبی‬
‫ه جاس ها با وال قه به خندمخ تاری ب ش از ا ندازه برای این که‬
‫از ریحک شن ب ش از اندازه جلنه ری کند‪ .‬بهش م گه ساکت شن‬
‫خفه شن ن ازهات رو بروز نده روی پای خندت بای ست تا بتننی‬
‫این فاصله را از دیگراس حفظ کنی‪.‬‬
‫آس د زی که ما در ا تاق درون ماس میب ن م‪ ،‬آن چه در ز ندهی‬
‫روزمره میب ن م آنچه در اتاق درماس در وهله اول ه دیده شند‬
‫این بخش پای نی است یا بخش باالیی؟ بخش باالیی است‬
‫شببما این فرد را میب ن د که دوسببت ندارد با آد ها ارتباط‬
‫برقرار کند‪ ،‬یب آدمیای ا ست که ب ش از اندازه روی پای خندش‬
‫ایستادهاست‪ ،‬این ده فرد خندب سندهای ا ست‪ ،‬ده فرد باارادهای‬
‫است‪ ،‬آنچه نمیب ن م این است که زیر این بخش مهاجم خندبسنده‬
‫کنتلگر‪ ،‬که این در افراد مختلف متفاوت اسببت ممکن اسببت در‬
‫فردی کنتلگری با شد در فردی خندب سندهی و کمالهرایی با شه در‬
‫فردی کمالهرایی باشبببد و اسبببتراتژیهای مختلفی را درنمر‬
‫بگ ریم این بخش را مدفنس میکند این بخش را زیر نگه میدارد‬
‫و نگهمیدارد و نمیه ارد به آس تنجه کن م‪.‬‬
‫به ‪ 2‬نکته در منرد این داستانی که هفتهشد تنجه کن د‬
‫نکته‪ :1‬این بخش زیرین دلب ستگیخناه ه جاس لب ه چنقت از ب ن‬
‫نمیرود و ه چنقت خامنش نمیشبببند ولت اینکه افراد اجتنابی‬
‫والرغم تما منف تهایی که دارند کماکاس ممکن اسببت احسبباس‬
‫اف سردهی و غمگ نی آس ا ست که به ن ازهای این بخش پا سخ داده‬
‫نمیشند‪.‬‬
‫نکته‪ :2‬این بخش دفاویای که ساخته شدهاست هرده االس آس برساس‬
‫اسببت و ما میتنان م آسبب بهای آس را بب ن م اما در یب دوره‬
‫تحنلی این بخش خدمترسببباس بنده‪ .‬این بخش جایی بنده که اهر‬
‫وجند نداشببت این کندک مدا هریه میکردو مدا پسزده میشببد‪،‬‬
‫مدا ن از دلب ستگی ن شنس میداد پس زده می شد‪ .‬این بهش هفت‬
‫که ب ا یه فکری کن م برای این ماجرا‪ ،‬فکری که برای این‬
‫ماجرا میکنه و مکان ز هایی که درنمر میه ریم این اسبببت که‬
‫ب ا خندب سنده باش و ب ا سرکند کن ه جاسهات رو ‪ rejeten‬اتفاق‬
‫میافتد احسبباس شببر کمتری اتفاق میافتد و دن ا برات قابل‬
‫کنترل میشند‪.‬‬
‫حاال اهر شببما این دو بخش و ارتبا ش را و وفاداری این ‪ 2‬به‬
‫هم را به خنبی بشببناسبب د خ لی راحت و ریلکس و زودهنگا از‬
‫مراجع نمیخناه د که در م کان ز های د فاوی سبببرکندکردس‬
‫ه جانات‪ ،‬رینرسکردس آنها در فاصببله هرفتن از آدمها را قبل‬
‫از اینکه آمادهی داشته باشد کنار بگ ارد‪.‬‬
‫اهر ما بتنن م روایت درونی ساخته شدس سبب دلبستگی اجتنابی‬
‫را بب ن م میتنن م به مراجع از دروس ن گاه کن م‪ .‬ک نار‬
‫ه اشتن این مکان ز ها مساوی است با یب تجربه شر اساسی با‬
‫یب ترس فنقالعاده زیاد از ‪ reject‬شببدس و ردشببدس‪ .‬پس درواقع‬
‫اهر نفهم مش نمیتنن م تغ رش بدیم‪.‬‬
‫آنچه که میه م به این معنا ن ست که اینها قبال کار کردند و‬
‫االس نباید تغ ر کنند‪ ،‬نه من م گم اهر بفهم م دطنر بهوجند‬
‫آمدس و ‪ develop mental‬متنجه نش م که درا بندند نمیتنن م بفهم م‬
‫که دطنر باید کنار ه اشبببتهشبببنند‪ ،‬اهر نفهم م از کجا راه‬
‫افتاده و دطنر شببروه شببده‪ ،‬دطنر میتنن م کمب کن م که کنار‬
‫ه اشته بشن؟‬
‫دیدس این مکان ز ها و فرآیندها از دروس به ما فرصببت میدهد‬
‫که همدالنه رفتار کن م‪ ،‬حتما مراجعع با ید این مکان ز ها را‬
‫کنار بگ ارد حتما باید نزدیکی ه جانی را تجربه کند ولی با‬
‫درک اتفاق میافتد و نه با فشبببار و دالش حتی اهر فشبببار و‬
‫دال شی قرار ا ست اتفاق ب نفتد مراجع و درمانگر در ف رایی که‬
‫در آس ‪ inter subjectivity‬وجند دارد باید بب ن م که ده کار کن م در‬
‫یکی از هم ن کتادها درمانگر منتال زیشبببن بر مراجع ن م گه‬
‫که من م دونم که تن باید به اینها نگاه کنی اما من هروقت‬
‫به تن ف شار م ار تن ان دری م رطرد م شی که من میتر سم که‬
‫این رابطه از ب ن بره ب ا یه راهی پ دا کن م تا بتنن م بهش‬
‫نگاه کن م و درو ن حال اضبببطرابی که به وجند م اد برای تن‬
‫بببالم مراجع آس بخش‬
‫بببه‪ ،‬یعنی مراجع‪ ،‬بخش سب‬
‫قابل تحمل باشب‬
‫دلبسببتگی خناه و ه جاس لب به کمب هرفتهمیشببند برای اینکه‬
‫با آس مکان ز ها م ابل شند و بعد از اینکه آس د زی که ب ن‬
‫این ‪ 2‬بخش اتفاق میافتد برای ما به ونناس درمانگر روشن بشه‬
‫تا ما بتنن م برای مراجع روشببن کن م که این بخش درا به تن‬
‫م گه نزدیب ن شن درا به تن م گه ن ازت رو ن شنس نده این بخش‬
‫دطنر داره از تن مراق بت میک نه و این مراق بت کردس ده‬
‫هزینههایی دارد؟‬
‫از ب روس نگاه کردس اینه که تن باید ه جاسهات را تجربه کنی‬
‫و از دروس نگاه کردس دیدس تما این دالشهایی است که یب فرد‬
‫در تجربه ه جانی باید ومل کند‪.‬‬
‫درواقع ننوی هسست اتفاق افتاد در این ‪ 2‬بخش از هم هسستهشده‬
‫و کار رواسدرمانگر اینه که دطنر این بخشهای ه س سته شده را‬
‫با هم یکهارده کند‪.‬‬
‫هفت م که نگاره دلبستگی باید یکسری ویژهیها داشته باشد‬
‫بزرهتر باشببد‪ ،‬قنیتر باشببد خردمندتر باشببد و مهرباس برای‬
‫اینطنر افراد‪ ،‬برای ا لدینی که کسببببب دلبسبببتگی اجت نابی‬
‫بهوجندم ارس کدا یب از این‪ 4‬ویژهی ب شتر آس بدیدهاست؟‬
‫آس د زی که والد اجتنابی باید ب شببتر به آس متمرکز باشببد‬
‫این ا ست که اهر میخناهد دی س هل نی اتفاق ب نفتد در ب ستری‬
‫اتفاق ب نفتد که برای کندک تنا با صم مت با شد درواقع این‬
‫افراد با یب سبب والدینی بزرگ می شنند که ب شتر والد شاس‬
‫بزرهتر و قنیتر و خردمندتر ا ست و دن ن ن شی را بازی میکند‬
‫مثال کندک ساوت ‪ 9‬شب باید بخنابد‪ ،‬امروز باید بخنابه فردا‬
‫که روز کندک اسببت باید بخنابه آخر هفته که مهمانی هسببتند‬
‫باید بخنابه کره مریخ هم که رفتن باید بخنا به در این ه م‬
‫ننه انعطانپ یری وجند ندارد‪.‬‬
‫اینها تنقع دارند درمانگر شاس ده ویژهیهایی دا شتهبا شد؟ کما‬
‫این که در روابط زوجی و روابط ب نفردی هم هم ن انت مار را‬
‫دار ند‪ .‬درواقع میدان د ت ناقض ماجرا ک جاسببببت؟ آن ها به‬
‫درمانگری بزرهتر‪ ،‬قنیتر و خردمندتر والقه دارند وقتی میب ند‬
‫که دارند دنبال درمانگر میهردند دن ن ویژهیهایی مدنمرشبباس‬
‫ا ست و درحالی که آس د زی که در پرو سه رواسدرمانی ن از ا ست‬
‫یب رابطه امن وا فی اسبببت که اجازه بدهد آس؟ تجربه ه جانی‬
‫بببدس بر منتال اسبببت ت های خندشبببنس و دیگراس را‬
‫متمرکزشب‬
‫داشتهباشند‪.‬‬
‫این نتاقض اینطنر ن ست که اهر شما بخناه د جل سه را وا فی‬
‫کن د از نمر آنها لنسبازی و به ننوی ورود به حنزههایی ا ست‬
‫که آنها والقمند ن سبببتند که بب نند و بشبببننند در و ن حال‬
‫وقتی به آن ها راه حل معرفی میکن د این راه حل ها برای آن ها‬
‫دنداس کارا ن ست‪ ،‬دنس در بس اری از منارد این افراد مشکالتی‬
‫را دارند که ا ساسا راهحل محنر ن ست بلکه ه جاسمحنر است به‬
‫پارادوکسی که وجند دارد تنجه کن د آنها به د زی ن از دارند‬
‫بببت میکنند که دنداس‬
‫که آس را پس میزنند و د زی را درخناسب‬
‫برایشبباس کارا ن سببت‪ .‬اینکه یب رواسدرمانگر دطنر بتننه با‬
‫مراجع اجتنابی رابطه درمانی بهوجند ب اره که هر درماس قر ه‬
‫در آس دیدهمیشنند بهترین ویژهی کارکردس با ب ماراس اجتنابی‬
‫ا ست‪ .‬آنها از روز اول تنقع حل م سئله دارند و شما میدون د‬
‫آس د زی که مسبببئله را حل میکند یب رابطه وا فی مبتنی بر‬
‫رابطه درمانی و تجربه ه جانی بهوجند میآوردس رابطهای اسببت‬
‫که به جای تفکر به جای شبببناخت ها‪ ،‬ه جاس ها و ونا ف بر آس‬
‫جریاس داشته باشد‪ ،‬این پارادوکس اول کار با این افراد است‪.‬‬
‫اهر بخناه م مسئله هماهنگ بندس و شاخی بندس را اینجا درنمر‬
‫بگ ریم والدین و افرادی که دلب ستگی اجتنابی دارند کدا یب‬
‫از اینها را ب شببتر دارند و کدا یب را کمتر دارند؟ شبباخی‬
‫بندس‬
‫درواقع ما فرببای ذهنی مشببترک را نمیب ن م که در این افراد‬
‫اتفاق ب نفتد‪ ،‬حتی اهر هملی هم در این افراد با آد ها وجند‬
‫دا شتهبا شد این همدلی شناختی ا ست مبتنی بر تئنری ا ست و نه‬
‫مبتنی بر یب رابطه ب ن ذهنی‪.‬‬
‫منمنرماس این اسببت که در واقع اهر شببما د زی را برای این‬
‫افراد تعریف کن د از یب شک ست وا فی از یب شک ست تح لی از‬
‫شکلی که با آس مرتبط ه ست د آنها در همدلی ه جانی به شکلی‬
‫که شما احساس درک شدس بکن د ددار مشکل هست د‪ .‬ممکن است سعی‬
‫کنند شما را بفهمند اما این با آنال زکردس شرایط و کانک سی‬
‫ا ست که در آس قرار هرفتها ست به هم ن دل ل پ شنهاد میکنم‬
‫تفاوت ب ن همدلی ه جانی و همدلی شبببناختی را و مکان ز های‬
‫مغزی مرتبط با آس را بخنان د و ب شتر در منردش بدون د دنس‬
‫در برخی از منارد شبببما میب نی که یب نفر داره د زهایی به‬
‫شما م گه و سعی میکنه با شما همدلی کنه اما اوس د زی که‬
‫شما بردا شت میکنی و به شما منت ل می شند به ه م ونناس حس‬
‫منرد درک واقع شبببدس ن سبببت‪ .‬میدون د این ده زمانی اتفاق‬
‫میافته؟ هاهی میب نی یب آدمی از شببما و ر خناهی میکنه اما‬
‫شما احساس نمیکن د که این آد به دل ل آس ب رساندس به شما‬
‫ددار اح ساس هناه شدها ست همدلی ه جانی ننوی رابطه ا ست که‬
‫به جای اینکه مبتنی بر کال با شد مبتنی بر زباس بدس ا ست و‬
‫مبتنی بر ارتباط غ رکالمی ا ست به هم ن دل ل هاهی یب نفر از‬
‫شما و رخناهی میکند و شما تمایلی به بخ ش دس آس فرد ندارید‬
‫دنس احسبباس نمیکن د که به اندازه کافی فهم ده اسببت که در‬
‫شما ده میه رد در این افراد همدلیکردس از جنس شناختی ا ست‬
‫که اهر وجند داشتهبا شد اینها در ن ش ستن به لحاظ ه جانی روی‬
‫صندلیای که دیگراس هستند در قراردادس خندشاس به لحاظ وا فی‬
‫درجایی که یب نفر دیگر قرار هرفته ددار م سئله ه ستند و این‬
‫با وم میشبببند ننوی از شبببباخی بندس ب ش از ا ندازه را‬
‫داشتهباشند‪ .‬جایی که در دورههای سنپر ویژس را با دانشجنیاس‬
‫میب نم‪ ،‬دانشببجنها ‪ pmpathic validation‬انجا میدهند و فکر میکنند‬
‫همدلیکردس با مراجع برای اینکه بعدش ما مداخلهای را بکار‬
‫ببریم که تغ ر ایجاد م کنه خند این را ارزشببمند نمیدونند‬
‫در حال که ‪ empathic‬رف تار کردس و‪ empathic validation‬ه مه این ها‬
‫خند شاس ننوی مداخله مح سند می شند ما همدلی نمیکن م که حاال‬
‫ب عدش به اوس آد بگ م که ده کاری ان جا د هد‪ ،‬ما ه مدلی‬
‫میکن م دنس در جای خندش ت سخ ردهنده و شفابخ شه‪ .‬ب س اری از‬
‫افراد وقتی ه مدلی میکن ند این را به ونناس سبببکنیی درنمر‬
‫میه رند که بالفاصببله بعدش به آس فرد بگنیند که تن باید ده‬
‫کار بکنی اینکه شببما احسبباس میکن د همدلی اول ه و اوس حس‬
‫نابی که اح ساس درک شدس را به وجند میآورد ندارد دنس مبتنی‬
‫بر شناخت است و نه ه جاس‪.‬‬
‫دلبستگی تنض ن م دهد که ما دی هست م و دطنر اینطنری شدیم‪.‬‬
‫سببنال‪ :‬من با تنجه به ب انات این دو جلسببه فهم د که سبببب‬
‫دلبسبببتگی ناایمن اجتنابی دار و در جلسبببه امروز که برای‬
‫درماس رفتهبند ‪ ،‬اح ساس کرد خند ذهن و بدنم هماهنگ ن ست‬
‫و من بالک شد انگار در جل سه درمانگر هم نطنر و این خ لی‬
‫ناراحتکننده است‪.‬‬
‫اهر در جلسه درماس تن بالک شدی و درمانگرت هم بالک شد و شما‬
‫میدون ن که این اتفاق ب ن شما افتاده ا اله دا شتهبا ش ن از‬
‫این من ضنه جای خنبی برای شروه ا ست و اهر روی این من ضنه‬
‫متمرکز شببنید که ده د زی وجند دارد که آن در خطرناکه اسببت‬
‫ده د زی وجند دارد که ان در سخته فهم دنش و بای ستم و بهش‬
‫نگاه کن م این ن طه ن طه شببروه اسببت یعنی بالکشببدس خندت و‬
‫در مانگرت را به وننرابچرای درنمر بگ ر که م تن نه ‪ repair‬یب‬
‫فرآی ند ناسمن تاالیزی نگای درنمر بگ ر که دنس میدون نش‬
‫میتناند یب فرآیند منتال زیشن را بهوجند ب اره‪.‬‬
‫ادامه سنال‪ :‬من یب م سئله خ شم ساز دار که ا صال به قدری من‬
‫این را برای خند منط ی میکنم و ان در از واقع ت فاصبببله‬
‫پ دا میکنم که اصببال انگار این سببرکنبی من حد نداره و من‬
‫اح سا سم انگار درش هم ه ستش و من نمیدونم دطنر ب ارمش باال و‬
‫این را پروسبببه کنم و این من را بسببب ار اذیت میکند دق ا‬
‫درت ما روابطم این را میب نم و این که ان گار من به ه چکس‬
‫نمیتننم اوتماد کنم و این خ لی آزاردهنده است‪.‬‬
‫بعد از کالس در این منرد صحبت م شه‬
‫اهر در داردند ابعاد منتال زیشن بخناه د این سبب را بب ن د‬
‫دطنر آس را میب ن د؟‬
‫ب ن شناختها و ه جاسها کجا میایستند ب شتر‬
‫برای اینکه شما سایکنپاتنلنژی را تن ض ن بدین برای اینکه‬
‫شما سازههای روانشناختی که پاتنلنژیب هستند را تنض ن بدین‬
‫مجبنر ه ست د که در منرد آنها اک ستریم صحبت کن د‪ ،‬اک ستریم‬
‫صحبتکردس اجازه میدهد که من ضنوات باهم قابل م ای سه شنند‬
‫این سبببب دلبسببتگی ایمن اسببت و این سبببب دلبسببتگی ناام ن‬
‫ف این تفاوتها را باهم‬
‫اجتنابی اسبببت و اینها در ‪ 2‬سبببر‬
‫دارند و در و ن حال که وقتی شببما اکسببتریم صببحبت میکن د‬
‫تن ض حات بهتری میتنان د ارائه کن د کاری که من دار انجا‬
‫م د یب ا شکالی بر آس وارد ا ست و آس این ا ست که افرادی را‬
‫که این وسببط قرار میه رند شببما دیل ت میکن د دنس ب ن آنچه‬
‫ایمن و ناایمن میهنی د ت عداد ز یادی آد ب ن این ‪ 2‬قرار‬
‫هرفتهاند که ممکن ا ست هاهی دناس وج ن با شند هاهی ممکنه که‬
‫شدت و درجه د زی که داریم درمنرد آس صحبت میکن م در آنها‬
‫کمتر ا ست یا ب شتر ا ست ما اک ستریم صحبت میکن م که بتنن م‬
‫آنها را تنض ن بدیم ما نمیدون م افراد کجاس‪.‬‬
‫نکته‪ :2‬ما دوننه سبب دلبستگی ناایمن داریم‬
‫‪ .1‬سببببهای دلبسببتگی که سبباختمند هسببتند‪ :‬کسببب دلبسببتگی‬
‫اجتنابی‪ ،‬کسب دلبستگی دوسنهرا‬
‫‪ .2‬کسبهای دلبستگی که ساختمند ن ستند‪ :‬کسب دلبستگی آشفته‬
‫کسببب دلبسببتگی ناایمن دوسببنهرا و اجتنابی در حد معمنل از‬
‫خف ف تا متنسببط آس را اختالل درنمر نمیه ریم اصببال کسبببهای‬
‫دلب ستگی ناایمن ساختمند ه مکدا اختالل ن ستند بلکه ننوی‬
‫از ا ستراتژیها و راهبردهای دلب ستگی محنرند که حتی نمیتناس‬
‫هفت که هم شه آ س بر ساس ه ستند بلکه برای برخی از منقع تها‬
‫ممکن است سازهاریهایی را ایجاد کنند تفاوتهایی راب ن آد ها‬
‫ایجاد میکنند که این تفاوتها‪ ،‬که مثال سبب دلب ستگی اجتنابی‬
‫با آس مسبببئنل تپ یری و با آس کمالهراییاش پ شبرندههای یب‬
‫سببازماس هسببتند و یا پ شبرندههای هروهها هسببتند اما از آس‬
‫رن هم ممکنه آ س بهایی به خند شاس بر سانند‪ ،‬این سببها را‬
‫یک هار ده مث بت و یک هار ده منفی درنمر نگ ر ید ت فاوت های‬
‫اسببتراتژیهایی که اسببتفاده میکنند تفاوتهایی را در سببطن‬
‫خانناده و جامعه بهوجند میآورد‪.‬‬
‫در منرد ابعاد صحبت میکردیم ب ن شناختها و ه جاسها م سلما‬
‫متمرکز ه ستند بر شناختها‪ ،‬جایی که به آس تمرکز دا شتند روی‬
‫‪ other ،self‬وقتی میآی م با ید این نک ته را درنمر بگ ریم که‬
‫درنمر هرفتن ‪ self‬و‪ other‬به نر همزماس در آنها بس ار سخته‪.‬‬
‫در افراد اجتنابی ‪ 2‬اسببتراتژی کلی درمنرد ‪ self‬و ‪ other‬داریم‪.‬‬
‫یب اسببتراتژی مبتنی بر ‪ self‬و ن ازهای ‪ self‬جایی که ما افرادی‬
‫را داریم که به شبببکل وج ب و غریبی بر ن ازهای خندشببباس و‬
‫خندب سندهی در منرد این ن ازها ممکنه متمرکز با شند د زی که‬
‫بببت بب ن د جایی که فرد در دیدس‬
‫در خند شببب فتگی ممکن اسب‬
‫ن ازهای دیگراس ددار مشببکل اسببت‪ .‬یا در برخی از افراد که‬
‫فنقالعاده مراقبتکنندهای هسببتند که به شببکلی که ه جاسهای‬
‫منفی در دیگراس بهوجند ن اد تمرکز ب ش از اندازه به دیگراس‬
‫و ن ازهای آسها و دن ای دروس روانی آنها‪.‬‬
‫اهر بخناه م به شکل خاص بگ م افرادی که دارای سبب دلب ستگی‬
‫ناایمن اجتنابی ه ستند در اینکه تعادل برقرار کنند در نگاه‬
‫ببباس در نگاه و‬
‫بببدس بر دن ای دروس روانی خندشب‬
‫و متمرکزشب‬
‫متمرکزشببدس به دن ای دروس روانی دیگراس ممکن اسببت شببکسببت‬
‫بخنرند بر نشببانههای ب رونی و درونی هم اهر متمرکز باشبب م‬
‫میب ن م که در بسببب اری از افراد ن گاه تریلند کال ممک نه‬
‫وجند داشببتهباشببه اهر من میخنا احسبباس ارزشببمندی کنم اهر‬
‫قرار اسبببت دیگراس به من کمب کنند اینها باید قابل دیدس و‬
‫مشبباهده باشببند قابل لمس باشببند‪ .‬ننه فربباهای ذهنی که این‬
‫افراد در آس زندهی میکنند خ لی مشبببابهت دارد با پراکندهی‬
‫در وانمندکردس ا ست که آد ها سعی میکنند از یب بخش ه جانی‬
‫از اتفاق ناخنشایند و در یب ربطه ناایمن فاصله بگ رند‪.‬‬
‫داریم سببعی میکن م آرا آرا هرد در جلنتر میرویم سببببهای‬
‫دلبسببتگی را به صببامت و ابعاد منتال زیشببن پ نند بزن م تا‬
‫شما بب ن د که اینها ‪ 2‬من ضنه جداهانه ن ستند‪ .‬ما در روابط‬
‫دلبستگی محنرماس منتال زیشن هم ممکن است ددار آس ب بشه‪.‬‬
‫از صامتها ب شتر وانمندکردس را میب ن م در منرد ابعاد هم‬
‫صحبت کردیم وقتی ک سب دلب ستگی ایمن هفتهمی شند سرکالس خ لی‬
‫از دان شجنها فکر میکنند ک سب دلب ستگی ایمن دارند اما وقتی‬
‫سبب دلب ستگی ناایمن ‪ 2‬سنهرا و یا اجتنابی هفته می شند کمتر‬
‫کسی فکر میکند سبب دلبستگی ‪2‬سنهرا دارد درا برای ما اینطنر‬
‫ا ست که ترج ن میده م سبب دلب ستگی ایمن دا شتهبا ش م و اهر‬
‫نشببد دیگه نهایتا سبببب دلبسببتگی اجتنابی داشببتهباشبب م‪،‬‬
‫‪ 2‬سنهرابندس دنداس خن شایند ن ست آنجایی که صدای ه جانات‬
‫خ لی باالسببت و فرد ممکن اسببت خ لی وابسببته باشببد (با این‬
‫ویژهیهای کلی شناخته میشند)‬
‫به‬
‫بامعب‬
‫باهی حتی از ایمنبندس هم در جب‬
‫بابیبندس هب‬
‫درا اجتنب‬
‫پ یرفتهشببدهتر اسببت‪ .‬درا آد ها ترج ن میدهند که هاهی ب ن‬
‫اینکه دلب سته با شند و دلب ستگی ‪ 2‬سنهرا دا شتهبا شند اجتنابی‬
‫باشند‪.‬‬
‫کما اینکه امروز خ لی در منرد آسبب بهای اینها صببحبت کردیم‬
‫اما دی باوم میشند دن ن ویژهی فرهنگیای وجند داشتهباشد‪.‬‬
‫نک ته‪ :1‬د زی که در هروه ها و روابط اجت ماوی به ن مایش‬
‫ه اشتهمی شند‪ ،‬آد ها والقمند ه ستند بب نند و بروز دادهمی شند‬
‫ب شتر بازنماییهای ذهنی ما از خندماس ه ست تا خندماس‪ .‬این‬
‫افراد بازنماییهای ذهنی سفت وسختی دارند‪ .‬شما درنمر بگ رید‬
‫که وقتی با فردی روبهرو میشببنید که دلبسببتگی اجتنابی دارد‬
‫آن چه خندش بروز مید هد و آن چه از روابطش نشبببباس مید هد از‬
‫ب روس خ لی سفت و سخت و من سجم به نمر میآید به هم ن دل ل‬
‫آد ها وقتی فرد اجتننابی را میب نند نگاهشبباس این اسببت که‬
‫با یب فرد قنی مناجه شدند و نمیتنانند نشانههای دروس روانی‬
‫آس فرد را خ لی منرد م شاهده قرار دهند این ا ست که در واقع‬
‫جامعه خ لی وقتها نمیتناند دروس این فرد را بب ند‪.‬‬
‫نک ته‪ :2‬به ل حاظ فرهنگی در بسببب اری از فره نگ ها بازداری‬
‫ه جانی یب ننه ارزش محسببند میشببند‪ ،‬یعنی فردی که خشببمش را‬
‫نشاس نمیدهد به ونناس یب فرد خنددار صبنری شناختهمی شند که‬
‫میتناس به او رجنه کرد و به اوو تک ه کرد این اسبببت که هم‬
‫بهلحاظ اجتماوی و هم به لحاظ ب ن فردی افراد اجتنابی منرد‬
‫پ یرش قرار میه رد یب دانشآمنزی که ه موقت پریشببانی وا فی‬
‫ندارد از سنی معلم منرد قبنل و تحس ن واقع میشند‪.‬‬
‫در یب رابطه زوجی اهر شما ه م شکایتی ندا شتهبا ش د آس فرد‬
‫م ابل شما را به ونناس یب فرد فداکار دوستداشتنی می شناسد‪.‬‬
‫بببنال نمیشبببند که درا االس ما‬
‫به ونناس مثل ه موقت این سب‬
‫مسببافرتمنس بهم خنرد‪ .‬تن درا پریشببنس نشببدی؟ این برای من‬
‫مسببئله شببده‪ .‬یا درا وقتی فالس اتفاق افتاد تن ه م واکنشببی‬
‫ن شنس ندادی این یب شکل ا ست که وقتی من م سافرت را بهم زد‬
‫تن م شکلی پ دا نکردی‪ .‬این ا صال اتفاق نمیافتد که شما بگ د‬
‫تن درا بهم نریختی این نگراس کننده ا ست‪ ،‬ده ک سی ممکن ا ست‬
‫دن ن حرفی بزنه؟ فردی که این ‪internal working model‬ها رو می شنا سه‬
‫و میتننه برخالن د زی که الزمه ومل کنه شبببما داری وقتها رو‬
‫ونض میکنی و مراجعی که در ا تاق اسببببت م گی من نمیتننم‬
‫مراجع نم رو دهار شنبه بب نم تن م تننی پنج شنبه ب ایی م گه‬
‫بله‪ .‬میپرسه ده وقت؟ مراجع م گه هروقت شما بتننی من میتننم‬
‫بببمایی که به ونناس یب درمانگر‬
‫وقتم رو جنر کنم و ب ا ‪ .‬شب‬
‫م گی ده اح سا سی بهت د ست داد؟ درا برنامه من را اول ت قرار‬
‫م دی و بر نا مه خندت رو اول ت قرار نم دی ده د زی با وم‬
‫میشببند که در رابطه آن در انعطانپ یر باشببی یعنی شببما به‬
‫ونناس رواسدرمانگر اینجا از این ساختار اجتنابی سنا ستفاده‬
‫نمیکنی که بگی د در خند یب مراجعی دار که هم وقتش رو ونض‬
‫م ک نه و هم بر نا مه من رو درنمر م گ ره هرمنقع هم بخنا‬
‫م اد و لبخند شادی هم از روی لباش ح ن نم شه‪ .‬شمایی که به‬
‫ونناس رواسدرمببانگر این ‪internal making model‬هببا را بببه دببالش‬
‫میه رید‪ .‬اوس معلم خ لی وقتها نمیتناند‪.‬‬
‫هم سر شما نمیتناند روان شناس نبا شه‪ ،‬آد هایی که ب روس این‬
‫اتاق هسببتند ن شببشبباس را تغ ر بدس این ‪internal working model‬ها‬
‫نم دونن شبببمایی که به ونناس یب رواسدرمانگر اینها را به‬
‫بببت‪.‬‬
‫دالش میه رید و در اول ن جا‪ ،‬در م ابله با خندتاس اسب‬
‫وقتی یب مراجع سببعی میکند مراجع خنبی باشببد بهش م گ م که‬
‫خندبندس در این اتاق به ده معناست وقتی که مدا قلم و کاغ‬
‫دستشه به د زهایی که شما م گی را بننیسه ازش میخناه م قلم‬
‫کاغ را کنار بگ ارد و به د زی که شبببما م گ د تنجه بکنه‬
‫شما هست د که اهر از شما یا خندش میخناهد یب اثر کامال سف د‬
‫بسببازد دافعش م شبب ن در واقع رابطه رواسدرمانی برای مراجع‬
‫اجتنابی جایی برای تجربه تما آس د زهایی ا ست که در ب روس‬
‫از اتاق اجازه تجربه آس تجربه آنها نبندهاست‪.‬‬
‫و ز مانی شببب ما میتنان د این کار را ان جا ده د که این‬
‫داستانی که هفت م را در لحمه به لحمه کارکردس با این افراد‬
‫به ذهن ب ارین‪ .‬مراجعهای اجتنابی بار مسببئنل تی شببدیدی را‬
‫ابه دوش ما میه ارند و بسبب اری از مناقع ما را میترسببانند‬
‫دنس در اغلب منارد آد های قنیای به نمر م اس ما میترسببب م‬
‫که به اندازه کافی کارآمد نباشببب م به اندازه کافی نتنن م‬
‫بهشببنس کمب کن م‪ .‬به اندازه کافی راهحل نداشببتهباشبب م اهر‬
‫بتنن م بر این احسببباسبببات درونیمنس تامل کن م و آنها را‬
‫منتاالیز کن م ونشبببنس بدیم که ما هم به اندازه کافی باید‬
‫خند باشبب م و نه والی و نه پرفکت شبباید اجازه داریم که او‬
‫هم به اندازه کافی خند باشبببد و نه والی‪ ،‬پ یرش ن ی ما به‬
‫ونناس رواسدر مانگر خ لیو قت ها فرصبببتی را ای جاد میک ند که‬
‫مراجع های اجت نابی ن ی را و ه جاس های منفی همراه آس را‬
‫به یرند‪.‬‬
‫کارکردس با مراجعاس اجتنابی ممکن اسبببت به شبببدت خسبببته‬
‫بببد به این دل ل که آنچه در اتاق درماس به رابطه‬
‫کننده باشب‬
‫درمانی رنگ و بن میدهد ه جاسها هسبببتند درحالیکه تجربههای‬
‫ه جانی از این افراد دور ه ستند و ن ش رواسدرمانگر ا ست که‬
‫این خسببتگی را به ونناس د زی در رابطه درمانی وسببط ب اره‬
‫بب نم که درا خستهکنندهاست‪.‬‬
‫نکته آخر‬
‫کارکردس با مراجعاس اجتنابی ن ازمند پ یرش دفاه های اول ه‬
‫آنها برای برقراری ارتباط اسببت اهر صبببنری کن م دوریای که‬
‫در ذهن شاس ا ست به نزدیکی تبدیل می شند‪ ،‬اهر وجله کن م برای‬
‫نزدیبکردنشاس به خندماس به این معنا است که ما آس ساختارها‬
‫را به خنبی نمیشناس م‪.‬‬
‫سنال‪ :‬ک سب دلب ستگی والدین در رابطه والد فرزند ده تاث ر‬
‫میه ارد رفرنس در این منرد معرفی کن د‪.‬‬
‫منابعی که معرفی شببده متمرکز بر هم ن منضببنه اسببت و کار‬
‫میکند‪.‬‬
‫سبببنال‪ :‬این منرد که هفت م هماهنگبندس را پلی نکن د که به‬
‫مارک برس د این را در یب مثال میتنن د بگ د‬
‫مثال دختر من وقتی از خننه مادر میخناد ب اد ناراحت اسببت و‬
‫من م گم بله ماماس خ لی سببخت هسببتش که آد از کسببایی که‬
‫دو ست شنس داده جدا شه غم ب اد تنی دلش این همدلیکردس این را‬
‫بهش م گم و ب عدش م گم االس ا تا قت منتمره اسببب باد بازی هات‬
‫منتمرت ه ستن در ومل هماهنگی را داریم که به مارک بریم این‬
‫اشتباه است؟‬
‫نه اشتباه ن ست میخناه م بگ م درواقع این زمانی منف تآم ز‬
‫اسببت این هماهنگی که حتما از خننه مادربزرهش خارج بشببه تن‬
‫این کار را انجا نم دی که از خننه مادربزرگ خارج بشببه تن‬
‫این کار را انجا م دی دنس واقعا جدا شدس از ک سانی که آد‬
‫دوستشنس داره سخته و راحت ن ست‪.‬‬
‫‪ .1‬ز مانی که ما برای مرح له اول هم به ا ندازه کافی ارزش‬
‫قائل م منف ت آس را به منف ت مرحله بعد که شاخیبندس‬
‫است مت ل نمیکن م‪.‬‬
‫‪ .2‬آس جنری انجا نمیده م که تا جایی که ممکنه سببریعتر و‬
‫زودتر باشه برای اینکه از خننه مادربزرگ خارج ش م‪.‬‬
‫میخنا بگم حتی اهه نمیخناست ن از خننه مادربزرگ خارج بش ن‬
‫و اوس ابراز نگرانی میکرد که نمیخنا مادربزرگ را ترک کنم‬
‫و شبببما امشبببب هم نمیخناسبببت ن از اونجا برین باز هم اوس‬
‫هماهنگی الز بند‪.‬‬
‫بببت و قابل فهم و به‬
‫اینکه د زی که تن تجربه میکنی ‪ read‬اسب‬
‫ا شتراک ه ا شتن ا ست خندش به خندی خند قابل اهم ت ا ست نه‬
‫اینکه به این یب پایهای با شه برای اینکه از خانه مادربزرگ‬
‫خارج شببند که اهر از خانه مادربزرگ خارج نشببد بگ م که کل‬
‫فرآی ند از ب ن رف ته‪ ،‬من درا ه مدلی کرد و درا جناد نداد‬
‫همدالنه رفتار کن د نه به جای اینکه تنض ن بده د‪.‬‬
‫این همدلیکردس را نمیخناه م تا به جای دیگه بریم بلکه تالش‬
‫برای فهم آس آد است هر ‪ 2‬بخش ارزشمند است‪.‬‬
‫اهر در منقع تی همدالنه رفتار کردید و ما و کسی نبند همدالنه‬
‫رفتارکردس به تنهایی ارزشبببمند اسبببت اهر زمانی که همدالنه‬
‫رفتار میکن د مدا به این فکر کن د که دطنر از این منقع ت‬
‫خارج ب شم اوس همدالنه رفتارکردس ن ست مدا ن ست مدا فکر‬
‫میکنم کی این همدلی تما میشند من کار دیگه انجا بد ‪.‬‬
‫آس زمانی که به کندکت م گی جداشبببدس از آد هایی که دوسبببت‬
‫داریم سخته آیا واقعا براش باورش داری که سخته یا نه داری‬
‫این کار را ان جا میدهی که ب عدش بتننی از خن نه مادربزرگ‬
‫ب رونش ب اری‪.‬‬
‫اهر باورش داری و ه مدال نه رف تار میکنی ممک نه کندک را وقتی‬
‫از خننه مادربزرگ ب روس ب اری شببروه کنه به هریه و قشبب رق‬
‫در ستکنه اما این فرق میکنه با اینکه از اولش میهفتی تن حق‬
‫نداری هریه کنی‪.‬‬
‫سنال‪ :‬درا افراد دو سنهرا معمنال پ یرش دو سنهرابندس برا شنس‬
‫سخته یعنی حدس میزنم آیا ربطی دارد به سبکی که حافمه ثبت‬
‫میشبببند‪ ،‬بازن مایی که من از خند و وا لد دار و این‬
‫بازنمایی ‪ 2‬پارهشببده و اوس والد خند و پ یرفتن اینکه والد‬
‫من به اندازه کافی خند نبنده ان در سخته که من هرهز به یر‬
‫که ‪2‬سنهرا باشم‪.‬‬
‫درمنرد این مبحم هفته آینده صحبت میکن م‪.‬‬
‫سنال‪ :‬درا در ف لم کندک غریبه را دنبال میکند؟‬
‫‪ .1‬اینکه درا دنبال میکند احتماال یب رفتار اکشببافی اسببت‬
‫برای رابطه با فرد جدید این مدلی‬
‫‪ .2‬برخالن مادرش که فنقالعاده آد ‪passive‬ای است آزمایشگر با‬
‫کندک ارتباط برقرار میکند و کندک‬
‫والقمند ا ست در بازی با آس فرد م شارکتکند ولی اوس تحل ل که‬
‫شبببما هفت د هم خنبه که ممکنه برای اوس راهی برای برقراری‬
‫ارتباط با کسی باشد که دره ری وا فی و ه جانی ب شتری دارد‪.‬‬
‫ا ما آن چه واق عا در آس کندک ده ات فاقی میاف تد؟ راب طه‬
‫برقرارکردس با غریبه برای کندک ج ابتر اسببت شبباید به این‬
‫دل ل بن ادین که برای اوس ا سا سا رابطه برقرار کردس تا یه‬
‫سطحی ممکن ا ست و اهر‬
‫رابطه برقرار کند‪.‬‬
‫شخی جدیدی ب اید میتناند با اوس هم‬
‫دنس یب اسببتراتژی از افراد و کندکاس اجتنابی وجند دارد که‬
‫با همه رابطه برقرار میکنند ولی این رابطه را ه موقت وم ق‬
‫نمیکنند‪.‬‬
‫به نر کلی در آس منقع ت آنچه که ب شتر از این مهم ا ست که‬
‫درا کندک با غری به راب طه برقرار میک ند این اسببببت که درا‬
‫آن در راحت ا ست در ارتباط برقرارکردس‪ .‬این یب م شکل ا ست ما‬
‫این را نباید یب امت از در نمر بگ ریم دنس ما م گ م در یب‬
‫منقع ت ناآ شنا با یب آد ناآ شنا در جایی از ترس و ا ضطراد‬
‫باید وجند داشبببتهباشبببد‪ .‬درجاتی از فعالشبببدس نما ترس و‬
‫دلب ستگی باید وجند دا شتهبا شد اما در این کندک وجند ندارد‬
‫وقتی وجند ندارد معناش اینه که رابطه دلبسببتگی محنر با آس‬
‫مع نا در دن ای دروس روانی این فرد وجند ندارد ما میدان م‬
‫که یکی از ویژهی های برقراری راب طه امن ای نه که فرد بتن نه‬
‫سرمایهه اری بکنه در ر ابطه وا فی و اوس رابطه را از دیگر‬
‫روابط متمایز کنه‬
‫شنق‬
‫دهار ویژهی دا شت رابطه دلب ستگی محنر‪ .1 :‬دیدس آس آد‬
‫ایجاد میکند‪ ،‬وقتی ما با شخ ی در رابطه دلبستگی محنر هست م‬
‫وقتی میخناه م آس فرد را بب ن م شبببنق داریم‪ .2 .‬به ونناس‬
‫پایگاه امن میتنان م ازش اسببتفاده کن م ما بسبب اری مناقع‬
‫ت م مهای سخت زندهیماس را زمانی هرفت م که با کسی در رابطه‬
‫امن بندیم بندس باهاش جرئتمندی ایجاد م کنه که کارهایی را‬
‫انجا بدیم که قبال نمیتنان ست م انجا بدیم‪ .3 .‬ترس ازد ست‬
‫دادنش در ما اضبببطراد ایجاد میکند در واقع اهر مدا نگراس‬
‫باشببب م که مبادا ازدسبببتش بدیم و برای اینه که این رابطه‬
‫برقرار با شه تالش بکن م رابطه دلب ستگی محنر ا ست‪ ،‬ا سا سا‬
‫ا ضطراد جداییدا شتن تا یه حدی در رابطه دلب ستگی محنر مثبت‬
‫تل ی می شند به دل ل اینکه بدوس ا ضطراد ممکن ا ست مراقبتی‬
‫وجند نداشتهباشد تهدید به از دست دادنش اضطراد ایجاد میکند‬
‫از دست دادنش سنهناری ایجاد میکند‪ .4 .‬منح ربهفرد است یعنی‬
‫اهر شما با من به ونناس ا ستاد رابطه دلب ستگی محنر دارید‬
‫به ونناس اسببتادت که درمنرد اتفاقی که در دانشببگاه افتاده‬
‫میخناهی با من حرن بزنی کال نم گی که من با یه نفر دی گه‬
‫تماس بگ ر دنس با ا ستادت یه ارتبا ی داری که درآس ارتباط‬
‫میتننی آرو بشی‪.‬‬
‫اهر مراجع شما با شما رابطه دلب ستگی محنر دا شتهبا شه اهر‬
‫زنگ بزنه کل ن ب و شما بگی درمانگرت از اینجا رفته تن ددار‬
‫پری شانی و ا ضطراد م شی اما اهر هفتی آقای دکتر د زی ن ست‬
‫ده کس دیگهاست که من درمانم را باهاش ادامه بد معناش اینه‬
‫که ما ه م د ز را باهم نسببباخت م که اسبببمش را بشبببه هفت‬
‫سرمایهه اری روان شناختی‪ .‬منح ربهفرد بندس به این معنا ست‬
‫که یب رابطه ب ن ذهنی وجند دارد‪ ،‬ب ن من و تن که ب ن من و‬
‫یب نفر دیگه ممکن است وجند نداشتهباشد‪.‬‬
‫ب ن من و کندک یب د زهایی برقرار اسببت که برای ما معنیدار‬
‫است‪.‬‬
‫زمانیکه این رابطه منح ربهفرد ن ست معناش اینه که دلب ستگی‬
‫محنر ن ست‪.‬‬
‫به این دهار ویژهی دقت کن د تا بب ن د کجاها روابط دلبستگی‬
‫محنر شببما امن ن سببتند اینها ویژهیهای رابطههای دلبسببتگی‬
‫محنر امن هستند‪.‬‬
Download